حمیدرضا حاجی بابایی در حاشیه گردهمایی شورای معاونان و مدیران منتخب مناطق 19 گانه آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران در پاسخ به این سوال که «آیا در 20 ماه اخیر که وزیر آموزش و پرورش شدهاید، اقدامی انجام دادهاید که اکنون از آن پشیمان باشید و آن را باعث آسیب به آموزش و پرورش بدانید؟»، بعد از کمی فکر کردن فقط گفت: «فکر نمیکنم. آسیبی به آموزش و پرورش نزدهام». انتظار اینکه وزیر آموزش و پرورش از فعالیت های خود انتقاد کند بسیار بعید است. وزیر آموزش و پرورش دستگاه روابط عمومی و تمام تریبونهای این وزارتخانه را در خدمت ترویج کیش شخصیت خود و بزرگنمایی اقدامات معمولی این وزارتخانه قرار داده است. در حال حاضر به دلیل آمیخته بودن اخبار و گزارشهای رسمی به اغراق و گزافه گویی و بسته بودن فضای آموزش و پرورش و نبود آمار و اطلاعات معتبر و منزوی شدن کارشناسان، امکان ارزیابی فعالیت های 20 ماهه وزیر به صورت مستند فراهم نیست.
به نظر می رسد که وزیر نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش را به عنوان یک شبه حزب سیاسی برای دستیابی به اهداف سیاسی خود مورد استفاده قرار می دهد ودر نظر دارد خود را به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک در جامعه معلمان کشور جا بیاندازد. از سوی برخی آگاهان، اجلاس پر خرج هزار نفری مدیران آموزش و پرورش سراسر کشور در مرداد ماه در راستای استفاده از مدیران آموزش و پرورش به عنوان سرشاخه ها در انتخابات آتی به سود یک جریان سیاسی خاص ارزیابی می شود. حضور گسترده وزیر در رسانه ها و به خصوص تلویزیون، سخنرانی های مکرر و طولانی در جمع فرهنگیان، برگزاری همایش های پرهزینه، افطاری ماه رمضان همراه با پیش غذای تبلیغاتی، استفاده از مهمانسراهای آموزش و پرورش و... همگی در خدمت اهداف غیر آموزشی و پرورشی است.
اظهارات عجیب و غریب وزیر گاه باعث انبساط خاطر معلمان می شود اما در اغلب موارد به دلیل فاصله زیاد این نظرات با واقعیت ها باعث اعجاب و حیرت آنها می گردد. به گمان من آقای حاجیبابایی درصدد ترویج گفتمان جدیدی در این وزارتخانه است. در این گفتمان شخص وزیر به عنوان نظریه پرداز و مجری و ناظر و سخنگو به عنوان محور مطرح می شود. او با مشورت حلقه ای بسته از همشهریان تصمیم گیری کرده و بی اعتنا به بدنه کارشناسی وزارتخانه این تصمیمات را اجرایی مینماید. اگر بدعت اول وزیر را کیش شخصیت بدانیم، بدعت دوم او دور زدن سیستم کارشناسی وزارتخانه است. رابطه تیره حاجی بابایی با کارشناسان پژوهشگاه موضوعی مخفی نیست. آقای حاجیبابایی برای پراکنده کردن کارشناسان این مرکز علمی تصمیم گرفته که پژوهشگاه آموزش و پرورش را با معاونت پژوهشی ادغام کند.
اولین و مهم ترین کار اجرایی وزیر تغییر ساختار مقاطع آموزشی از 5- 3- 3- 1 به 6- 6 و یا آنگونه که بعدا گفته شد 6- 3- 3 بود. با گذشت بیش از 18 ماه از اعلام پر سر وصدای طرح، هنوز حتی جنبه های نظری آن دچار ابهام است و این نشان می دهد که این تصمیم فاقد پشتوانه کارشناسی بوده و پختگی و انسجام لازم را نداشته است.
تعطیلی پنجشنبه مدارس ابتدایی هم یکی از طرح های خلق الساعه و غیرکارشناسی وزارتخانه است که پیامدهای آن به صورت انتقال دبستانهای نوبت بعد از ظهر به صبح و جابهجایی راهنمایی ها به بعد از ظهر بر بستری از نارضایی مادران شاغل موجی از بی ثباتی و نارضایتی ایجاد کرده است. برای محک زدن جنبه کارشناسی این گونه طرح ها به این جملات وزیر که هقفته گذشته بیان شده است توجه کنید: «با تعطیلی دبستانها در روزهای پنجشنبه، دانشآموز دبستان پنجشنبهها را به مرور درسها اختصاص میدهد اما در جمعهها هیچکس حق ندارد به او بگوید که دست به قلم ببرد». بعد از کلی داستانسرایی در باره اثر تعطیلی بر تحکیم خانواده و تقلید از کشورهای پیشرفته حالا پنجشنبه ها را به عنوان روزی برای مرور درسها در منزل تعیین کرده اند و درواقع سیاست دورکاری در حوزه آموزش و پرورش مانند ادارات اجرا می شود .
طرح بیمه طلایی از اقدامات خوب آقای وزیر بود اما این طرح هم به دلیل آمیخته بودن واقعیت با تبلیغات، ارزیابی منصفانه آن دشوار است. ظاهرا منابع پایداری برای تامین اعتبار سهم دولت پیش بینی نشده است و با پایان سال ادامه آن نامعلوم است. حاجی بابایی در این 20 ماه نتوانست گامی برای افزایش حقوق فرهنگیان شاغل و بازنشسته بردارد و از مواضع تند و تیز دوره نمایندگی خود عقب نشست و معلمان متوجه شدند که بهبود معیشت معلمان پلکان سیاسی آقای حاجی بابایی بوده و طرح و پیگیری آن از سوی نماینده سابق همدان، اصالت ذاتی نداشته است. او حتی بعد از نشستن بر صندلی وزارت نخواسته و یا نتوانسته ترکیب هیات مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان وابسته به انصارالمجاهدین را تغییر دهد. در دوره حاجی بابایی میزان مشارکت معلمان در اداره امور مدرسه نسبت به دوره های قبل باز هم کاهش یافت. تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در این دوره به بالاترین حد خود رسید و وزیر در جواب پرسش خبرنگاران در مورد آمار کودکان بازمانده از تحصیل پاسخ روشنی نداده است. در مورد مجتمعهای روستایی که وزیر آن را انقلابی در آموزش و پرورش می داند، به دلیل فقدان آمار و اطلاعات غیرتبلیغاتی، امکان ارزیابی مستقل وجود ندارد، تنها می توان گفت که با تشکیل مجتمع ها تعداد کادر اداری مانند مدیر و معاون در روستاها افزایش یافته و به دلیل لزوم ارتباط معلمان با مدیریت مستقر در روستای مرکزی روزها و ساعات عدم حضور معلمان روستایی در مدرسه بیشتر شده است.
به نظر من تلاش حاجی بابایی برای ترویج نوعی از وفاداری مدیران به شخص وزیر و تشویق نوع جدیدی از ادبیات فرد محور، و خودستایی های علنی وزیر، به اخلاق و کرامت انسانی در این وزارتخانه آسیب زده است. به عنوان نمونه داستان گفتگوی خصوصی حاجی بابایی با پدر در نماز جمعه، تحت عنوان پدر دکمه ات را ببند به روی جلد یکی از مجلات آموزش و پرورش به نام پیوند با تیراژ 360 هزار راه یافت. به این جملات دقت کنید تا با گوشه ای از خودستایی وزیر آشنا شوید: "من یک روز هم در آموزش و پرورش باشم بیکار نخواهم بود .... من در مجلس شورای اسلامی هم که بودم از همه زودتر می آمدم و دیرتر می رفتم ... من تمام فکر و ذهنم کار آموزشی است و هر چند ساعتی که در روز بیدار هستم به طرح ها و برنامه های آموزش و پرورش فکر می کنم..... من اگر یک روز در آموزش و پرورش باشم و آن روز را بیکار بگذرانم معتقدم که یک طرح باقی خواهد ماند و به 12 میلیون دانش آموز و 900 هزار معلم مدیون خواهم بود". این من من کردن ها با اخلاق و آداب معلمی بسیار فاصله دارد.
ادبیات عوامانه وزیر در شان یک معلم نیست، به عنوان نمونه وزیر می گوید: "دانشآموزی که نخبه است و معدل 20 دارد به کلاسهای بیشتر احتیاج ندارد بلکه چنین دانشآموزی به کارهای جانبی مثل مشاوره و پرورشی احتیاج دارد که تا سیمهایش عایقکاری شده و اتصال نکند! ".... و باز هم می گوید: "برای انتقال دانشآموزان از نوبت عصر به نوبت صبح کمبود ساختمان نداریم اما گویا تاکنون وقت و حال نداشتهایم که وضعیت فضاهای آموزشی را بررسی کنیم". استخدام اصطلاحات عوامانه مانند حال نداشتن و اتصال سیم و عایق کاری ممکن است در عالم سیاست رایج باشد اما معلمان معمولا با ادبیات پاکیزه و غیرعوامانه سخن می گویند.
برای ارزیابی عملکرد اجرایی وزیر باید منتظر پایان دوره کاری او ماند. آنچه که مشخص است تعریف روشنی از طرح و برنامه در ذهن وزیر وجود ندارد به عنوان مثال سال گذشته از اجرای 40 طرح سخن گفت و در فروردین 90 آغاز 70 طرح جدید را اعلام کرد و اکنون از اجرای روزانه یک طرح حرف می زند و معتقد است اگر یک روز بیکار باشد یک طرح روی زمین می ماند. اما برای ارزیابی عملکرد اخلاقی وزیر زود نیست. وزیر در این مدت به اخلاق و کرامت مدیران و معلمان آسیب زده است.
نظر شما