کلاهبردار حرفهای در نقش پلیس و پزشک
جام جم نوشت: مردی که با جعل عنوان پلیس و پزشک به بهانه ازدواج، دختران دمبخت را فریب میداد و از آنها کلاهبرداری میکرد، دستگیر شد.
چند روز پیش ماموران انتظامی مستقر در راهآهن تهران هنگام کنترل مسافران به یکی از آنها که مردی میانسال بود و لباس پلیس به تن داشت، ظنین شدند و با نزدیک شدن به وی از او کارت شناسایی خواستند که مرد میانسال از ارائه مدارک خودداری کرد.
به این ترتیب مرد مسافر بازداشت و برای تحقیقات به مرکز پلیس منتقل شد. ماموران در بازرسی از کیف همراه وی، چندین مدرک هویتی افراد مختلف، مهرهای مربوط به سازمان نظام پزشکی، گواهینامههای رانندگی، مدارک جعلی پزشکی و پروانههای چندین مطب را کشف و ضبط کردند.
متهم در بازجوییهای پلیسی به تناقضگویی پرداخت و مدعی شد مدارک کشف شده متعلق به چند نفر از دوستانش است که آن را در خانه وی جا گذاشته و قصد داشته این مدارک را به آنها تحویل دهد.با تشکیل پرونده قضایی در شعبه هفتم دادسرای ناحیه 16 تهران، متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 13 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
متهم در بازجوییها گفت: از 3 سال قبل در پی درگیری و اختلاف با خانوادهام از سوی آنها طرد شده و قصد داشتم با استفاده از مدارک جعلی مربوط به یک پزشک و یک پلیس، زمینههای بازگشتم را نزد خانوادهام فراهم کنم، اما نشد.
در پی اعتراف متهم، تحقیقات در این زمینه ادامه پیدا کرد تا اینکه یک مرد و زن با حضور در اداره 13 پلیس آگاهی تهران از متهم که قصد کلاهبرداری از آنها را داشت، شکایت کردند.
یکی از شاکیان در اظهاراتش به پلیس گفت: در زمینه فروش لباسهای نظامی فعالیت میکنم. یک روز متهم بازداشت شده به عنوان خرید لباس به مغازهام آمد. در گفتوگو با او متوجه شدم او یک پزشک است و در یکی از مراکز درمانی نیروهای مسلح کار میکند و با افرادی در کمیسیون و شوراهای مختلف پزشکی آشنایی دارد و اگر مشکلی در این مراکز داشتم، میتواند براحتی آن را حل کند.
وی اضافه کرد: پسرم قصد استخدام در شرکتی را داشت، اما به دلیل نرفتن به خدمت سربازی موفق به استخدام نشد. بنابراین در ملاقات بعدی با همان پزشک، وی به من قول داد تا زمینه معافیت سربازی فرزندم را فراهم کند و قرار بود به او پولی بدهم تا گواهی معافیت پزشکی را از او تحویل بگیرم که خبری از او نشد تا این که از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم وی پزشک نبوده و از سوی پلیس دستگیر شده است.
در پی اظهارات وی، شاکی دوم که یک دختر جوان بود گفت که متهم با معرفی خود به عنوان پزشک، او را به بهانه ازدواج فریب داده است.
سرهنگ فریدون رهبریان، معاون مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی تهران در این زمینه گفت: متهم در بازجویی پلیسی اعتراف کرد که با جعل عنوان پلیس و پزشک قلابی، مردم را فریب داده و از آنها کلاهبرداری کرده است.
وی افزود: با توجه به اعترافهای متهم و شکایت افرادی از وی، او با قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات تکمیلی از وی در حالی ادامه دارد که بازپرس پرونده با صدور دستور قضایی مبنی بر چاپ تصویر متهم از مردم خواست در صورت شکایت از متهم به پلیس آگاهی مراجعه کنند.
معاون پلیس آگاهی با هشدار به مردم از آنها خواست در مواجهه به افرادی که سعی می کنند با استفاده از القاب و معرفی خود به عنوان افراد با نفوذ اعتماد آنها را جلب کنند، هوشیاری لازم را داشته باشند و فراموش نکنند افراد شیاد با چرب زبانی و تحت تاثیر قرار دادن طرف مقابل فرصت لازم را برای کلاهبرداری رقم می زند.
حمله به کمپ ترک اعتیاد برای آزادی یک معتاد در شهریار
ماموران انتظامی شهرستان شهریار استان تهران افرادی را که به قصد آزادی شخص معتادی که تحویل کمپ ترک اعتیاد شده بود به آنجا حمله کرده بودند، در کمتر از 48 ساعت شناسایی و دستگیر کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی پلیس، سرهنگ عبدالرضا خیرخواهان، فرمانده انتظامی شهرستان شهریار در این باره گفت: در پی دریافت گزارشی از مرکز فوریتهای پلیس 110 مبنی بر یک مورد درگیری در یک کمپ ترک اعتیاد در خادمآباد شهریار در ساعت 22 روز گذشته اکیپی از ماموران کلانتری 18 باغستان برای پیگیری موضوع به محل موردنظر اعزام شدند.
ماموران پس از حضور در محل کمپ ترک اعتیاد موفق به دستگیری یکی از عوامل اصلی درگیری و حمله به کمپ به نام «مجید» شده و وی را برای تحقیقات تکمیلی به کلانتری منتقل کردند.خیرخواهان اظهار کرد: مسوول کمپ ترک اعتیاد در تشریح ماجرا گفت: حدود 2 ساعت پیش فردی به نام «شاهین» به علت داشتن اعتیاد از سوی ماموران انتظامی دستگیر و تحویل کمپ ترک اعتیاد میشود که پدر فرد معتاد به همراه 5 نفر دیگر با 2 دستگاه موتورسیکلت و یک دستگاه خودروی پراید به قصد آزاد کردن وی به کمپ ترک اعتیاد حملهور شده و پس از ضرب و شتم نگهبان و خسارت به 4 دستگاه خودروی پارک شده در محل متواری شدند.
وی تصریح کرد: ماموران انتظامی کلانتری 18 باغستان با توجه به اظهارات مسوول کمپ و در بازرسی از محل درگیری یک قبضه قمه، یک عدد شوکر و یک عدد باتوم دستی فنری کشف کردند و دستگیری عاملان حمله به کمپ ترک اعتیاد را در دستور کار خود قرار دادند. فرمانده انتظامی شهرستان شهریار تصریح کرد: با دستگیری یکی از متهمان و اعتراف وی عاملان درگیری در تهران شناسایی و در کمتر از 48 ساعت دستگیر و به کلانتری شهریار منتقل شدند. متهمان پس از دستگیری و تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی، تحویل مراجع قضایی شدند.
پاسخ دندانشکن آمنه به صدای آمریکا
مشرق نوشت: مصاحبه همزمان آمنه بهرامی و شیرین عبادی با یک برنامه تلویزیونی و مناظره غیرمستقیم این دو، چهره زشت مدعیان دروغین حقوق بشر را در مقابل چشمان بینندگان به معرض نمایش گذاشت.
خش عمده برنامه این هفته [زن امروز] تلویزیون فارسی صدای آمریکا به بررسی پرونده آمنه بهرامی و خاتمه شیرین آن اختصاص یافته بود. مهشید ندیری (مجری برنامه) در مقدمه گفت: «خبر صرف نظر کردن آمنه بهرامی از اجرای حکم قصاص و چشم پوشی او از انتقام، شادمانی و استقبال سازمانهای حقوق بشری به ویژه عفو بینالملل، فعالان زن و شخصیتهای سیاسی را در پی داشت.»پس از این مقدمه، آمنه بهرامی از طریق تلفن روی خط تماس برنامه آمد و با لحنی اعتراض گونه عنوان کرد: «قصاص، انتقام نیست.
من انگشت روی قصاص گذاشتم چون طبق قانون قرآن و اسلام قصاص حق من بود. من به دنبال حکم قصاص بودم تا به امثال مجید ثابت کنم رنجی که به امثال من تحمیل کردید خودتان هم مستحق چشیدن آن هستید. ما یک جامعه مسلمانیم، پس قصاص را گرفتم و در انتها هم که گذشت کردم به سفارش خود قرآن عمل کردم. خداوند میفرماید:«ای بنده من! اگر ببخشی پاداش و لذتی بیشتر به تو عطا میکنم.» من او را بهخاطر خدا و کشورم، به خاطر مددکاران و خانواده ام بخشیدم نه به خاطر حقوق بشر و سازمانهای زنان. هنوز هم تأکید میکنم که بعد از این، حکم قصاص برای اسیدپاشی هست و من آن را تا مرحله اجرا بردم تا این حق برای قربانیان پس از من ثابت بماند.»
مجری از آمنه پرسید: شما بارها در مصاحبههای مختلف از فعالان حقوق بشر گله کرده اید. دلیل این آزردگی چیست؟
آمنه پاسخ داد: وقتی دولت اسپانیا به من اعلام کرد که اگر به آنها پناهنده نشوم کمکم نمیکنند، یکی از همین فعالان حقوق بشر بهنام خانم مقدم در بارسلون از طرف یک سازمان فمینیستی به ملاقاتم آمد. از او برای پیگیری ادامه مراحل درمانم تقاضای کمک کردم ـ چهره آن خانم را هنوز به خاطر دارم چون آن موقع هنوز با یک چشم میدیدم ـ به او گفتم آیا کمکم میکنید تا باقیمانده بیناییم را حفظ کنم؟ ایشان با یک غرور خاصی دستش را کرد لای موهایش و جواب داد: متأسفم، ما حقوق بشریها روی گنج ننشستهایم، برو از دولتت کمک بگیر!
همین طور خانم شیرین عبادی؛ از ایشان هم بارها درخواست کمک کردم و اهمیتی نداد. از «خانه زنان فمینیست» کمک خواستم دریغ کردند. اما قسمت تأسف برانگیز این برنامه، اظهارات فرافکنانه و حاکی از عصبانیت شیرین عبادی در توجیه عملکرد خود و سایر گروههای حقوق بشری در این زمینه بود.شیرین عبادی گفت: در این باره که فعالان حقوق بشر در ایران خصوصا خانم مقدم درخصوص آمنه کم کاری کرده اند یا خیر باید بگویم مسأله ایشان در حیطه وظایف فعالان حقوق بشر نیست! مسأله ایشان برمیگردد به امنیت عمومی جامعه که فعالان حقوق بشری نقشی در آن ندارند و مسوولیتش با پلیس است! ضایعات جسمی آمنه هم که بیشتر از حد عادی است دلیلش نبود امکانات پزشکی مناسب در آن موقعیت است.
دستگیری باند 5 نفره زنان جیببر
ماموران انتظامی شهرستان کرج 5 زن سارق را که با تشکیل باند سرقت در مناطق پرتردد مانند ترمینال، ایستگاههای مترو و فروشگاههای بزرگ از شهروندان سرقت میکردند شناسایی و دستگیر کردند. سرهنگ اصلانی، فرمانده انتظامی شهرستان کرج در ارتباط با این خبر گفت: در پی سرقتهای متعدد در مناطق پرتردد شهر کرج مانند پایانههای مسافربری، ایستگاه مترو و مراکز خرید و شکایت شهروندان در این خصوص، موضوع به طور ویژه در دستور کار ماموران انتظامی قرار گرفت.
وی افزود: سارقان به صورت بسیار ماهرانه و بدون اینکه مالباختگان متوجه شوند اقدام به سرقت میکردند و هیچ گونه نشانه و ردی از خود باقی نمیگذاشتند. سرهنگ اصلانی تصریح کرد: با توجه به این موضوع ماموران کلانتری23 فردیس با مراجعه به بانک اطلاعاتی، تصویر احتمالی سارقان را در اختیار گشتهای انتظامی و گشتهای نامحسوس قرار دادند و با کنترل ایستگاههای مترو و مراکز پرتردد در نهایت روز گذشته به 5 زن که ساعتهای طولانی در ایستگاه مترو در حال رفت و آمد بودند مشکوک شده و با مطابقت دادن چهره آنها با تصاویر سارقان، متوجه شدند سارقان مورد نظر همین 5 نفر هستند. ماموران انتظامی این زنان را در حالی که به همین شیوه در حال سرقت بودند دستگیر و برای ادامه تحقیقات به کلانتری منتقل کردند.
محاکمه یک مسوول بهزیستی به اتهام قصور در پرونده هانیه
جام جم نوشت: ناپدری هانیه و زنی که مسوول یکی از مراکز بهزیستی تهران بوده و در اطلاعرسانی به مسوولان قوه قضاییه کوتاهی کرده بود، روز گذشته به طور غیرعلنی در شعبه 1184 دادگاه اطفال تهران محاکمه شدند.
در این پرونده مردی میانسال که حمید نام دارد در روزهای پایانی فروردین امسال به اتهام شکنجه دادن هانیه ـ دختر 8 ساله همسر صیغهایاش ـ از سوی پلیس در تهران دستگیر شد.
متهم در بازجوییهای پلیسی اعتراف کرد که سالهاست موادمخدر (کراک و هروئین) مصرف میکند و در پی شیطنتهای هانیه او را بشدت کتک زده و مادر هانیه نیز در این کودکآزاری با وی همدست بوده است. در پی اظهارات متهم، مادر کودک نیز که یک زن معتاد بود، بازداشت و در مواجهه حضوری با شوهرش ـ ناپدری ـ قرار گرفت و او را مقصر حادثه معرفی کرد. با پایان گرفتن تحقیقات از متهمان معلوم شد؛ مادر کودک بیگناه است و ناپدری مقصر حادثه است.به این ترتیب مادر کودک آزاد و ناپدری گناهکار شناخته شد.در مرحله بعدی تحقیقات مشخص شد، مسوول یکی از مراکز بهزیستی در جریان این کودکآزاری قرار گرفته بود، اما موضوع را به مراجع قضایی اطلاع نداده بود.
این فرد نیز گناهکار شناخته شد. با صدور کیفرخواست برای مسوول بهزیستی و ناپدری هانیه، پرونده آنها به شعبه 1184 دادگاه اطفال تهران ارسال شد و روز گذشته هر دو متهم در شعبه دادگاه فوق حاضر و به طور غیرعلنی و پشت درهای بسته محاکمه شدند. خانم سری یکی از وکلای مدافع هانیه در ارتباط با محاکمه متهمان به خبرنگار ما گفت: ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان به تشریح کیفرخواست پرداخت و برای متهمان پرونده تقاضای مجازات قانونی کرد.سپس 2 وکیل از سازمان انجمن حمایت از کودکان که وکالت قضایی پرونده هانیه را برعهده داشتند، با شکایت از متهم ردیف اول ناپدری هانیه و مسوول یکی از سازمانهای بهزیستی متهم ردیف دوم به دلیل عدم اطلاعرسانی کودکآزاری برای آنها درخواست مجازات قانونی کردند.
سپس قاضی زندپور، رئیس شعبه 1184 دادگاه اطفال تهران، اتهامات حمید ـ ناپدری ـ متهم ردیف اول پرونده را که کودکآزاری، شکستن دستهای کودک سوزاندن بدن وی بود به او تفهیم کرد و خواست تا از خود دفاع کند.
به گفته وکیل هانیه، حمید ـ ناپدری ـ در اظهاراتش به قاضی دادگاه گفت: من قبول دارم، هانیه را شکنجه داده و خیلی از این کار پشیمان و ناراحت هستم و هر لحظه عذاب میکشم. سالهاست هروئین مصرف میکنم. از چند سال پیش در جنوب شهر مغازهای را اجاره و آن را تبدیل به غذاخوری کردم. همانجا بود که با خانواده هانیه آشنا شدم، آنها در یک چهاردیواری مخروبه زندگی میکردند.
متهم اضافه کرد: هزارگاهی به آنها غذا و پول کمک میکردم تا این که تابستان سال گذشته پدر هانیه که موادمخدر مصرف میکرد، در همان مخروبه مرد و او و مادرش تنها شدند. به دلیل بیپناهی آنها را به خانه مادرم بردم و بعد از چند ماه با مادرش به طور موقت ازدواج کردم.هانیه از همان موقع به من علاقهای نداشت و بنای ناسازگاری را میگذاشت.
اظهارات مسوول خطاکار در دادگاه
وی تصریح کرد: در جریان جلسه دادگاه، نماینده خانم خسروشاهی ناظر بر امور زنان و اطفال در دادسرا و زندانها نیز حضور داشت و از نزدیک روند رسیدگی به پرونده را دنبال میکرد.
/5656
نظر شما