در مورد مسائل تکراری مطلب نوشتن در بسیاری از اوقات نمونه هایی مثل کپی های تکراری از نقاشی ها و شاهکارهای ادبی و هنری می شود که مخاطب را چندان نمی تواند راضی نگه دارد. همیشه هنرمندان و نویسندگانی که برای خلق آثار خود به این موضوعات تکراری تکیه می کنند کمی شجاعتشان بیشتر از کسانی است که سعی می کنند کارهایی کنند که کسی اسم آنها را نشنیده است. مثلاً نویسنده ای که بخواهد یک کتاب عریض و طویل درباره عشق بنویسد یا خیلی شجاع و دارای اعتماد به نفس بالایی است یا اینکه از جان هنری و ادبی خود سیر شده است که بخواهد مخاطب سخت گیر کتابخوانی را با این موضوع جذب کند.
به گزارش خبرآنلاین، «لیزا آپیگنانسی» را می توان یکی از این نویسنده ها قلمداد کرد که شدیدتر از همکاران شجاع خود با انتخاب عنوان «همه چیز درباره عشق» برای کتابش به موضوعی پرداخته است که یا همه آن را تجربه کرده یا همه چیز را درباره این احساس بشری می داند. البته به عقیده خود نویسنده عشق موضوعی جدا از دیگر موضوعات تکراری است چون اگر همه مردم کره زمین نیز آن را تجربه کرده باشند به شکل ها و احساسات متفاوتی آن را درک می کنند و به خاطر همین نویسنده سعی می کند با استناد به علوم متفاوت، آناتومی از این احساس سرکش ارائه کند که هم مخاطبان خاص را خوش بیاید و هم بتواند برای عامه مردم حرف جذابی بگوید. به عبارت دیگر به اعتقاد لیزا عشق یا مقولاتی شبیه به این همیشه جزء موضوعاتی بوده اند که برای همه اقشار دارای حساسیت ها و همچنین تفاوت هایی بوده است. روانشناسان، رمان نویسان، شاعران، مورخان، فیلم سازان، فیلسوف‌ها، منتقدان اجتماعی و ... همه درباره این کلمه نظرات متفاوتی دارند که نویسنده سعی کرده در کتابش تمام این صداها را انعکاس دهد ولی در کنار آن نظرات شخصی خودش را نیز نوشته است.
در این میان نویسنده به رویکرد عامه مردم درباره عشق و به عبارتی بهتر معنای واضح تر این کلمه را بیشتر مورد بررسی قرار داده است که چیزی شبیه نگاه کردن به فیلمهای انیمیشنی مثل سیندرلا و سفید برفی است. نویسنده کتابش را با ذکر خاطراتی از اشخاص و اقشار مختلف درباره عشق به نوعی تزئین کرده است که برای هر مخاطبی با هر شغلی و منصبی جذابیت دارد. البته با توجه به زیرعنوان کتاب که از کلمه آناتومی استفاده شده است بیشتر باید کتاب را اختلاط رنگهاى مختلف در سطح پرده نقاشى عنوان کرد که توانسته این مطلب را به خوبی بیان کند که تصور یک فیلسوف درباره عشق با نظر یک نقاش درباره همان کلمه تفاوت بسیاری دارد که حتی این مسئله در نوع ازدواج افراد با فرهنگ های مختلف تاثیر زیادی دارد.
آپیگنانسی بیشتر فصل های کتاب خود را روی مفهوم عامه عشق متمرکز می کند و مثلاً عشق های مادر و فرزندی و دوستی را جدا می کند و سعی می کند آن نوع عشقی را توضیح دهد که می تواند یک زندگی را به اوج سلامت خود برساند و در همان حال می تواند زندگی دیگری را به نابودی مطلق بکشاند.
در نظر عاشق دنیا کاملاً متفاوت با دیگر افراد است و هرچند ممکن است خود این فرد اوج احساسات خود را با گذشت زمان از دست بدهد ولی مهم همان لحظه زمانی است که عشق را تجربه می کند. در نظر او دنیا در آن لحظه رنگ و بوی دیگری دارد. شیرین ها، شیرین تر از گذشته هستند و تلخ ها مزه تلخی خود را از دست می دهند و در حقیقت نوعی پارانویا یا مالیخولیا تجربه می کند که می تواند در دو جهت فرد را به سوی قله یا قعر دره هدایت کند. در نظر فرد عاشق ستاره ها برای او سوسو می زنند و خورشید و ماه و فلک سیگنالهای مثبتی برای او ارسال می کنند. وسواس های روحی و فکری عاشق تا آنجا پیش می رود که مرزها و قید و بندهای اجتماعی گذشته پاک می شوند و همه چیز در جهت رسیدن به نقطه اوج این احساس قدم برمی دارند که اصلاً لذت جنسی نمی تواند با این احساس اوج کاملاً انسانی مقایسه شود.
در حقیقت به نوشته لیزا احساس عشق چیزی بالاتر از لذت های جنسی و جسمی است که هر آدمی را می تواند به بالاترین و ثابت ترین جایگاه روحی و روانی برساند.
واشنگتن پست/30 جولای/ترجمه محمد حسنلو
6060
نظر شما