ایالات متحده آمریکا در بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلات کلمبیا به عدم توسعه چند دهه این کشور بیتوجهی کرده است و تنها به رهیافت فشار نظامی و سیاسی برای حل مشکلات متمرکز بوده است ،لذا سایر ساختارهای پایهای توسعه در این امر مغفول مانده است.
مطبوعات و رسانه های غربی -البته با گرایش مستقل یا چپگرا-این روزها رویکردهای مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده و توجه به مقابله ی نظامی با پدیده مواد مخدر را به چالش می گیرند و آن را سراسر شکست خورده می دانند.اما علل این شکست چیست و اساسا آیا از ابتدا برنامه های مبارزه با مواد مخدر موفقیت امیز بوده ،یا تنها پوششی در جهت ادامه ی حضور آمریکایی ها در این منطقه بوده است.
مهمترین شریک مبارزه با مواد مخدر در طی سال های اخیر که بیشترین کمک ها را هم دریافت کرده است ،کلمبیاست.اکنون روابط دیرینه ی دو کشور رو به تیرگی است.
خوزه کاردناس در فارین پالیسی از شکست دیپلماسی اوباما در کلمبیا به دلیل ندادن رای کنگره در تصویب تجارت آزاد با کلمبیا نوشت و اینکه خوان مانوئل سانتوس وزیر دفاع پیشین که جانشین آلوارو اوریبه شده ,همه ی رشته های روابط با واشینگتن را دارد از بین می برد.فراتر از همه ی بحث ها دو کشور کلمبیا و ونزوئلا ناگزیر همسایه ی یکدیگرند و بنا به جبر جغرافیایی به هر تقدیر باید با هم زندگی کنند.
اما در بررسی تحولات پیش رو در زمینه ی مواد مخدر لازم است طرح کلمبیا بیشتربه عنوان یک مورد خاص مطالعه شود.پرسش اساسی این است که آیا طرح کلمبیا از ابتدا موفق بوده است که حالا تحلیل گران و شکست آن را اعلام کنند؟
همواره در تبلیغات رسمی رسانه ها با محبوبیت اوریبه و کامیابی او در جنگ با فارک و مبارزه با مواد مخدر شنیده ایم,در حالی که موشکافی در عمق برنامه ی کلمبیاplan-colombia و تگاهی به برداشت جامعه شناسان نگرشی متفاوت دارد.اما سابقه برنامه کلمبیا کجاست؟
در ابتدای سال 1990 جرج بوش (پدر) رئیس جمهور آمریکا در اولین اجلاس عالی مواد مخدر کشورهای آند در cartagena (واقع در کلمبیا) با رؤسای جمهور بولیوی، کلمبیا و اکوادور دیدار کرد. اعلامیه کارتاجنا اشاره به اجرا یا تقویت برنامه جامع و فشرده ضد مواد مخدر با تمرکز بر کاهش مصرف، و کاربرد به علاوه فهمی مشترک از همکاری اقتصادی، توسعه جایگزین و مشوقهای تجاری و سرمایهگذاری داشت.
سپس برنامه کلمبیا (Plan-Colombia)- البته از سال 1999 -مهمترین مبنای روابط دو جانبه بین امریکا و کلمبیا شد و تمام مسایل دیگر حتی مسایل منطقه آمریکای لاتین را تحت الشعاع خود قرار داد.
در مجموع میتوان گفت که همکاریهای ایالات متحده و کلمبیا با توجه به شرایط مختلف زمانی دچار قبض و بسط بوده است.
در ژولای سال 2000 بیل کلینتون رییس جمهور وقت ایالات متحده لایحه کمک 1 میلیارد دلاری به پلیس و نیروهای نظامی کلمبیا را به امضاء رساند.
برنامه کلمبیا سرفصل همکاری ایالات متحده و کلمبیا بود که در آن تنها به کمک نظامی علیه مواد مخدر و شورشیان تمرکز شده بودو بسیاری از مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و قضایی مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته بودکه همین مسأله چالش بزرگی برای برنامه محسوب می شد.اما همواره دو کشور ایالات متحده و کلمبیا نسبت به اجرای برنامه خوشبین بوده و اجرای آن را برای منطقه مثبت ارزیابی کردند. اما انتقادهایی نیز از سوی نیروهای داخلی و همسایگان نسبت به برنامه صورت گرفته است. در داخل کلمبیا تحلیلگران چند مورد انتقاد جدی به برنامه کلمبیا داشتهاند:
- ایالات متحده آمریکا در بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلات کلمبیا به عدم توسعه چند دهه این کشور بیتوجهی کرده است و تنها به رهیافت فشار نظامی و سیاسی برای حل مشکلات متمرکز بوده است ،لذا سایر ساختارهای پایهای توسعه در این امر مغفول مانده است. برای حل و فصل مشکلات داخلی یک کشور نیاز به رهیافتی تلفیقی و چندجانبه از تمام مباحث مربوط به توسعه در زمینه فرهنگ، اقتصاد، اجتماع مورد نیاز است در حالی که رهیافت و نگرش ایالات متحده یکجانبه و تنها در حوزه نظامی و پلیس متمرکز بوده است.
به عبارت دیگر ایالات متحده، جامعه بینالمللی، اروپا و حتی خود کلمبیا به مسایل نرم (Soft) توجهی نداشته و تنها مسایل سخت (Hard) را در حوزه نظامی مورد توجه قراردادهاند.
- علیرغم تقاضای مکرر کلمبیا و ایالات متحده سایر نقاط جهان و از جمله اروپا مشارکت جدی در هر دو حوزه نرم و سخت نداشتهاند، زیرا منافعی برای خود در این حوزه متصور نیستند، تنها منافع اروپا فروش کالاها و امور تجاری میباشد و در سایر حوزهها علاقمندی خاصی به منطقه ندارند.
- نخبگان داخلی کلمبیا به اجماعی در زمینه تقویت امور کشور نرسیدهاند و عدم تمایل مذکور آسیب جدی بر روند وارد خواهد آورد، زیرا بنا بر تفسیرهای مختلف طیف وسیعی در داخل کشت کوکا را به عنوان کالایی کشاورزی تصور میکنند و تقاضای جهانی یا تقاضای بازار ایالات متحده را در مسأله مقصر میدانندکه به مساله ماهیتی مواد مخدری میدهد.
- در مسأله توسعه داخلی کلمبیا نیز مانند کشورهای در حال توسعه روند ملتسازی (Nation building) را به طور کامل طی نکرده و فرایندمذکور روندی ناقص داشته است، لذا پیش شرط بسیاری از روندهای توسعه همزمان با فعالیتهای خاص ادامه روند ملت – دولتسازی به طور کامل است که این امر با برنامهای چند ساله میسر نخواهد بود و چندسال جایگزین 200 سال عقبماندگی نمیشود.
- حل و فصل مسأله مواد مخدر به قوانین و سازوکارهایی فراتر از فشار نظامی و پلیسی نیاز دارد. 6 سال استفاده از برنامه کلمبیا مشخص کرد که حمایت نظامی در امر مذکور ناکارآمد است و لازم است سایر مؤلفهها نیز در نظر گرفته شود از جمله تقویت قانونگرایی و نهادسازی، ارایه خدمات مانند آموزش، بهداشت، امور ساختاری.
- به علاوه برنامه کلمبیا آشکار کرد تفاوتهای ساختاری فرهنگی بین ایالات متحده کلمبیا به ویژه در زمینه کشت کوکا وجود دارد. برنامه کلمبیا هنوز موفق نشده فرهنگ استفاده از کوکا را در منطقه آند از میان بردارد، زیرا این امر در منطقه آند پسندیده است در حالی در ایالات متحده قبیح میباشد.
- در بحث مواد مخدر فساد و خشونت بر همه همسایگان کلمبیا تسری یافته است و ترانزیت مواد مخدر بهرحال بر اقتصاد کشورهای منطقه به ویژه کشورهای دارای اقتصاد کوچکتر تأثیر گذاشته است. اکنون برزیل به عنوان دومین کشور مصرف کننده کوکایین پس از ایالات متحده شاهد قدرتمند شدن گانکسترهایی است که امنیت دولت برزیل را به چالش کشیدهاند. به علاوه همسایگان کلمبیا نگرشی کاملاً بدبینانه به برنامه کلمبیا دارند به عنوان مثال ونزوئلا آن را حرکتی ضد چاوز، ضد سوسیالیسم و ضد مردمی ارزیابی میکند. برزیل به دلیل رقابت سیاسی با ایالات متحده و حتی سیاست خارجی جاهطلبانه از هر گونه مشارکت در ترتیبات امنیتی با حضور ایالات متحده خودداری میکند و اروپا نیز در نگرش به کلمبیا معتقد است مذاکره با شورشیان بینتیجه میباشد. لذا همسایگان و جامعه بینالمللی نیز از چالشهای عمده برنامه کلمبیا هستند.
- در مسایل داخلی نگرش مردم کلمبیا به روابط دوجانبه با ایالات متحده جالب توجه است.
بسیاری از مردم و حتی نخبگان ایالات متحده را به عنوان یک مبارزه کننده ریاکار و دورو در امر مبارزه با مواد مخدر فرض میکنند که این امر ناشی از وضعیت ایدئولوژیک این کشور است لذا معتقدند ایالات متحده از کلمبیا فراتر از خودش انتظار کار دارد. حتی گرچه بسیاری از کلمبیاییها به امر مواد مخدر (کوکا) به عنوان کالایی بسیار عادی مینگرند گرچه از آن سوء استفاده میشود و تنها رسانهها و دیگران مرتب به نظریه خطر مواد مخدر دامن میزنند معتقدند استراتژی مبارزه با مواد مخدر در کشورهاشان شکست خورده است. حتی رسانهها در نتایج حاصله تشکیک میکنند و معتقدند ایالات متحده باید در نگرش خود به این موضوع تجدیدنظر نماید.
درمجموع درحال حاضر نیز کمکهای دولت اوباما در چهار سرفصل: تحکیم قانون ومبارزه با مواد مخدر بین المللی / کمک های مالی نظامی و پلیسی /آموزشی و نظامی و کمک حمایت اقتصادی با معیار هزار دلار امریکا در سال 2008 مجموعا بالغ بر 539416 و در سال 2009 540409 و در سال 2010 508715 براورد شده که در سال 2010حدود 6 درصد کاهش را نشان میدهد.همانگونه که استفانی میلر مشاور روابط امریکا –آمریکای لاتین واز موافقان برنامه، علیرغم تمام انتقادهای مذکور معتقداست؛ اکنون دستاوردهای موفق در توسعه اقتصادی –اجتماعی موجب تقویت نهادهای مدنی شده است و کلمبیا سازی clombianization مرهون اجرای موفق برنامه کلمبیاست.
اماحالا علیرغم این پیش بینی ها و کمک های گسترده ایالات متحده روابط به سمت تیره شدن پیش میرود.بحث ها درباره ی ناکارایی برنامه کلمبیا در حال افزایش است و مانوئل سانتوس گام های تدریجی را به سمت همسایگان خود بر می دارد,حرکتی آرام و زیرکانه که همسایگان منطقه ای را راضی نگاه دارد و در عین حال کاخ سفید را خشمگین نکند.
کد خبر 158965
نظر شما