مردم با تکیه بر تجربه گران خود، حالا هردو را به یک چوب میرانند. اکنون زمانهای است که جذابیت مردمی یک نگرش، تنها با وعدههای مربوط به آینده نامعلوم حاصل نمیشود بلکه باید شجاعت توصیف و تبیین آنچه هست و تجویز ایدهای درخور آنچه باید به راستی انجام گیرد را با خود داشته باشد. در یک کلام؛ پوپولیسم چون گذشته کارساز نیست.
دولت دوازدهم این روزها زیر سختترین فشارها، انتقادها و مخالفتها قرار دارد. اصیلترین انتقادها را مردم دارند که بدون چشمداشت جناحی، تنها نگران معیشت و عبور از بیثباتی در امنیت سفرههای خود هستند. اقدامهای نمایشی و شعارهای کسالتبار نه از بار مشکلات مردم میکاهد و نه جذابیتی را برای عاملان آن ایجاد میکند. مهمتر اینکه درک عمومی از بسیاری انتقادها از دولت به رغم واقعی بودن آن با هدف منتقدان، ماهیتی متفاوت دارد. دو مقام بلندپایه دولت در روزهای اخیر و در پاسخ به انتقادهایی که از تریبونهای رسمی به دولت شده پاسخی درخور تأمل دادهاند.
«اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیسجمهوری گفته است:« بودجه چوب ادب سیاستمدارانی است که شعار میدهند». «محمد باقر نوبخت»رئیس سازمان برنامه و بودجه نیز گفته است:« مردم، رفع تحریم میخواهند و نه اعانه و یارانه». او تصریح کرده که «معیشت» حرف نخست مشکلات مردم است. ترجمه سخنان دو مقام یاد شده این است که چاره برون رفت از مشکلات، تنها بیان آن و یا توصیف صرف اوضاع نیست. آنچه مهمتر مینماید تبیین صادقانه چرایی و چگونگی بروز مشکلاتی است که هر روز بیش از گذشته ـ بهویژه ـ بر سفره معیشت مردم سایه میاندازد. دست آخر اینکه برای عبور از وضع حاضر چه راهکار واقعی به عنوان ایده جذاب میتواند چاره کار باشد. آیا اقدامهایی مانند مصوبه یارانهکالاهای اساسی بدون توجه به منابع مالی تأمینکننده آن و یا طرح افزایش تعرفههای گمرکی بدون لحاظ پیامدهای تورمی آن میتواند نزد افکار عمومی به عنوان ایدههای جذاب و کارآمد مورد توجه قرار گیرد؟
چالش اصلی با بسیاری از انتقادها به عملکرد دولت دوازدهم، نه صرفا آمار و ارقامی است که بضاعت اقتصادی را برای مردم سخت کرده، بلکه نقدهایی است که از منظر جناحی و نه ملی ابراز میشود. در همین راستا دیده میشود که ایدههای دولت در معرض حملات منتقدانی قرار میگیرد که در نگاه آنان عنصر منافع ملی به عنوان ابزار حل اختلافهای نظری کمتر مورد توجه است. ماهیت کارکردی انتقادهایی از این دست بیشتر به چالش گرفتن اقتدار دولت چه در سیاست داخلی و چه خارجی است. بدتر از همه تلاش برخی در ایجاد تردید و ابهام نسبت به برنامههایی است که دولت در بزنگاههای مختلف در دستور کار قرار میدهد. این درحالی است که کوشش میشود به افکار عمومی مدام چنین القا شود که دولت در انجام وظایف خود ناکارآمد بوده و در پاسخ به نیازهای پیچیده اقتصادی و سیاسی ناتوان است. طرفه اینکه منتقدانی از این دست، ایدهای جایگزین هم نداشته و یا صراحت بیان آن را ندارند.
مشکلات جاری از نظر هیچکس پنهان نیست. مردم بیش از همه آن را لمس میکنند. آنان به درستی دریافتهاند که توانمندی و جذابیت ایدهها در واقعی بودن توصیف، تبیین مشکلات و سرانجام تجویز راهکارهای برون رفت از آن است. اما برخی انتقادها از منظر جناحی چنان مینماید که به سختی میتوان باور کرد منتقدان در آینده نه چندان دور که خود را برای آن آماده میکنند، خواهند توانست امنیت خارجی و توافق داخلی را به عنوان عوامل ثبات سیاسی ـ اقتصادی کشور در رفتار خود تضمین کنند.
باور کنیم که دیر زمانی است مردم از شعارها و رقابت جناحها عبور کردهاند. آنان کارآمدی میخواهند. انتقاد از دولت فضیلت نیست وقتی همین وضع میتواند در آینده برای منتقدان امروز هم تکرار شود.
نظر شما