حالا کدام مقصر بودند دیگر معلوم نیست. خاصیت دعوا و معارضه در صورت وجود دشمنِ در کمین جز این نیست. در یک روستا دو برادر یا دو پسر عمو نمی توانند برتری یکدیگر را ببینند ناچار باید یک غریبه بیاید و قدرت را به دست بگیرد. در شهرها و کشورهای کوچک هم همینطور است دو رقیب، دو حزب، یا دو جریان همدیگر را نمی توانند تحمل کنند و همین باعث تسلط اجنبی می شود. این نشان رشدنایافتگی است. البته در امریکا هم همین وضع بود و هست. ولی فرق آن با کشوری چون ما این است که دیگران در آن دخالت نمی کنند.
اگر صداقت و عظمت برای کشور مد نظر است همدیگر را تأیید کنید. چرا طرح مجلس را مخالف خود می دانید. مجلس با هر وزنی که شما برای آن قائلید از حق قانونیش استفاده کرده است. آیا نمی-شد سکوت کنید و به دشمن گرا ندهید؟ در حالیکه اگر حتی قصد مذاکره هم داشته باشید به نظر من این مصوبه پشتوانه خوبی برای چانه زنی بیشتر است. مگر مجلس از نظر شما از حق خود استفاده نکرده است؟ اگر بعضی آن را شتابزده یا خسارت و تهدید می دانند آنها آن را به فرصت تبدیل کنند. دائماً نقد آن و وصل کردن آن به بایدن و ترامپ چه وجهی دارد؟
چرا اینهمه اصرار بر حقانیت برجام دارید و به آن افتحار می کنید به گونه ای که ماقبل آن را فراموش می کنید. بلی در بیابان کهنه کفش غنیمت است ولی مگر باید همیشه در بیابان زندگی کرد؟ برجام برنامه اضطرار بود و هست.
خوب، ممکن است بگویید این عکس العمل خبط و خطای دیگری بوده که منجر به صدور قطعنامه ها علیه ما شده است. آیا ترمیم خطای یک فرد را باید به حقانیت اصل کار، آن هم برای همیشه تعبیر کرد و بگویید برجام افتخار دائمی است؟ برجام برای مهار ما بود و سنتی غلط را پایه گذاری کرد و با اخذ اطلاعات فراوان، چشم طمع آنها را به کشور ما باز تر کرد. آن را ناگزیر بر ما تحمیل کردند، حال کم و کیفش بماند. این را نمی توان فراموش کرد.
در این شرایط، روزنامه ها و خبرگزاری ها پر است از نظرات: یکی فصل هفتم شورای امنیت را پیش می کشد. یکی ترس و القای ترس را مطرح می کند. یکی برای بایدن راه نشان می دهد. یکی می گوید اصولگراها خود به دنبال مذاکره هستند و پیغام و پسغام می فرستند. آیا این منازعات به نفع امنیت ملی است؟. چرا صدای امنیت ملی در نمی آید؟ که خوشبختانه پس از چندین روز در آمد و طرح مجلس را تأیید کرد. فراوانی به کاربردن کلمه امریکا در این ایام اگر محاسبه شود شاید از خود ایران بیشتر باشد. آنوقت می گویند برای ما فرقی نمی کند چه کسی بر سر کار بیاید!
من به عقل ناقص خودم و به زبان ساده برجام را اینطور به تصویر می کشم که:
اتومبیلی با سرنشین به سمت بالا برای هدفی مشخص در حرکت است. مخالفان آن در سر راهش تله می گذارند. او گوش نمی دهد و بر سرعت می افزاید. در این بین به هر دلیلی راننده عوض می شود. دشمنان به او می گویند انفجار را در صورتی متوقف می کنند که با آنها کنار بیاید. قراردادی را برایش تنظیم و تحمیل می کنند. او می پذیرد و امضا می کند. خوب تا اینجا که پذیرش توافقنامه منهای متن آن از انفجار تله (اگر واقعی بوده باشد) جلوگیری کرده قابل پذیرش است؛ ولی اینکه چه امضا کرده است قابل بحث است. همچنین نمی تواند ادعا کند که از اصل این توافق افتخار بزرگی است. بلی به هر دلیل جلوی خطر انفجار را گرفته است ولی نباید فراموش کند که تله گذاران حق نداشته اند چنین کنند و اصل تفکر جنایت بار آنها فراموش و به حاشیه رود و فقط به دومی افتخار شود. تازه طرف مقابل توافق کنندگان زیر قولشان زده و دائماً از تو مطالبه بیشتر می کنند.
پس از این ماجرا مردم چند دسته شدند جمعی گفتند که اصلا تهدید آنها جدی نبود. آنها هرگز اقدام انفجاری نمی کردند. عده ای می گویند خوب توافق کردی ولی چرا مشورت نکردی. دسته ی دیگر می گویند چرا متن توافقنامه را به اطلاع عموم نرساندی و بر خلاف روال قانونگذاری عمل، و با عجله آن را تصویب کردی. عده ای می گویند هر توافق بین المللی باید به دو زبان باشد و هر دو نسخه در حکم واحد باشد چرا فقط متن انگلیسی باید پذیرفته شود که قابل تفسیر و بهره برداری برای آشنایان به آن زبان باشد؟ عده ای می گویند حال که کار از کار گذشته برای جبران چرا اقدام نمی کنی و باز دشمن را تشویق به اقدام مکرر می نمایی؟ عده ای دیگر می گویند ما به این کارها کار نداریم میخواهیم زندگی کنیم و حوصله دعوا با ابرقدرت نداریم و همینطور...
خلاصه به جای آنکه بر روی این بحث کنند که دشمن حق ندارد و نداشته جلوی یک کشور آزاد را بگیرد آمده اند بر روی خوبی یا بدی این تعهد بحث می کنند که آیا باز هم باید ادامه بدهند یا خیر.
کدام انسان وطن دوستی است که این عمل را بپذیرد؟ آیا دو جریان داخل کشور باید ریشه را فراموش کنند و به فرعیات بچسبند و با هم دعوا، و اسرار کشور را فاش کنند و با تحلیل هاشان به دشمن راه بنمایانند!
به نظر من این نهایت ضعف است که ملتی با اینهمه توانمندی و سابقه تاریخی بیاید بر روی فرعیات تکیه و با دشمن مستقیم یا غیر مستقیم همکاری کند و به خاطر حزب و جناح خود منافع ملی را نادیده بگیرد. داستان فرزندی که دو مادر مدعی آن بودند وحضرت علی قضاوت کرد که بچه را دو نیم کنند و مادر اصلی از حق خود گذشت را بیاد دارید. بیایید برای حفظ کشور از خودخواهی ها و حزب-پرستی های بی منطق دست بردارید و به فکر ایران باشید. از امریکا یاد بگیرید که هر دو نامزد در عین خباثت، در سیاست خارجی و خاورمیانه ای شان و به ویژه در باره ایران وفاق نظر دارند. اگر برجام افتخاری است چرا برای کشورهای دیگر برجام نیست؟ آیا این افتخار است یا غل و زنجیر بر پای ما؟ به جای اینکه هر دو طرف بنشینند و برای بازکردن این گره تدبیر کنند، از محکم کردن آن سخن می-گویند و برای دشمن با اظهار نظرها و تحلیلهای خود پیام می فرستند. زهی غفلت اگر نگوییم خیانت. در روز روشن دانشمند شما را می کشند و شما بحث از چگونگی ارتباط می گویید؟
سؤال این است که آیا اصول گرای واقعی دنبال ایجاد تنش است؟ آیا طرح مجلس یا هر اقدام انقلابی به منزله جنگ با امریکا است. طلب کردن حق خود مساوی با جنگ کردن است؟ یا اگر اصلاح طلب واقعی دنبال مذاکره است هدفش این است که مذاکرة با ذلت را بپذیرد و حقوق حقه ایران را به تمام و کمال استیفا نکند؟ اینکه اصولگرا و اصلاح طلب واقعی می گویم برای اینکه متظاهران از هر دو طرف را خارج کنم. پس در این صورت حرف هر دو یکی است. پس چرا با هم دعوا می کنید؟ نکند ما هم همانند داستان مولوی برای اوزون و عنب و انگور دعوا می کنیم و زبان هم را نمی فهمیم. این برای ملتی با سابقه فرهنگی چندین هزار ساله زشت و زیانبار است. فکر نکنید این مربوط به این دوران است، من در مجلس دوم و سوم هم شاهد این تنگ نظری از هر دو طرف بودم.
آیا این نوع مباحثات ترس یا القای ترس، خط دادن به دشمن برای ارزیابی وضعیت داخلی نیست؟
اگر دوست دارید کشور دو قطبی شود تا شور انتخاباتی آینده بالا بگیرد دست کم آن را به امریکا وصل نکنید. چرا از طرح و برنامه خود سخن نمی گویید تا نشان دهید ما کار خودمان را انجام می دهیم و با اقتدار از منافع ملی حفاظت می کنیم. چقدر تحلیل در خبرگزاری ها یا روزنامه ها منتشر می شود که طرح مجلس به سود یا به ضرر ما یا امریکا است؟ چقدر از برجام به عنوان تنها نسخه شفابخش قطعی یاد می شود؟ بیایید اصل کشور را فراتر از اصولگرایی و اصلاح طلبی در نظر بگیرید. بزرگان از هر دو طرف با هم بنشینند و وضعیت را بررسی کنند و راه حل اساسی بدهند. آیا ما میخواهیم راه امریکا را در انتخابات آینده در پیش گیریم؟
* استادتمام دانشگاه تهران
نظر شما