بعضی از کسانی که در مورد ساسانیان مطلب نوشتند، حتی آقای بیضایی، زبانی که ساخته‌اند زبان دوره ساسانی نیست، زبانی است که خودشان اختراع کرده‌اند...

به گزارش خبرآنلاین، رمان «ایراندخت» نوشته بهنام ناصح بعدازظهر روز پنجشنبه 17 شهریور در یازدهمین نشست از سری نشست های نقد آموت نقد و بررسی شد. کیکاوس بالازاده (منتقد و استاد دانشگاه) و محسن حکیم‌معانی (نویسنده و منتقد) با حضور نویسنده و علاقمندان به ادبیات داستانی، در این نشست، رمان ایراندخت را نقد و بررسی کردند.

درباره این رمان اینجـــــــا بیشتر مطالعه کنید.

بالازاده در این نشست تصریح کرد: «این رمان، در ظاهر گوشه‌ای از زندگی سلمان فارسی را بازتاب می‌دهد. اما به نظر می‌ رسد این ظاهر قضیه است. اگر دقیق تر به این رمان نگاه شود یک تضاد به چشم می‌آید: به این شکل که هم سلمان فارسی هست و هم نیست. به این معنی که شما وقتی رمان را می‌خوانی احساس می‌کنی که زمان، زمان گذشته نیست! در عین حال که هست. »

وی اضافه کرد: «همچنین زبان نوشته هم یک زبان جدید است و زبان گذشته نیست. و شاید این به نوعی یکی از نقاط قوت کار باشد. می‌خواهم کمی جسارت کنم و بگویم بعضی از کسانی که در این حوزه کار کردند و در مورد ساسانیان مطلب نوشتند، حتی جناب آقای بیضایی، زبانی که ساخته اند زبان دوره ساسانی نیست؛ زبانی است که خودشان اختراع کرده اند؛ یک نوع زبان برساخته است. آقای ناصح، درواقع در این کار خودشان را از این قید نجات داده اند؛ یعنی از قید اینکه بروند و زبان را پیچیده کنند و نزدیک بکنند به آنچه که در واقع زبان دوره ساسانی نیست. برای اینکه اگر کسی بخواهد به زبان فارسی میانه ساسانی مطلب بنویسد، طبعاً باید یک فرهنگ بزرگ هم آخر کتاب قرار بدهد و واژگان مطرح شده را توضیح بدهد که این واژگان چه هست.»

این منتقد ادبی ادامه داد: «نویسنده می‌خواسته است با ضمیر اول شخص قصه را شروع کند؛ در بعضی موارد هم سعی کرده است اما به نظر می‌رسد که نویسنده فکر کرده است که این امر به داستان لطمه می‌زند. کاراکتر گرشاسب، یک آدم شگفت انگیز است که آنگونه که باید و شاید پخته نشده است. که اگر پخته می‌شد خیلی جالب بود. گرشاسب گاه حرفهایی می‌زند که شبیه مجانین عقلاست و گاه کاملاً دیوانه است.»

وی درباره نام کتاب نیز گفت: «نام این کتاب، ایراندخت، دقیقاً می‌خواهد بگوید که ایران است. یعنی که نام کتاب، ایران است. چرا که میهن در تمام فرهنگ‌ها، زن است. همانگونه که می‌گویند مام وطن. این مورد ریشه در آن بن مایه ای دارد که اساساً برای وطن و خاک، عنصر مؤنث قائل می‌شوند. این کتاب سرگذشت ایران است. یعنی روزبه در واقع کنایه است.»

بالازاده در ادامه بحث در باره این رمان، خاطرنشان کرد: «از نظر من این قصه دو وجه دارد: یک وجه کنایی و یک وجه واقعی. آن وجه واقعی، ایراندخت است که در واقع راوی اصلی قصه است. ایراندخت دارد می‌گوید که این بلاها سر ما می‌آید. به بیانی دیگر رمان دارد یک هشدار به همه ما می‌دهد که اگر به دنبال فهم درست از دین نرویم آن بلا اجتناب ناپذیر است و سرِ ما هم خواهد آمد. از این نظر، قصه حالتی دارد که به دل می‌نشیند.»

بنابراین گزارش، محسن حکیم‌معانی نیز در این نشست با تبریک به نویسنده رمان «ایراندخت»، گفت: اگرچه در ابتدای رمان نویسنده تأکید دارد که این کار تاریخی نیست اما اجازه بدهید که این جمله را در نظر نگیریم و کار را از وجهی تاریخی بنامیم. معمولاً وقتی صحبت از رمان تاریخی می‌کنیم؛ این دسته از رمان‌ها را در نظر داریم؛ رمان‌هایی که پایه روایی شان، تاریخ است. در واقع از دل تاریخ و شخصیت‌های تاریخی و مکانهای تاریخی، الهام گرفته اند و یک واقعه تاریخی را برای ما روایت می‌کند. اما برخورد دیگری که با تاریخ می‌توانیم داشته باشیم و به گمانم رمان بهنام ناصح، از این منظر به تاریخ نگاه کرده و نوشته شده، این است که تاریخ را صرفاً یک زمینه و حتی پس زمینه زمانی در نظر بگیریم و فارغ از اینکه در این زمینه به طور دقیق و مشخص به خود تاریخ وفادار بمانیم؛ داستان خودمان را روایت کنیم. این نوع دیگری از نگاه به تاریخ و استفاده از تاریخ در ادبیات است. به چند دلیل است است که عرض می‌کنم بهنام ناصح در رمان ایراندخت، از این منظر به سراغ تاریخ می‌رود و خودش هم مجبور است که در ابتدای رمان بنویسد که این رمان تاریخی نیست و بر اساس تخیل است.»

وی درباره نام کتاب نیز گفت: « اگر به خود رمان نگاهی بیاندازیم، در وهله اول به نظر می‌رسد که شخصیت اصلی این رمان ایراندخت نیست؛ شخصیت اصلی این رمان هرگونه که نگاه کنیم، روزبه است و اوست که اهمیت دارد؛ اگرچه روایتهای ایراندخت هم از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به خصوص برای به تصویر کشیدن وضعیت خاص اجتماعی زمانه. اگرچه فکر می‌کنم که اگر قرار باشد که اسم شخصیت بر روی این رمان بگذاریم؛ قاعدتاً باید اسم روزبه را بر روی رمان بگذاریم. اما وجود نام ایران در اسم ایراندخت؛ باعث می‌شود که اینگونه بفهمیم یا حداقل من اینگونه بفهمم که وجهی از رمان که بسیار هم اهمیت دارد؛ به تصویر کشیدن شرایطی است که در اواخر سلطنت ساسانیان بر ایران حاکم بود و باعث به وجود آمدن اتفاقاتی شد که نابودی حکومت ساسانیان را رقم زد.»

این منتقد ادبیات داستانی افزود: «دختر ایران، به تعبیری مام وطن شرایطی داشت که بی شباهت به شرایطی که ایراندخت و اطرافیانش در آن قرار دارند؛ نیست. فقر گسترده از یک سو، تحمیل و گستردگی خرافات از سویی دیگر. تبعیض طبقاتی شدیدی که حاکم است بر آن روزگار و ضعفهای مدنی و سیاسی که بر حکومت مرکزی وارد است. ارتشی که به سبب سالها جنگ رو به نابودی است و دیگر تاب و توان مقاومت در مقابل کوچکترین بادی را ندارد. و در واقع خانه ای - مانند آنچه که در رمان توصیف می‌شود - که آن را از درون موریانه خورده است و فقط به اشاره ای بند است که از هم بپاشد و متلاشی گردد. این فضا به خوبی در رمان ایراندخت قابل مشاهده است.»

یوسف علیخانی، ناشر رمان «ایراندخت» نیز در بخش دیگری از این نشست، این کتاب را رمانی دانست که مخاطبانش تا به حال اقشار و گروه های سنی مختلف بوده‌اند. به گفته او این کتاب مراحل نوبت سوم چاپ را می‌گذراند.

هموطنان تهرانی برای تهیه این کتاب‌ کافیست با شماره 88453188 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند.

6060

کد خبر 172283

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین