اما امسال بر خلاف تمامی سالهای گذشته با شروع فصل گرما، بازار مسکن نیز مانند مابقی موارد اقتصادی یخ و بیروح است تا جایی که دیگر صاحبخانهها هم باید دست به دعا شوند تا شاید مستأجری نصیبشان شود. در این راستا وقتی خبر از دادن وامهای بانکی برای خانهدار شدن به مردم را بیش از پیش میدهند دیگر کسی به آن توجهی نمیکند و با بیحوصلگی تمام از کنار تبلیغات میگذرند چراکه همانند سال 85 که وعده پرداخت وامهای بدون سپرده 10 میلیون تومانی و وامهای 18 میلیون تومانی داده شد اما در نهایت این مردم بودند که مجدداً به کوچهای بنبست رسیدند. تا زمانی که در بسیاری از محلههای تهران نرخ مسکن دوبرابر و یا سه برابر میزان وامهای دریافتی باشد آیا مگر میشود کسی خانه دار شود؟
تا کنون تمام اقداماتی که دولت در خصوص کاهش تورم، افزایش سرعت اشتغال، شکاف طبقاتی و تمامی شاخصهای اقتصادی تا به امروز شکست خورده و گهگاهی که با ابزاری مانند؛ فشار و برکناری مدیران بانکها و روی آوردن به دادن وامهایی که به غیر از آن که منجر به خانه دار شدن مردم نمیشود، بلکه منجر به جو تنشزا و روانی در جامعه نیز میگردد. از طرفی با نگاه به وضعیت رشد نقدینگی در کشور که از حد طبیعی آن هم عبور کرده است میبینیم که بر اقلام تجاری و مصرفی و کالاهای منقول و غیرمنقولی چون زمین و ساختمان و. . . . تأثیر گذاشته و منجر به تورم شدیدی شده است.
اما در این راستا میتوان از کشور چین الگو برداشت. کشوری با جمعیت بسیار زیاد اما جمعیتی کنترل شده. طی تحقیق و بررسیهایی که انجام شده است در این کشور در هر منطقه شهرداری وجود دارد که یکی از وظایف آن کنترل جمعیت و ساخت خانههایی با امکانات کافی و لازم برای شهروندانش است و در این میان همه چیز برای ساخت مسکن شفاف میباشد. اما متأسفانه در ایران شاهد مافیای مسکن نیز هستیم، اگر دولت بتواند با استفاده از ابزارهای کارآمد و نیروهای متخصص در این زمینه این دستهای مافیایی را از بازار مسکن کوتاه نماید و آنها را تهییج کند، گمان میرود بتوان از این رکود خارج شد اما با ادامه این روند باید در انتظار وضعیتی شاید بدتر از این را هم باشیم. از یک طرف رکود در مسائل اقتصادی و از طرف دیگر عدم ثبات سیاسی به این زمینه دامن زده و منجر به بحران شده است. بحرانی که بر تمامی بازار و زندگی مردم سایه افکنده است. این شرایط عامل دافعهای برای سرمایهگذاران خارجی شده است .
دولت تا کنون با اعمال سیاستگذاریهایی که انجام داده است نه تنها به رفع مشکلی نپرداخته بلکه منجربه افزایش فاصله عرضه و تقاضا شده است. همچنین در این راستا باید بیان کرد که عوامل مؤثر در ساخت و تولید مسکن به غیر از نیروی انسانی، مصالح ساختمانی، آهن آلات و سیمان نیز نقش دارد که متأسفانه این روزها نیز شاهد رکود و بحران در این زمینهها هستیم. عرضه این کالاها از طریق بورس خود مسئله مهمی است که تأثیر مستقیمی روی قیمت مسکن دارد که باید در این کار بازنگریهایی صورت پذیرد. به طور مثال سهام شرکتهایی در بورس اوراق بهادار عرضه میشود که خود اصلاً سودده نیستند. شرکت هایی که نمیتوانند به طور ثابت و در یک پروسه زمانی مشخص سود کافی را بدهد، گمان نمیکنم درست باشد که در بورس عرضه شود. در هرصورت دولت وظیفه دارد تا به این بیثباتی پایان دهد و کمی هم به مردم فکر کند.
کارشناس بازار مسکن
نظر شما