اگر قرار باشد مروری بر بهترین مجموعههای تلویزیونی دهه 80 در ماه رمضان داشته باشیم، نمیتوان از کارگردانانی چون رضا عطاران، محمدحسین لطیفی، علیرضا افخمیو حسن فتحی بهراحتی چشمپوشی کرد.هر چند شاید بیشتر بار موفقیت برخی سریالها را باید فیلمنامههایشان دانست.
سال 81 پریسا بختآور باب جدیدی در مجموعههای طنز ماه رمضان با مجموعه «پشت کنکوریها» باز کرد. فیلمنامه این مجموعه که از شبکه تهران پخش میشد به اندازه زیادی مدیون خوش فکری اصغر فرهادی بود که قبل از آن «داستان یک شهر» را برای شبکه پنج ساخته بود.
همزمان با بخت آور بیژن میرباقری با مجموعه «نوعروس»، سامان مقدم با «همراز» و سیروس مقدم با «عروج» توانستند ماه رمضان متفاوتی را برای مخاطبان بسازند. سال 82 اما چهار مجموعه مناسبتی ماه رمضان چنگی به دل نمیزدند و مخاطب که حالا عادت به دیدن مجموعههای ماه رمضان کرده بود توقعش نیز بالا رفته بود و بهراحتی نمیتوانست با ماحصل تلاشهای محسن شاهمحمدی در یکی مثل «من» و «رویای ناتمام» جواد اردکانی و ... ارتباط برقرار کند تا اینکه طنزهای رضا عطاران از راه رسیدند.
طنزهای تمامنشدنی رضا عطاران
در سال 83 با ورود رضا عطاران به عرصه رقابتهای تلویزیونی بسته سریالهای ماههای رمضان حالوهوای دیگری پیدا کرد. عطاران با مجموعه «خانه به دوش» مجموعهای از بازیگرانی را کنار هم جمع کرد که پیش از این در مجموعههای دیگر آنها را در همین موقعیتها و شرایط طنز دیده بودیم، اما توانمندی عطاران برای پر مخاطب کردن این مجموعه از آن جهت بود که نوشتن فیلمنامه را خود برعهده گرفت و تصمیم به ساخت طنزی اجتماعی کرد.
شاید کمتر کسی تصور میکرد عطاران چنین متبحرانه مناسبتهای طبقات فقیر و غنی را روایت کند و برای اولینبار مجموعهای از آدمها را روی صفحه تلویزیون نمایش دهد که ما به ازای بیرونیشان را در زندگی روزمره بسیار میبینیم. او با سعه صدر به بازیگرانی چون لولایی، علی صادقی و حتی مریم امیرجلالی اجازه خودنمایی داد و به همین دلیل توانست در مقام بازیگر بر فضای فیلم تسلط و کنترل کافی داشته باشد.
«خانه به دوش» حتی توانست چهره بازیگرانی را که در مجموعههای طنز دیگر، به ورطه تکرار افتاده بودند نجات دهد. حمید لولایی که بعد از بازی در سهگانه «زیر آسمان شهر» نمیتوانست چیز دیگری جز خشایار باشد، با همفکری عطاران از پیله تکرار بیرون آمد و در کنار علی صادقی و مریم امیرجلالی موقعیتهای تازهای را خلق کرد. ویژگی اصلی «خانه به دوش» که بعدها در «متهم گریخت» و «بزنگاه» نیز دیده شد، توجه عطاران به جزئیات و درآوردن شوخیهای ظریف با حفظ ممیزیهای تلویزیون بود.
«صاحبدلان»، نمونه واقعی یک مجموعه دینی
گل مجموعههای ماه رمضان «صاحبدلان» بود. محمدحسین لطیفی با الهام از آیات و روایت قرآن، بعد از پخش چند مجموعه ماورایی که به دنبال «او یک فرشته بود» ساخته شده بودند، نمونهای خوب و منحصربهفرد از مجموعههای مناسبتی را ارائه کرد. در این مجموعه بازی حسین محجوب کمک بسیار بزرگی به لطیفی کرد.
چهره آرام و نورانی او به نحوی بود که هرگونه نصیحت کلامیو نقب زدن به قرآن و تعریف داستان از زبان او برای مخاطب باورپذیر بود. بازی متفاوت باران کوثری که پیش از آن، در هیچ مجموعه تلویزیونی بازی نکرده بود و به عنوان بازیگر سینما شناخته شده بود، تحت تاثیر بازی محجوب قرار گرفته و باور پذیر به نظر میآمد.
لطیفی اگرچه بعدها نشان داد که نمیشود همیشه رویش حساب باز کرد، اما در «صاحبدلان» نشان داد با اشراف کامل به مباحث فیلمسازی میتواند مخاطب را به دور از هرگونه ناباوری، پای تلویزیون نشاند.
دیالوگنویسی برگ برنده «میوه ممنوعه»
ماراتن مجموعههای مناسبتی در سال 86 با ورود حسن فتحی به عرصه تلویزیون، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. این کارگردان خوشفکر که امتحانش در سینما بهخوبی پس داده بود، با مجموعه ای کاملا حرفهای و داستانی با الهام از شیخ صنعان و شاه لیر، توجه همه را به شبکه دوم سیما جلب کرد. برگ برنده «میوه ممنوعه» دیالوگ نویسی علیرضا نادری با کمک آرایه سجع بود.
نویسندهای که پیش از آن او را در عرصه تئاتر و نمایش دیده بودیم و کاری به تلویزیون نداشت. فتحی برای اولینبار میان فیلمنامهنویسی و دیالوگنویسی تفاوت قائل شد و به دلیل کمبود وقت اجازه داد داستان «میوه ممنوعه» با دیالوگهای ویژه بازیگران، رنگ و بوی دیگری بگیرد.
البته جسارت نویسنده و کارگردان در به تصویر کشیدن رویاهای پیرمردی متدین و لغرشهای او نیز قابل ستایش بود. خطری که اغلب کارگردانان به خاطر ماندگاری در تلویزیون، نمیکنند. در کنار همه اینها از بازی بی نظیر امیر جعفری، علی نصیریان و گوهر خیراندیش نمیتوان بهراحتی گذشت. بازی تئاتری این بازیگران، بعدها به تعداد قابل توجهی از کارگردانان خوش فکر یادآوری کرد که از میان تئاتریها هم میتوان نمونههای خوب و قابل توجهی را به عنوان بازیگر انتخاب کرد.
نفسهای آخر ماراتن مجموعههای ماه رمضان
زمانی که زمزمههای حضور رضا عطاران بعد از یکسال وقفه در تلویزیون پیچید، همه منتظر آخرین ساخته او بودند. رمضان سال 87 «بزنگاه» حرف و حدیثهای فراوانی را با خود همراه داشت. کارگردان خوشفکر، اینبار عریانتر و تلخ تر از همیشه حرفهایش را زد و بهخاطر همین صراحتگوییها نیز مورد بازخواست بسیاری از مسئولان تلویزیون قرار گرفت و حتی عطای مجموعهسازی برای تلویزیون را به لقایش بخشید.
«نردبام آسمان» اثر دیگری از محمدحسین لطیفی برای ماه رمضان سال 88 آماده شده بود. این مجموعه که تولید و تصویربرداری آن سالها بهطول انجامید و به لحاظ تاریخی بودن، با مشکلات فراوانی زمان ساخت روبهرو شده بود، به هیچ وجه برای نمایش در ماه رمضان تدارک دیده نشده بود، اما به هر دلیلی شبکه اول سیما تصمیم به پخش آن در ماه رمضان گرفت.
نکته قابل توجه این مجموعه بازی جلیلوند در مقام بازیگر بود. صداپیشهای که تنها صدایش برای مردم آشنا بود، با بازی در این مجموعه نشان داد که نهتنها به لحاظ بصری چهره خوبی برای بازی دارد، بلکه ظاهرا سالهای صداپیشگی برای نمایشی از نقش به کمک او آماده است. «نردبام آسمان» مجموعهای بود که چندان با اقبال مخاطب رو به رو نشد. نه اینکه کار لطیفی و گروهش چنگی به دل نمیزد، نه، مسئله اینجاست که مردم به داستانهای سر راست و نمایشی از دنیای رئال یا خیالی عادت کرده بودند و انصافا «نردبام آسمان» نیز در یکسوم ابتدایی دچار مشکل بود.
سال گذشته نیز حسن فتحی بار دیگر با مجموعه «در مسیر زایندهرود» به ماه رمضان برگشت. هر چند این سریال توانست تا حدودی به موفقیت برسد، اما نه آنقدر که سریال «میوه ممنوعه» دچارش شد.
58301
نظر شما