عبارات بالا، بخشی از «حکایت مرغان» از حکایات خواندنی «کلیله و دمنه» است که آن را میتوان به «داستان مرغها» در وضعیت امروز کشورمان تشبیه کرد.
ماجرای زنده به گور کردن هزاران جوجه یک روزه در اواخر فروردین ماه و انتشار فیلم دلخراش آن را که یادتان هست؟
هر روز هزاران قطعه جوجه اگر از «جوجهکُشی» نیز سر به سلامت به در برند، بنا بر دلایل و عوامل مختلفی همچون ضعف تغذیه، فقدان بهداشت، نقصان امکانات، عدم رسیدگی و ... هلاک میشوند و شاید از بیپناهی دنبال بومی برای امیری و زاغی برای مشاوره میگردند.
قیمت گوشت مرغ که تا همین چند هفته پیش، هر کیلوگرم پایینتر از ۱۰ هزار تومان عرضه میشد و تنها امید اقشار فرودست و حتی متوسط جامعه برای تامین حداقل پروتئین مورد نیاز خودشان و فرزندانشان بود، به یکباره به بالای ۲۰ هزار تومان رسید و سپس، ستاد تنظیم بازار قیمت مصوب مرغ را رسماً ۱۵ هزار تومان اعلام کرد، در شرایطی که نه تولیدکنندگان مرغ از این قیمت راضیاند و نه مصرفکنندگان از آن رضایت دارند.
امروز دستاندرکاران صنعت مرغداری به علت نبود طرح جامع، اتخاذ تصمیمات نادرست، اعمال سیاستهای ناصحیح، عدم برنامهریزی مناسب، گرانی نهادههای مورد نیاز و فقدان مکانیزم نظارتی با مسائل و مشکلات عدیدهای روبهرو هستند و از وضع خود راضی نیستند.
علاوه بر این، استفادهکنندگان از مرغ نیز که با افزایش ۵۰ درصدی قیمت این محصول روبهرو شده اند و مرغ به عنوان آخرین منبع پروتئنی که امکان خرید آن را داشتند، با قیمت فعلی در حال پر کشیدن از سفرههای کوچکشده آنهاست نیز از شرایط موجود رضایت ندارند.
خلاصه اینکه در جامعه امروز ما، نه «مرغ» وضع مناسبی دارد، نه «مرغدار» و نه «مرغخوار»!
۴۷۲۳۱
نظر شما