۴۳ نفر
۵ دی ۱۴۰۰ - ۰۷:۳۰
ارتفاع دیوار سبب شک قضات دیوان در وقوع زنای به عنف شد

محسن و نرگس دو سال بود که با هم دوست بودند،روزی که محسن به اتهام زنای به عنف بازداشت شد،نرگس منکر هر نوع دوستی وآشنایی قبلی شده بود!!

جلسه رسیدگی ام که  دردادگاه کیفری1 تمام شد فریاد ملتمسانه ی بیرون ازدادگاه توجه ام را جلب کرد.

تصویر جوان  دستبند به دست و با پاهای قفل شده به زنجیردرازکشیده روی سنگفرش های یکدست سیاهِ راهرو با فریادهایی که خبر از بخت سیاه وآینده ی ویران شده اش می داد ،دل هر رهگذری را به درد می آورد در چشم به هم زدنی جماعتی دورش حلقه زدند ،او فریاد می کشید و خدا را به شیر مادرش که گوشه ی راهرو در سکوتی تلخ اشک می ریخت قسم می داد:ننه به شیرت قسم من به زور بهش دست نزدم آآآی خدا تو شاهد ی دو ماه آزگار هر روزِ خدا دعوتم می کرد باغ دایی اش خودش می خواست ،ایهاالناس منِ بی پدر اینقدر غیرت دارم که به زور و  به حرومی کاری نکنم،خودش به عربی چیزی خوند و گفت بگم قَبِلتُ !! فریادهایش یکدفعه قطع شد و به نقطه ای خیره ماند، نگاهش ترکیبی بود از تمنا ونفرت، رَدِ نگاهش که گرفتم رسید به دختری  که  حجاب اجباری اش را به  کمر گرفته بود. حالا نوبت نگاه دختر بود که با آب دهان به سمت جوان نفرتش را بروز داد. دوباره فریاد جوان بلند شد:حق داری بهم تُف کنی،حتما دلت خنک شد، شنیدی حکمم اعدامه؟ برو دعا کن که زنده نمونم وگرنه تلافی اشک های ننه ام سرت میارم ، بی شرف تو نبودی که دم به دقیقه برام پیامک میزدی داخل باغ دایی ام تنها م بیا پیشم!

 چرا نمیگی خودت خواستی؟از کی می ترسی؟مگه نگفتی با همین چیزی که خوندم ما به هم محرم شدیم و فوقش بابام بفهمه چهارتاکمربند میزنه خلاص، یعنی درد 4تاکمربند از داغ دل ننه ی من بیشتره چرا به همه عالم و آدم حتی به خودت هم دروغ میگی ...

انگار زور و توان جوان تحلیل رفت که فریادهایش به زمزمه ختم شد:چرا هیچ کس حرف منو گوش نمیکنه ؟خدایا خودت به دادم برس،من وننه ام بی کَس و تنهاییم

هنوز هم پس ازبیست سال وکالت کردن،تاب و توان دیدن چنین صحنه هایی ندارم وسر درد و میگرن ارمغان ماندن در چنین حال و هوایی است لذا معطل نکردم وراهی راه پله ها شدم،چند قدم  دور نشده بودم که اشک های تلخ مادر وضجه های متهم، جلوی چشمانم به تصویر کشده شد .

با خودم عهد کرده بودم در پرونده‌های منافی عفت ورود نکنم ،اما التماس و گریه های پسر بچه ۲۰ ساله  و چهره ی مستاصل مادرش  طوری روی ذهن و فکرم  رژه می رفتند که برای لحظه ای مغزم قفل شد ،انگارقدم هایم به فرمان من نبودند که بی اختیار برگشتم  سمت مادرپسربچه ، ناخودآگاه بطری آبی  که دستم بود، باز کردم و به مادر دادم، پاسخ  سلامم را با سر داد و چادر به صورت کشید وبا آهی جگرسوز گفت:خدا هیچ مادری را شرمنده ی بچه اش نکنه!

صورت تکیده و گودی زیرچشمانش حکایت ازغم و غصه ای داشت برابر با عمر پسربچه ،دل به دریا زدم وبا مادر وارد گفتگو شدم؛ گفت :خجالت زده ام مادر، نمیدونم کی راست میگه کی دروغ !فقط می دونم عمری کلفتی خونه ی مردم  کردم تا نون حلال دست این بچه بدهم . هفت سالش بود که باباش از داربست افتاد، بچه ام یتیم شد و من بی پناه ،مادر به چشمِ بچه اش نگاه کنه راست و دروغ حرف هاش و میفهمه،مطمئنم دروغ نمیگه،بچه ای که با نون زحمت کشی بزرگ شده فعل حروم نمی کنه اما هیچ کس گوش به این حرف ها نمیده، یک سال شبانه روز التماس دختر و باباش کردم به پاشون افتادم ،التماسشون کردم تا بگذرن از جون بچه ام ...

کلامش را قطع کردم و گفتم:هیچ مادر و پدری شرمنده ی بچه اش نمیشه مادر،پدر ومادر خدای بچه هاشون هستند مخصوصا شما که برا پسرتون هم پدر بودید هم مادر،ناخودآگاه روی تکه کاغذی نوشتم؛خدابزرگه مادر،به این شماره فردا زنگ بزنید .

سر به آسمان گذاشت وبا دعایی بدرقه ام کرد.

یک ساعت درد دل و گفتگو با مادر، خروجی اش این شد ؛دو سالی است که محسن با نرگس دوست هست و آن روز هم خودش به محسن زنگ زده و به باغ دایی اش دعوتش کرده اما  دختر مدعی است که در باغ مشغول قدم زدن بوده که پسر از دیوار باغ به پایین می پرد و به او تعرض می‌کند. ازآنچه که مادر محسن در دفتر برایم نقل کرد چند صفحه ای گزارش تهیه کردم تا به وقتش با اوراق پرونده  مورد بازبینی قرار دهم.

جان یک جوان بیست ساله در گرو اعمال یکی از این دو کلمه در حکم دادگاه است(( زور یا رضایت ))نتیجه ی یکی دار مجازات ونتیجه ی دیگری نجات جان یک جوان،در مواجه با چنین موقعیت هایی است که به واقعی ترین شکل ممکن به حرمت وارزش کلمات در حرفه ی وکالت و امر قضا پی میبرم .

آن روز قرارشد به اتفاق مادر به دادگاه بروم تا با گرفتن کپی از اوراق پرونده بتوانم به جزئیات پرونده دسترسی داشته باشم، چند شبانه روز سطر به سطرپرونده ای که در یکصد وبیست و هفت صفحه ، زندگیِ تنها دلخوشی یک مادر  در آن خلاصه شده بود  را خواندم . دو نکته مهم در پرونده می توانست جان بچه را نجات دهد؛ یکی چک کردن دوربین های مداربسته و دیگری پیام های ارسالی دختر خاصه،پیامکی که محسن مدعی بود نرگس با ارسال آن وی را به باغ دعوت کرده، بنا به محتویات پرونده هردو مورد، بررسی شده ولی نتیجه ی بررسی کمکی به کشف  آنچه به زعم محسن و مادرش حقیقت ماجراست نکرده بود.با این وجود حس می کردم تکه ای از پازل پرونده کم است که همین حس موجب می شد  به دفعات پرونده را مرور کنم وهر مرتبه بیشتر به این یقین نزدیک می شدم که چیزی این وسط گم شده،این حس  در کنار چشمان نگران مادر سبب تکلیفی شد تا دل به دریا زده و برای اولین بار وکالت  پرونده منافی عفت را قبول کنم.

اولین درخواستم از قضات محکمه ضمن لایحه اعلام وکالت، ملاقات با محسن بود که پذیرفتند.راهرو منتهی به سالن ملاقات با دو مهتابی نیم سوزکه مدام خاموش و روشن می شد فضای غم انگیز زندان را به سکانسی درام تبدیل کرده بود که جوان قوز کرده ای از نقطه ای تاریک سلانه سلانه طوری که می شد از اعماق وجودش نومیدی را دید به سمت نور گام بر می دارد اما منشا نور با هر گام وی دور و دورتر می شد تا جایی که برای لحظاتی  به حضورش در آن فضا مشکوک شدم.

هنوز روی صندلی آرام نگرفته بود که احوال مادرش پرسید:میشه ازتون خواهشی کنم؟حواستون به مادرم باشه،می ترسم بعد از من...

همین که خواست از حکم اعدام وعاقبت اجرای حکم حرفی بزند بغضش ترکید ،دوباره همان تصویر دلخراش راهرو دادگاه شکل گرفت  که توصیفش حاصلی جز انتقال رنج و تلخ کامی که برای دقایقی با تمام وجود حس کردم ندارد وبهتر است بگذرم وبه نکته ای که تا آن روز از نگاه همه حتی خود محسن هم مغفول مانده بود بپردازم.

ارتفاع دیوار!!در کنار قضیه پیامک و دوربین مداربسته آنچه که حکم شاه کلید حل معمای پرونده را داشت ارتفاع سه متری دیواری بود که شاکی مدعی بود محسن برای ورود به باغ از بالای آن پریده!!اینکه جوان لاغر و نحیفی با 160سانتی متر قد چطور از ارتفاع سه متری دیوار بالا رفته و سپس به درون باغ پریده با هیچ منطقی سازگار نبود.لذا صدر قرار معاینه محل با محوریت بررسی ارتفاع دیوار و محل بالا آمدن و پریدن محسن درون باغ را طی لایحه ای از دادگاه تقاضا کردم.

24ساعت پس از ثبت لایحه از طریق سیستم ابلاغات متوجه شدم دادگاه با درخواستم موافقت نکرده و لازم شد حضورا خدمت رئیس دادگا بروم تا دلیل چنین دستوری را بپرسم،وارد شعبه که شدم،قاضی محکمه گفت:دلیلی ندارد که برای شما علت دستور را توضیح دهم،تصمیم دادگاه همانی است که به شما ابلاغ شده...

علیرغم فشار عصبی و ناراحتی از برخورد قاضی سعی کردم به حرمت جان محسن و غم مادرش خودم را کنترل کنم و دلیل درخواستم را بگویم:

اتفاقا  دلیل محکمی دارد ، جان یک انسان و ظهور قاعده درء(در یادداشت « اعدام مجازاتی خشن اما نه با وجود قواعد فقهی» راجع به این موضوع توضیح می دهم) زمانی که سبب شک و تردید برای اجرای حدود الهی عارض می شود! اگرچه دادگاه دفاعیه ی بنده را نپذیرفت و اقدام به صدور حکم کردند اما پس از اعتراض ،دیوان عالی کشور به جهت نقص تحقیقات حکم صادره را نقض کردو همین موضوع سبب شد تا با جاری شدن قاعده ی درء مجازات محسن از اعدام به شلاق تبدیل شود.

* وکیل دادگستری

کد خبر 1585329

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 65
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۰۸:۰۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    70 89
    سر بی گناه بالای دار نمیره
    • NL ۱۰:۱۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
      7 0
      اکثر دختران و زنانی که مدعی میشوند بهشون تجاوز شده از همینا هستند. به میل و رضایت و خواست خودشون رابطه جنسی ایجاد میکنن، و حتی در مواردی بیشتر از پسره مایل به رابطه هستند، اون وقت در دادگاه ادعا میکنن بهشون تجاوز شده، شرم آوره کارشون
    • ج IR ۱۱:۰۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
      11 0
      یعنی عاشق برخورد قاضی با یه وکیل مملکت هستم. افرادی که به هزار جور پارتی و سهمیه..... چی بگم؟
    • تنها IR ۱۱:۰۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
      4 0
      اینجا ایرانست،شما مثل اینکه این خراب مونده بی صاحب زندگی نمیکنید
    • IR ۱۲:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
      15 0
      اتفاقا خیلیا فوری و فوتی بی گناه اعدام شدن
  • محمد IR ۰۸:۰۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    جالب بود و تاثیرگذار. خدا شما رو حفظ کنه که جوانی رو از مرگ نجات دادید.
  • بی نام IR ۰۸:۰۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    واقعا خیلی وقت بود چنین قلمی را ندیده بودم در سایت های خبری ، آفرین به نویسنده ، که با قلم جذاب خود مرا به ادامه خواندن دعوت کرد آفرین
  • احسان IR ۰۸:۱۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    133 7
    خدا خیرت بده
  • IR ۰۸:۱۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    219 8
    در این حالت که مشخص میشه تجاوزی در کار نبوده و با رضایت زن بوده و مرد از اعدام نجات پیدا میکنه سوال اینه که در این حالت با زن بعنوان یک دروغگوی زانی چه برخوردی خواهد شد؟
    • IR ۱۲:۱۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
      4 1
      میره همین بلا سر بعدی میاره
    • IR ۱۲:۵۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
      0 0
      اونم شلاق میخوره
    • IR ۱۲:۵۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
      1 0
      فذف یعنی تهمت زنا و حکمش 80 شلاق برای تهمت زننده است
  • عباس IR ۰۸:۳۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    246 9
    خدایا به تو پناه می برم از قصاوت قلب وبیرحمی بعضی قضات بنام اجرای حکم الهی وخدای ارحم الراحمین.اگر قضات محترم دیوان عالی کشور این حکم را نقض نمی کردند به حکم این قضات بیرحم جوان مردم وتنها امید یک مادر که بیست سال به قد وبالای فرزندش نگاه کرده تا ذره ذره بزرگ شود به خاطر یک خطای غیر عقلانی جوانی که ناشی از سوء مدیریت اقتصادی واجتماعی وفرهنگی جامعه است وهمچنین بخاطر فقر مادر وخانواده که امکان ازدواج نداشته است و بخاطر خطایی که نهایت حکمش 100ضربه شلاق است جان عزیزش از جسمش گرفته می شد.یک سئوال از این قضاتی که این حکم را صادر کردند می پرسم که اگر این جوان فرزند خودتان هم بود به این راحتی این چنین حکم وحشتناک ومرگ آوری صادر می کردید؟
  • بی نام IR ۰۸:۳۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    160 9
    خدا خیرت بده که دنبال حقیقت بودی
  • NL ۰۸:۳۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    امثال این دختر شیطان هستن در لباس انسان
  • IR ۰۸:۴۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    بچه ای که با نون زحمت کشی بزرگ شده فعل حروم نمی کنه!!!!! من معذرت می خواهم. زناکاری اش را هم که ماستمالی کنیم، دو سال ارتباط عاطفی با نامحرم (حرام شرعی طبق آیه 5 مائده و حرام شدن ابدی ازدواج با ایشان طبق آیه 25 نساء)، فعل حرام نیست؟
  • IR ۰۸:۵۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    این یک موردش بوده که این آقای وکیل با وجدان اتفاقی به پستش خورده خدا میدونه چند تا جوون بیگناه اینجوری بالای دار رفتن . فمینیستا این موقه ها صدا ازتون در نمیاد پس چرا؟؟ فقط هرجا به نفعتون باشه دادوبیداد میکنید؟
  • IR ۰۹:۰۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    اکثر دختران و زنانی که مدعی میشوند بهشون تجاوز شده از همینا هستند. به میلو رضایت و خواست خودشون رابطه جنسی ایجاد میکنن، و حتی در مواردی بیشتر از پسره مایل به رابطه هستند، اون وقت در دادگاه ادعا میکنن بهشون تجاوز شده، شرم آوره کارشون
  • IR ۰۹:۰۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    3 0
    پیامکها در مخابرات ضبط میشه. یعنی اون پسر دروغ گفته بوده؟؟؟
  • IR ۰۹:۰۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    خداوند خیر دو جهان رو نصیبتون کنه آقای جعفرپور . من خواننده خاطرات شما هستم خدا رو شکر می کنم که هنوزم انسانهای شریفی چون شما با نیت کمک به دیگران وجود دارند نجات جان یک نفر ثوابی بی نهایت داره مطمئنا در اخرت همه ی اینها برای شما شفاعت میاره . پاینده و سلامت باشید همیشه .
  • ظهور IR ۰۹:۱۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    جناب وکیل محترم. آقای محمدهادی جعفرپور. فرشته نجات انسان هایی که گاه بناحق محکوم می‌شوند. محبوب‌ترین بندگان خدا هستید. خداونددر زمره نیکانش قرارتان دهد. گاه درد است انسانی انجام تکلیف حق امربه معروف کند. اما محکوم وتهدید وپرداخت دیه دهد. وهم مورد اهانت در اذعان عموم قرار گیرد. وصادر کننده حکم. ارتقاء مسوولیت گیرد. وجماعتی تحت نظراتش واشرافیتش بر صدور کیفرخواست ها. ناحق چه بسا همین‌گونه. محکوم شوند.
  • محمد IR ۱۰:۰۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    جالب بود . کاش در آخر جزییات بیشتری میگفتید
  • IR ۱۰:۰۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    4 0
    طرف اون جوون یه دختر بوده که نود درصد قضات دراین موارد طرف دختر رو میگرن به طمع گوشت کفتر
  • بینام IR ۱۰:۰۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    واقعا قضاوت کار سختیه وچقدر خوبه که امثال شما هستند که با وجدان و پیگیری دلیل اصلی رو پیدا کنن و نزارن جون آدمی بیگناه از بین بره. دست مریزاد به همت و دوراندیشی شما. خدا امثال شمارو برای این مردم حفظ کنه که پناهی ندارن.
  • IR ۱۰:۳۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    خدا عمرت بدهد.
  • IR ۱۰:۳۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    به داستان شبیه تره تا واقعیت؟؟ در مدت دو سال قطعا پیامکها در مخابرات ذخیره هستند. پس چطور پیامکها به نویسنده کمک نکرد؟؟؟ آیا اون آقا پسر دروغ میگفته ؟
  • IR ۱۰:۴۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    راجع به بقیه موارد چیزی نمی دانم اما از دیوار سه متری بالا رفتن و پایین پریدن کاری ندارد.حتی برای فردی ۱۶۰ سانتی.
  • مجید گلپا IR ۱۰:۴۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    به نظر نویسنده محترم از خودش یه کاراگاه پوآرو ساخته و مشخص هست که دوست داره از خودش یه قهرمان بسازه.مهمترین چیز همون پیامک بود که در سامانه سیم کارت ثبت میشه و مگه میشه بدون نتیجه از اون گذشت.بعدش از دیوار ۳ متری با چهارپایه و نردبان میشه پرید داخل و بعد ان را از بین برد
  • افسوس IR ۱۰:۵۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    2 0
    اموزنده بود و بی عدالتی بعضی قضات را گوش زد کرد . عدالت در قاموس علی بود و بس.
  • محمود IR ۱۱:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    5 0
    هیچ دادگاهای ایران همگی طرفداران زن هستند ، مرد تو دادگاه مثل گوشت قربانی هست هر کسی چیزی میخواد بکنه از مرد تو جریان سکه و مهریه زن سکه میگیره دادگاه جمهوری اسلامی ایران که ادعای عدالت می‌کنه ی مبلغی بابت سکه زن میگیره که بهش میگن نیم عشر که باید زن بده اما زن با دوتا شاهد می‌تونه اونم گردن مرد بندازه ، قانون اگر قانون الهی خدا خودش تو قرآنش گفته هیچ کسی به هیچ کسی دیگه برتری نداره مگر تو اعمالش پس این چه فلسفه ای پشتش هست ؟
  • علی IR ۱۱:۲۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 1
    واقعا همینجور راحت میشه اتهام زد ؟ دروغگویی مجازات نداره ؟؟
  • IR ۱۱:۲۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 3
    عجب هنرمندی آقای وکیل ارتفاع سه متری باعث تغییر حکم نشد دیوان عالی عمرش رو دوباره بخشید و شک به میان آورد شما بفرمایید از متهم چقدر دریافت کردید؟
  • ناشناس FR ۱۱:۳۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    2 0
    واقعا وکیل زحمت زیادی کشیده جای تقدیر و تشکر دارد خدا نگهدار وکیل و خانواده وی باشد اما قاضی فرد بی سواد ومغرور وازخود راضی بوده باعث تأسف است چنین افرادی در دستگاه قضا کار کنند
  • IR ۱۱:۵۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    2 0
    درودبرشرفت
  • فرجی US ۱۱:۵۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    مگه نمیگه خودش پیام میداد که بیا دیگه باید توو گوشی پیام های دختره مونده باشه نشون قاضی میداد که خود دختره اصرار داشته
  • IR ۱۱:۵۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    الان در چنین شرایطی حکم شلاق نباید برای دونفر اجرا بشه یا فقط مرد همیشه مقصر هست
  • IR ۱۲:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    2 0
    اتفاقا خیلیا فوری و فوتی بی گناه اعدام شدن
  • IR ۱۲:۱۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    خدا بهت طول عمر با عزت و سلامتی بده تا بازهم به نیازمندا کمک کنید
  • امیر IR ۱۲:۴۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    2 1
    این متن جذاب کار یک وکیل نیست .اینو یک نویسنده نوشته. ذهن ادمو به این سمت میکشونه که حرام راحت تره پس حرام رو انجام میدم مگه اینهمه ادم تو خفا زنا میکنن دستگیر شدن!!. امیدوارم عزیزانی که این متن رو میخونن مراقب باشن که هیچ چیز بهتر از حلال خدا نیست هرچند که نایاب شده تو این زمون
  • IR ۱۲:۵۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    چراشلاق او مدعی است که صیفه جاری شده اگر دروغ مشخص شود ادعا ی صیفه را هم می شود باور کرد که اگر ثابت شود بی گناهی ثابت می شود
  • Goli IR ۱۲:۵۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    3 0
    چرا‌دختر اینقدر عوضی بوده؟خداروشکر قاضی نجاتش داد
  • IR ۱۲:۵۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    ای کاش متخصصین هوش مصنوعی با کمک قضات خبره یک برنامه مشاور قضاوت می ساختند تا جلوی حکم های ناعادلانه گرفته شود ، اگر دیوان حکم را نقض نمی کرد الان طرف اعدام شده بود.
  • IR ۱۲:۵۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    4 0
    نکته یک که شما بهش توجه نکردی این بود که اینا بین خودشون صیغه خونده بودن...دوباره بخون تا ببینی...نکته دومم اینکه شما بدون ارتباط عاطفی با کسی ازواج نمی کنی مگر اینکه نیازمند به بستری شدن تو تیمارستان داشته باشی یا صرفا به خاطر مادیات اینکارو کرده باشی...سوم اینکه ۲ کس کمر منو شکستن =عالم فاسد و زاهد جاهل..البته امیدوارم ازدواج نا اگاهانه رو واس خودتو بچه هاتم تجویز بکنی حتماااااا
  • IR ۱۳:۰۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    3 0
    چپ های سیاسی(گروه های کمونیستی و مارکسیستی) و فمینیست ها دو گروه ضد فرهنگ و متجدد و کاملااااااا غیر روشنفکرن...در حقیقت روشن فکری و تجدد الزاما یکی نیستن.. این دختره خودش بیشتر از پسره نیازمند و بر انگیخته بوده
  • IR ۱۳:۲۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    نمیدونم چرا گاهی وقتا احساس میکنم نویسنده قبلا خبرنگار صفحه حوادث بوده! اولا چطور ممکنه پیامک دختر به پسر مبنی بر اینکه در باغ تنهام، کمکی به متهم نکرده باشه؟ ثانیا مگه دختر رو پزشکی قانونی نفرستادن که ببینن تجاوزی در کار بوده یا نه؟ ثالثا اگه بحث زنای به عنف منتفی شده، ینی زنا با رضایت طرفین اثبات شده؟ در اینصورت دختر هم باید شلاق بخوره. اگرم بگن محرم بودیم که کلا جرمی رخ نداده
  • آزاد IR ۱۴:۰۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    دم شما وکیل با وجدان گرم
  • IR ۱۴:۱۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    1 0
    خيلي آبكي بود!! يعني كل نيروي انتظامي و دادگاه و پليس و... ديوار 3 متري را نديده بودند بعد ايشان آمده كشف كرده !!!!
  • ناهید IR ۱۵:۱۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    2 0
    الان باید یک حکم اشد مجازات برای دختر در نظر بگیرن که با دروغ داشت یک بیگناه رو به کشتن میداد خدا لعنت کنه چنین شیطان صفتهایی رو چطور از خدا نمیترسن جون یه انسان انقدر واسشون بی ارزشه
  • IR ۱۵:۱۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    تو از بهترین وکلا هستی.خداخیرت بده
  • IR ۱۵:۲۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    ممنون از داستانهای واقعی که برایمان باز گو میکنید
  • عباس AU ۱۸:۴۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 1
    بابا فک کنم تو نویسنده قهاری هستی با این مغز متفکرت تنهایی این داستان رو نوشتی یا عمه ات هم کمکت کرد جناب ویکتو هوگو
  • اشکان DE ۱۸:۴۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    شانس آورده قاعده تسلیط رو درخواست نکردی! حالا چقدر پول دادی برای تبلیغ؟
  • IR ۱۹:۳۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    دمت گرم وکیل
  • IR ۱۹:۴۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    آقای وکیل دستتان درد نکنه خدا اجرتون بده
  • IR ۲۰:۵۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    قضات دادگاه واقعا خیلی متخصصن.آمار آرای نقض شده در دیوان عالی بر همین دلالت داره
  • IR ۲۱:۱۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    0 0
    تازه نون حلال خورده ، رفته زناکرده دادوبیداد هم میکنه ک خودت خواستی ، واقعا شرم اوره اصلا چی شده ک کارش به دادگاه کشیده، خوب میرفت دخاره رو عقد می کرد چطور توی صورت مادرش نگاه میکنه ،اعوذبللهمن الشیطان الرجیم
  • IR ۰۰:۳۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    2 0
    به نظر من این روایت تخیلی بود...بازم از این آقا مطلب خوندم..داستانهایی با غرض ورزی...در راستای سیاستی که علیه حکم قصاص وجود داره و با دستاویزش فشار به نظام آورده بشه... وگرنه تو همچین مواردی با بررسیه پرینت مکالمات و پیامکا خیلی راحت مسئله اثبات میشه و کار به استناد به ارتفاع دیوار نمیرسه. تو خود نوشته هم از بحث بررسی مکالمات و پیامک سرسری گذشته و اصلا توضیح معقولی نمیده که چرا به اونا استناد نکرده. یه روز برا آرمین ۱۸ ساله که دختر بی گناهی رو با بی رحمی کشته اشک تمساح میریزن و بهش میگن کودک...یه بارم همچین روایتای جعلی درست میکنن و به جوان ۲۰ ساله میگن کودک...همشم برای زیر سوال بردن حکم قصاص با غرض سیاسی...وگرنه دلشون برا کسی نسوخته
  • IR ۰۲:۲۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    0 0
    ای کاش همه ی وکلا مثل شما وجدان کاری داشتند اا هزاران حیف .....
  • هموطن IR ۰۳:۵۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    0 0
    عالی.. وکیل مرسی..شیر مادر نون پدر حاالت باشه..عشق
  • مهدی IR ۰۶:۲۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    0 0
    خدا خیرتون بده انشاالله در کارتون موفق باشی
  • IR ۰۷:۴۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    0 0
    اقای جعفرپورای کاش درموردپرونده ماهم یدرصداین پرونده تلاش میکردی. پول گرفتی امانفع دیگری کارکردی قراریود دست متهم اصلی روکنی امابامتهم اصلی... الان نفراصلی تبرئه شده و حق مااول بعدشم ابرو وشرف ماهم رفت با کم کاری شخص شماکه بهتون اعتمادکردیم
  • IR ۰۹:۴۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    0 0
    توی متن مدعی شده آید که خانومه یک چیزهایی خودش به عربی خونده ( احتمالا صیغه) که به هم محرم شده اند و به حرام و حلال معتقد بوده ولی در عین حال توی دادگاه ادعا کرده آید که حجابش اجباری بوده؟ بنظرتون
  • فروهر IR ۰۹:۵۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    1 0
    دمت گرم آقای وکیل،خدا بهت عوضشو بده
  • زیبا AE ۱۲:۰۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    1 0
    احسنت
  • حمید US ۱۸:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
    1 0
    خیلی مردی