سید مهدی رحمتی و گفت و گویی نوروزی با خبرآنلاین.

بهروز احمدی:بعد از سال ها نیمکت نشینی در تیم ملی به گلر یک ایران تبدیل شد و انصافا" هم با نمایش های خوبی که درون جارچوب دروازه کشورمان داشت همه را امیدوار کرد که تیم ملی ایران برای سال ها از داشتن یک فرد مطمئن در آخرین نقطه دفاعی تیم بیمه شده است.سیدمهدی رحمتی که خودش می گوید خیلی رفیق باز است از زمانی گفت که با افتخار با یک پیکان مدل پایین مسافرکشی می کرده و  مدعی شد که آرزویش بازی در بارسلونا است اما می داند که زندگی کردن با این رویا او را به جایی نمی رساند.

*اگر بخواهی سیدمهدی رحمتی را در یک جمله توصیف کنی ،چی چیزی می گویی؟

یک آدم متوسط که نه می توانی بگویی آدم خوبی است و نه می توانی بگویی آدم بدی است،یک آدم کاملا" خنثی و سر به زیر!

*اما ظاهرت این را نشان نمی دهد؟

خب چی نشان می دهد؟!

*این که خیلی شر و شیطان هستی.

این جوری هم نیست.شاید در جمع دوستان نزدیک این باشد اما در جمع همواره سعی ام این است که سرم را پائین انداخته و کار به کار کسی نداشتم.

* دوست داری راجع به آن روزهایی که با تاکسی مسافر کشی می کردی حرف بزنی؟

چرا که نه افتخارم این است که خودم روی پاهای خودم ایستادم و با تلاش خودم به این جا رسیدم.برخی دوستان که مدام به قراردادهای فوتبالیست ها گیر می دهند باید بدانند که من در روزهایی برای درآوردن خرجی خانواده ام از خانی آباد تا راه آهن مسافرکشی می کردم و کار کردن را هم عار نمی دانستم.

*فکر می کردی روزی به جایگاهی که الان داری برسی؟

تنها دوست داشتم فوتبالیست خوبی بشوم اما اعتراف می کنم فکرش را هم نمی کردم که روزی به تیم ملی دعوت شده و به چنین جایگاهی برسم.

*دوران قبل از شهرت را دوست داری یا بعد از آن را؟

هرکسی بگوید که از شهرت بدش می آید شک نداشته باشید که دروغ می گوید و دروغگوی بزرگی است.شهرت شیرین است و مطمئن باشید اگر هر کسی مزه آن را بچشد دیگر نمی تواند آن را از دست بدهد و در این بین پولدارها شهرت برایشان شیرین تر هم هست و می خواهند که به هر نحوی شده به آن برسند.بله قبول دارم این شهرت دردسرهایی هم دارد اما من شخصا" شهرت را دوست دارم.

*یعنی از این که نمی توانی با خانواده ات در محافل عمومی حاضر شوی ناراحت نمی شوی؟

اتفاقا" من هر جا که بخواهم و اراده کنم با خانواده ام می روم و از چیزی هم نمی ترسم.البته در جواب سوال قبلی باید بگویم که من دوران قبل از شهرتم را بیشتر دوست دارم چون برایم شیرین تر از بعد شهرتم بود به این خاطر که انگیزه رسیدن به شهرت خیلی بهتر از دستیابی به آن بود.

*برسیم به دروازه بانی تو،خودت از گلری ات راضی هستی؟

نه گلر خوبی ام و نه بد!

*سیاستمدارانه جواب سوالات را می دهی؟

کدام سیاست حرف دلم را می زنم تا حمل بر خودستایی نباشد.

*اما تو که الان گلر یک تیم ملی هستی؟

خیلی زحمت کشیدم تا به آن برسم ،تنها 5 سال از جوانی ام را روی نیمکت تیم ملی گذراندم و تنها امیدم این بود که روزی پیراهن شماره یک ایران را بپوشم.

*پس حتما" گلر خوبی هستی که چند سال است جای ثابتی در تیم ملی داری؟

این دیگر برمی گردد به نظر لطفی که مربیان به من داشته اند!

*در این سال ها روزهایی هم بوده که گل های بدی بخوری؟

بله و هیچ وقت آن روزها را یادم نمی رود.شاید باورتان نشود که فیلم گلچین گلهای بدی را که خوردم را در خانه دارم و هفته ای یک بار آنخا را تماشا می کنم.

*برای این که داغ دلت تازه شود نگاه می کنی؟

نه ، نگاه می کنم که از همان گل های بدی که خوردم چیزهای مثبتی یاد بگیرم.

*چارچوب دروازه را چقدر دوست داری؟

زیاددوست ندارم چون اگر خدای نکرده توپ برود آن تو ، همه بیچاره ام می کنند.(باخنده)

*خیلی داری اغراق می کنی؟

دروغ نمی گویم،هر دروازه بانی که در ایران گل می خورد از یک تا 100 درصد تخریبش می کنند چون در لحظه گل خوردن در کشور ما همه دروازه بان را می بینند و شروع می کنند به انتقاد از او در حالی که یک تیم فوتبال 11 نفر است و دروازه بان هم یک نفر از همان تیم است.

*تا حالا شده گل های زیادی در یک بازی بخوری؟

این اتفاق دو بار برایم رخ داده یک بار زمانی که در عضویت فجر سپاسی بودم و یک بار هم در همین سپاهان که کیسه گل رقبا شدم.

*چند تا گل خوردی؟

با فجر سپاسی جلوی پرسپولیس 5 بار دروازه ام باز شد و با سپاهان هم مقابل استقلال 4 بار گل خوردم تا یکی از بدترین روزهایم را سپری کرده باشم.

*در این دو شب از نظر روحی و روانی چه وضعیتی داشتی؟

مقابل پرسپولیس چون خیلی جوان و کم تجربه بودم خیلی از نظر روحی و روانی ضربه خورد به طوری که تا ماه ها بعد از آن بازی حال خوبی نداشتم و رنگ آرامش را ندیدم.اما بعد از بازی با استقلال خیلی حرفه ای با مسئله برخورد کردم و چون می دانستم چه مسئولیتی بر گردنم بود راحت تر با آن کنار آمدم و خیلی زود هم خودم را جمع و جور کرده و بلافاصله در دو بازی تیم ملی مقابل چین و کره جنوبی دوباره به اوج برگشتم.

*نقش خانواده ات در رسیدن به جایگاه فعلی را چقدر می دانی؟

زندگی کردن با یک ورزشکار خیلی سخت است ،بیشتر از سختی هایی که من در فوتبال تحمل کردم خانواده ام و از همه مهم تر همسرم سختی کشیدند که شاید خیلی ها از یک درصد این سختی مطلع هم نباشند.همین که خانواده این سختی ها را به رویم نیاوردند برایم به مانند یک دنیا ارزش دارد چون من با فراق بال بیشتری به تمرین و فوتبال پرداختم.

*اجازه می دهی که پسرت هم راه تورا ادامه داده و فوتبال بازی کند؟

خودش باید راهش را انتخاب کند.با علی به نحوی برخورد می کنم که خودش مستقل عمل کرده و تصمیم بگیرد چون نمی خواهم بلاهایی که سر فرزندان فوتبالیست های سرشناس در ایران آمد سر او هم بیاید من هر چه لازم باشد را به علی می گویم تا او با آگاهی کامل راهش را ادامه دهد.

*دوست داری از کدام تیم باشگاهی در اروپا پیشنهاد دریافت کنی؟

من آدمی نیستم که با رویاهایم زندگی کنم،واقعا" بارسلونا را دوست دارم و آرزویم این بود که در این تیم بازی کنم اما خوب می دانم که بارسلونا هیچ وقت من را به خدمت نمی گیرد بنابراین ترجیح می دهم به جای رویا پردازی به فکر تیم ملی و همین لیگ ایران باشم.

*بزرگ ترین حسرت مهدی رحمتی چه بوده؟

نرسیدن به جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی،بعد از آن بازی های گوانگ ژو و در پایان هم جام ملت های آسیا در قطر.

*در بحث جام ملت ها که از اول هم هیچ کس امیدی به قهرمانی تیم ملی نداشت؟

من 11 سال سابقه حضور در تیم ملی را دارم و به نظرم این تیم به لحاظ همدلی و همین طور در یک سطح بودن جزو بهترین تیم های تاریخ ایران بود که می توانست موفق باشد اما چه فایده که ...

*می گویند مهدی رحمتی آدم رفیق بازی است،درست می گویند؟

از من رفیق باز تر در  فوتبالی های حال حاضر پیدا نمی کنید و اگر لازم باشد در راه رفاقتم جانم را هم می دهم،برای این ادعایم دلیل و مستندات هم دارم.

*چه دلیلی؟

همه می دانند که چند مربی سرشناس در ایران اختلاف نظرهایی دارند و همدیگر را قبول ندارند اما من با تک تک آنها رفیقم و اتفاقا" ارتباط نزدیکی هم دارم و از همه مهم تر همه آنها می دانند که من با تمام مربیانی که با آنها مشکل دارند دوستی دارم.

کد خبر 139948

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ایران IR ۰۷:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۱/۱۲
    38 1
    منم دانشجوی فوق لیسانس یه دانشگاه بزرگ هستم و مسافرکشی میکنم... کارکردن که بد نیست.
  • آرین IR ۱۶:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۱/۱۲
    11 41
    ایشان در زمان مسافرکشی اش به یاد دارم بیشتر از نرخ مصوب کرایه دریافت می کردند و اکثر مسافرها ناراضی بودند
  • وفایی IR ۱۶:۴۴ - ۱۳۹۰/۰۱/۱۲
    32 7
    بنده پزشک هستم ولی مسافرکشی میکنم و همه جا هم عرض کردم
  • مسافر IR ۰۵:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۷
    35 9
    ببخشیدمن یکبارسوارماشین ایشان شدم ده تومان کم داشتم لطفابگوئید کجا ایشان را پیدا کنم تا بقیه پولشان را بدهم
  • جعفر لنگی IR ۱۴:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۸
    15 0
    مگه هرکه معروفه نباید دو تا شوغل دوم داشته باشه مسافر کشی یک شوغله