۰ نفر
۶ تیر ۱۳۹۰ - ۱۲:۲۵

در میان هیاهوی هوچی‌گران و شارلاتان‌ها و آنان که حیاتشان به بحران و اغتشاش وابسته است، صداهایی شنیده می‌شود که پیام اصلی‌شان مدارا و گفت‌وگو و آشتی ملی است.

  این صداها در گوش آنان که به این آب و خاک تعلق‌خاطری جدی دارند طنینی خوش‌آهنگ دارد.اما هستند کسانی که تحمل هر صدایی را جز صدای خود ندارند. شماری از آنان به بهانه دفاع از انقلاب و عده‌ای نیز به نام آزادی مدام بر طبل تفرقه و پریشانی می‌کوبند و سعی دارند هر حنجره‌ای را که از آن صدای امید و مهربانی بیرون می آید به تیغ تهمت و دشنام ببرند تا این بازی شوم و جنون‌آمیز نزاع بر سر قدرت همچنان ادامه پیدا کند.
غوغاسالاران می‌گویند مدعیان مهر و دوستی «اگر» در موضعی غیر از این قرار داشتند باز هم از این حرف‌ها می‌زدند؟ پرسشی بی‌بنیاد که اصل و اساس آن بر فرض‌های موهوم استوار است چه پاسخی می‌تواند داشته باشد؟ می‌توان در پاسخ گفت: شما نیز اگر در موضعی غیر از این قرار داشتید باز هم این‌گونه سخن می‌گفتید؟ و این دور باطل را همچنان ادامه داد.

طبیعی است که هرکس بسته به موضع و شرایطی که در آن قرار دارد سخن می‌گوید. آیا می‌توانیم فی‌المثل به روس‌ها و چینی‌ها بگوییم دوستی شما با ما از سر اضطرار است و نه اختیار چرا که «اگر» شما از سوی آمریکا احساس خطر نمی‌کردید به هیچ‌وجه با ما هم‌پیمان نمی‌شدید پس به همین دلیل منطقی و موجه، مرده‌شور ریخت شما را ببرد، ما تا ابد با شما دشمنان خدا و پیغمبر هیچ دوستی و رابطه‌ای نخواهیم داشت. البته در مثل مناقشه نیست و پرواضح است که منظور بنده از این مثال همانندسازی سیاستمداران داخلی با روس‌ها و چینی‌ها نیست اما می‌خواهم بگویم در سیاست با اما و اگر کار پیش نمی‌رود.

شرط تعقل است و خردورزی و هنگامی که یک سیاستمدار در هر موقف و مقامی از صلح و آشتی دم می‌زند و حاضر است قواعد یک بازی مسالمت‌آمیز را بپذیرد با او وارد جنگ و دعوا شدن و با زبان خصومت و خشونت سخن گفتن، عین بی‌عقلی است و نشان می‌دهد که مدعی سوداهای خطرناکی در سر دارد. ببخشید که کمی در پرده سخن می‌گویم.
من با این‌گونه سخن گفتن نسبتی ندارم و ابایی هم ندارم از اینکه بگویم مخاطب سخنانم چه کسانی هستند اما معذوریت و محدودیت دوستان را هم باید در نظر گرفت که گفت: این فصل دیگریست / که سرمایش از درون/ درک صریح زیبایی را پیچیده می‌کند.

الغرض آنچه امروز ما بدان محتاجیم گوش دادن مشفقانه به همان صداهایی است که بوی یأس و تیرگی و خون از آنها به مشام نمی‌رسد. این‌را هم از یاد نبریم که غوغاسالاران در هر لباسی که باشند غرض‌ و غایتشان آشوب و جنگ‌طلبی است. گاه در پشت دفاع از ارزش‌ها پنهان می‌شوند، گاه در پس دموکراسی و آزادی.

گاه از همین بیخ گوش من و شما صدایشان را بلند می‌کنند، گاه در فضاهای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای جولان می‌دهند. وجه اشتراک همه آنها علی‌رغم اختلافات شدید ظاهری، همین دشمنی و عناد با هرکسی است که از صلح و آشتی سخن بگوید. در عوض، بحران و فتنه و آشوب آنها را حسابی سرذوق می‌آورد. گویی هر دو طیف از خون و عفونت و لجن تغذیه می‌کنند.

24

کد خبر 159816

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۴:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۶
    0 0
    افرین آ سید آفرین خوب مچ شان را باز کردید لطفا بیشتر بنویسید هم از شاخصه ها و هم از اهداف شان
  • بدون نام IR ۰۸:۰۰ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۷
    0 0
    آقای سیدعبدالجواد موسوی ، مدتهاست نوشته های شما را در این سایت می خوانم و می خواهم بگویم از معدود نوشته هایی است که از سر تعقل و انسجام نوشته شده اند و به این وسیله می خواهم به شما تبریک بگویم موفق باشید .
  • رامین IR ۱۳:۵۹ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۷
    0 0
    نوشته های شما واقعا بوی وجدان و آزادگی میدهد.