یکی از اهداف اصلی و شاید مهمترین هدف رهبر معظم انقلاب اسلامی از صدور بیانیه‌ی گام دوم انقلاب ، توجه دادن به ملت بزرگ ایران برای حرکت در مسیر ایجاد تمدن نوین اسلامی است.
از نظر آیت الله خامنه ای "جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی " در نهایت به ایجاد تمدن نوین اسلامی منجر خواهد شد که این تمدن، انقلاب را برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) آماده خواهد کرد. ایشان در بند ۸ بیانیه گام دوم از مردم ایران می خواهند که:
" (انقلاب( را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید."
در بند ۸ بیانیه، به دو نکته مهم و مرتبط با حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی یعنی ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای ظهور امام زمان (عج) و حکومت جهانی مهدوی اشاره شده است. از دیدگاه رهبری، انقلاب پُرشکوه ملّت ایران ، پس از یک چلّه‌ی پُرافتخار ، وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده به عنوان فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم شده است ودر مسیر ایجاد تمدن نوین اسلامی باید گذشته را بشناسد و از تجربه ها درس بگیرد.
" برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت."
تجربیات انقلاب اسلامی در چهل سال گذشته و در عرصۀ سیاست خارجی، به ما آموخته که در ارتباطات بین المللی، از استقلال و حاکمیت ملی با رویکرد انقلابی حفاظت کنیم، به دشمن اعتماد نکرده و مرزبندی با آن را بپذیریم، استکبار ستیز باشیم و از نفوذ و اقتدار نظام در منطقه پاسداری کنیم، دیپلماسی وحدت اسلامی را دنبال کنیم، یار مظلومان عالم از جمله مردم فلسطین باشیم، مقاوم سازی اقتصاد با اتکا به درون و نگاه به بیرون بخصوص شرق را پی گیریم و بر اساس احترام متقابل با کشورهای جهان به استثنای چند کشور، تعامل دوستانه داشته باشیم. درس آموزی از تجربیات انقلاب در چهل سال اول به معنای تداوم این روند در چهل ساله دوم برای حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی است.
در چهل سال اول انقلاب، در کنار دیپلماسی رسمی، نقش دیپلماسی عمومی به عنوان یکی از ابزارهای قدرت نرم مورد توجه قرار گرفت و در چهل سال دوم باید نقش آن به مراتب پررنگ تر از گذشته باشد. در این مسیر، شناخت راهبردها، مخاطبین وابزارهای دیپلماسی عمومی کشورهای دیگر بخصوص دشمنان اسلام و ایران، برای دستگاه های مرتبط با روابط خارجی ضروری است. دستگاه هائی همچون وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، صدا وسیما، مجمعین تقریب و اهل بیت(س) و دانشگاه المصطفی(ص) و دیگر داشگاهها و مجامع علمی، به عنوان ابزارهای اصلی دیپلماسی عمومی، برای تأثیر گذاری بر افکار ملل مختلف، باید برنامه اجرائی داشته باشند. معرفی ابعاد انقلاب اسلامی، نمایش تصویر مثبت از اسلام و ایران، انتقال مبانی نظری انسان ساز اسلام به مردم جهان، ایجاد تفاهم و یکپارچگی در میان مسلمانان، افشای ترفندهای اسلام هراسانۀ دشمنان و یافتن راهکار برای مقابله با این ترفندها، از جمله وظایف دستگاه های مرتبط با دیپلماسی عمومی تلقی می شود.
یکی از ملزومات تمدن نوین اسلامی، تفاهم حداکثری میان مسلمانان است. فعال سازی دیپلماسی وحدت اسلامی را باید در چارچوب دیپلماسی عمومی کشور تعریف کرد. توجه به تداوم بیداری اسلامی در میان مسلمانان و فاصله گرفتن آنان از تمدن غرب و حکام مستبد، در این روند بسیار مهم می باشد. رهبر انقلاب در بیانات خود در تاریخ۹/۲/۹۲ می فرمایند:
" موضوع بیداری اسلامی امروزه در صدر فهرست مسائل جهان اسلام و امت اسلامی است؛ پدیده‌ی شگرفی است که اگر باذن الله سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدن‌اسلامی را در چشم‌اندازی نه چندان دوردست، برای امت اسلامی و آنگاه برای جهان بشریت رقم زند. "
رهبر انقلاب، از حج نیز به عنوان یکی از مظاهر تمدن اسلامی یاد کرده و در تاریخ ۱۲/۰۴/۱۳۹۸ در دیدار کارگزاران حج می گویند:
" در تمدّن نوین اسلامی، معنویّت در کنار مادّیّت، عروج اخلاقی و معنوی و روحی و تضرّع و خشوع، در کنار پیشرفت زندگی مادّی ؛ حج مظهر یک چنین تمدّنی است. "
بر این اساس تمدن نوین اسلامی، با معرفی آرمان ها و ارزش های انقلاب به مردم کشورهای مسلمان محقق می شود و در این مسیر، باید علمای اسلام و مسلمانان دنیا خود را از مروجان اصلی مبانی تمدن نوین اسلامی دانسته و در جهت شکل گیری آن، متحدانه و مُجدانه عمل نمایند.
سند چشم انداز بیست ساله، جمهوری اسلامی ایران را یک کشور الهام بخش برای ملت های جهان تعریف می کند. برای دستیابی به هدف چشم انداز، می بایست به اقتضای شرایط و مختصات کشورهای مختلف، برنامه ریزی های لازم در عرصه های دیپلماسی رسمی و عمومی را انجام و با افزایش تأثیرگذاری خود در نقاط مختلف جهان، در جهت رسیدن به تمدن نوین اسلامی که طلیعه ظهور است، حرکت کنیم.
اگر بپذیریم که شکلگیری و تثبیت تمدن نوین اسلامی نیازمند تغییر تدریجی در ساختار نظام بین الملل آن است، جمهوری اسلامی در صورت درس آموزی از تجربیات انقلاب، قابلیت آن را دارد که به کشوری نقش آفرین در آینده روندهای تمدنیِ جهانی تبدیل شده و به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار، در تغییر ساختار نظام بین الملل و روند تصمیم گیری جهانی مشارکت نماید.
نظر شما