همسایهمون یه آدم شریفه
خیلی نجیبه خیلیام حریفه
معایبش؟ هیچی نداره... ماهه
محاسنش؟ عین قدش کوتاهه
با نمره سه میزنه ریششو
رو جامجم ست میکنه دیششو
عموم میگه تو کار صادراته
رئیس شرکت مخابراته
داییم میگه گمون کنم تاجره
ننم میگه... نه، دیوونس، شاعره!
همسایهها بهش میگن مهندس
کاسبا بهش میگن رئیس مجلس
هر کی که هس خیلی شلوغه سرش
عقیق اصله شیش تا انگشترش
یه روز دوبی میره یه روز فلسطین
یه روز قطر میره یه روز ژاپن یه روز چین
یه روز کرهس، یه روز میره روسیه
گمون کنم تو کار جاسوسیه
خالم میگه تاجر قرص اکسه
سهامدار عمده فارکسه
یه روز تو کار نقد شعر نیماس
یه روز معاون صداوسیماس
ما که نفهمیدیم کیه، چی کارهس
یه شب دیدیم دبیر جشنوارهس
بابام بلن میگه به جمع حاضر
نه کاسبه، نه تاجره، نه شاعر
میشناسمش اهل حساب کتابه
تو کار صادرات انقلابه
***
پینوشت: تصویر یکی از دوستان هنگام سرودن شعر در نظرم بود. هر چه فکر میکنم اسمش را به یاد نمیآورم.
242
نظر شما