کودکان زیر 10 سال، یک سوم عابران پیاده کشته شده در تصادفات هستند
معاون آموزش سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران اعلام کرد: از 5 هزار و 324 عابر پیادهای که بر اثر تصادفات رانندگی در سال 89 کشته شدند، حدود یک سوم آنها یعنی یک هزار و 723 نفر را کودکان زیر 10 سال از جمله دانشآموزان ابتدایی تشکیل میدادند.شهرام جباریزادگان با بیان این مطلب افزود: عابران پیاده بیشترین قربانیان تصادفات رانندگی در کشورمان را تشکیل میدهند و در این بین متأسفانه کودکان زیر 10 سال سهم قابل توجهی دارند.
تعطیلات سه روزه و مرگ 94 نفر در جادههای کشور
رئیس پلیس راه کشور با اشاره به تعطیلات سه روزه گفت: طی روزهای چهارشنبه تا جمعه 63 فقره تصادف فوتی در جادههای کشور صورت گرفت که طی آن 94 نفر از هموطنانمان جان خود را از دست دادند.
سرهنگ محمدرضا مهماندار اظهار داشت: در این سه روز نیز 189 فقره گواهینامه ضبط، 3850 خودرو توقیف و 48 هزار و 918 خودرو به دلیل سرعت غیر مجاز اعمال قانون شدند.
وی ادامه داد: بیشترین عوامل موثر در شکل گیری تصادفات در طی این سه روز انحراف به چپ با 23 درصد، تخطی از سرعت مطمئنه با 22 درصد و نهایتا عدم توجه به جلو با 23.4 درصد بودهاند.
رئیس پلیس راه کشور با اشاره به محدودیتهای ترافیکی امروز گفت: جاده چالوس از ساعت 12 تا 24 امشب از میدان امیرکبیر کرج به سمت مرزن آباد حرکت ممنوع است و از ساعت 15 تا 24 امشب حرکت از مرزن آباد به سمت میدان امیر کبیر کرج یک طرفه خواهد بود.
وی بیان داشت: همچنین از ساعت 12 تا 24 امروز در جاده هراز از انتهای رودهن به سمت آب اسک عبور ممنوع خواهد بود و از ساعت 14.30 تا 24 امشب حرکت از آب اسک تا انتهای رودهن یک طرفه خواهد بود.
ترامادول مرد عاشق را بعد از 5 سال از زن جدا کرد
زنی در دادگاه خانواده گفت: شوهرم معتاد به ترامادول است و این موضوع مرا عذاب داده و طلاق میخواهم.زن و مردی جوان با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق توافقی خود را به قاضی غلامرضا احمدی دادرس شعبه 271 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کردند.زن 25 ساله با بیان اینکه حدود 5 سال از زندگی مشترک ما میگذرد و یک فرزند 4 ساله داریم، اظهار داشت: من با شوهرم توافق کردم که بدون دعوا و دردسر از یکدیگر جدا شویم.وی با اشاره به اینکه کامیار، پسرم باید در کنار من به زندگی ادامه دهد چرا که پدرش صلاحیت نگهداری از او را ندارد، ادامه داد: 5 سال پیش طی یک رانندگی تصادف کردم و آسیب جدی به صورتم وارد شد؛ در همان زمان شوهرم به دلیل به هم ریختن اعصابش قرص ترامادول مصرف کرد و این اعتیاد هم تاکنون باقی مانده است.
مرد جوان در دادگاه خانواده ونک حضور داشت و در مقابل قاضی احمدی با اشاره به اینکه به خاطر علاقه زیادی که به همسرم دارم، حاضرم هر کاری که او بخواهد انجام دهد، بنابراین با طلاق موافقت میکنم، گفت: طی تصادفی که همسرم داشت و آسیب جدی به او وارد شد از نظر روحی صدمه دیدم و در همان زمان در یک ساعت سه بسته سیگار کشیدم که این نشاندهنده علاقه بسیار من به همسرم است.
وی عنوان کرد به دلیل عشقی که به همسرم دارم، معتاد به ترامادول شدم چرا که در زمان آسیب دیدن همسرم برای راحتی اعصابم از قرص ترامادول استفاده کردم و این موضوع ادامه پیدا کرد، در حال حاضر مشکل اساسی ما اعتیاد من به ترامادول است.
زن بار دیگر در حضور قاضی احمدی گفت: شوهرم 6ماه پیش اعتیاش را ترک کرده است ولی من حاضر نیستم در کنار شوهرم که در یک کارواش کار میکند، زندگی کنم و طلاق میخواهم.
مرد در حضور قاضی احمدی عنوان کرد: بر اثر مصرف زیاد ترامادول، دو بار تشنج کرد و 6 ماه است که ترامادول را ترک کردم و در حال حاضر تنها سیگار میکشم ولی همسرم این امر را باور ندارد.
وی با بیان اینکه همسرم 5 ماه است که خانه را ترک کرده است، گفت: خانهای که من و همسرم در آن زندگی میکردیم توسط مادرزنم تهیه شده است و در حال حاضر همسرم به خانه مادرش رفته و من تنها در آپارتمانی که مادرزنم به ما داده است به زندگی ادامه میدهم.
زن در ادامه بیان کرد: در حال حاضر باید از شوهرم جدا شوم تا به صورت کامل اعتیاد خود به ترامادول را ترک کند و بعد از سلامت کامل دوباره به زندگی در کنار ما ادامه دهد.
قاضی این پرونده خطاب به زن عنوان کرد: در حال حاضر گذشت کرده و به یکدیگر محبت ورزید. همچنین فرصتی به شوهر خود بدهید تا گذشته را جبران کند.
زن خطاب به قاضی احمدی گفت: اگر شوهرم خانه مستقل و کار معین به غیر از کارواشی داشته باشد حاضرم در کنارش به زندگی ادامه دهم.
قاضی این شعبه گفت: مرد مکلف است که نفقه زن را بدهد و زن نیز در زندگی مشترک اهتمام کرده و هر دو در کنار هم زندگی کنند.
زن بیان کرد: مهریهام 6 هزار سکه بهار آزادی که در قبال بخشش آن نگهداری فرزند 4 سالهام را میخواهم چرا که تمکن مالی داشته و میتوانم فرزندم را تأمین کنم.
مرد 31 ساله در برابر قاضی این پرونده گفت: تنها به خاطر علاقه به همسرم حاضرم هر کاری انجام دهم.
وی در خصوص نحوه آشنایی خود با همسرش عنوان کرد: ابتدا با یکدیگر آشنا شده ولی خانوادهها راضی نبودند و برای جلب رضایت خانوادهها با هم فرار کردیم و بعد از مدتی خانوادهها راضی شده و ازدواج کردیم.
قاضی احمدی بیان کرد: با توجه به این میزان عشق چرا به یکدیگر فرصت نداده و جدا میشوید؛ از مرد تعهد میگیرم که دیگر به قرص ترامادول روی نیاورد همچنین سیگار کشیدن را نیز کم کند.
زن خطاب به قاضی گفت: من حاضر به ادامه زندگی نیستم و تصمیمات خود را برای طلاق گرفتهایم.
قاضی احمدی بعد از شنیدن اظهارات طرفین، صورتجلسه را آماده و نگهداری فرزند را تا 15 سالگی به دلیل صلاحیت نگهداری به زن سپرد و مقرر کرد که مرد روزهای جمعه هر هفته از ساعت 10 صبح تا 2 بعدازظهر در محل سکونت زن و در حضور او به ملاقات فرزند بیاید.
وی ادامه داد: حکم طلاق صادر میشود و زن هیچ ادعای در خصوص جهزیه و نفقه خود و فرزند ندارد و در قبال بخشش مهریه نگهداری فرزند به مادر سپرده شد.
قصاص قاتلی که به خاطر ترس، جنازه را به آتش کشید
جوانی که بعد از درگیری با دختری جوان او را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده بود، با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد.صبح روز 4 اردیبهشت امسال زن میانسالی با حضور در کلانتری جامی مدعی شد دخترش به نام مینا از روز گذشته برای ثبتنام در باشگاه بدنسازی از خانه خارج شده ولی دیگر بازنگشته است.
تحقیقات برای شناسایی و یافتن سرنخی از مینا آغاز شده بود که یک کارگر ساختمانی در محل زندگی مینا با پلیس تماس گرفت و از آتشسوزی مشکوکی در پشتبام خانه یکی از همسایهها خبر داد.
بعد از حضور عوامل آتشنشانی و پلیس در محل آتشسوزی، مدارکی سوخته به دست آمد که مشخص شد متعلق به مینا، دختر مفقود شده است. در همان روز بود که جسد سوخته دختر جوانی در حوالی فشافویه کشف شد که آن هم متعلق به مینا بود.
تحقیقات اولیه پلیس نشان داد که مینا از مدتی قبل با پسری به نام پرهام که از همسایههای او بود، ارتباط داشته و در آخرین ساعات قبل از مرگ نیز از طریق تلفن همراه با او در تماس بوده است.
پرهام شناسایی و دستگیر شد و در اولین اظهارات خود مدعی شد در جریان درگیری لفظی با مینا که در خانه پرهام رخ داده، ناخودآگاه او را هل داده و کشته است.
با اعترافات متهم، قرار مجرمیت وی به اتهام قتل عمد و جنایت صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد که صبح روز 19 شهریور ماه، در این شعبه به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار مورد رسیدگی قرار گرفت.
در ابتدای جلسه سیدرضایی نماینده دادستان با اشاره به مدارک موجود در پرونده مانند اعترافات متهم، خواستار مجازات وی شد. اولیای دم نیز خواسته خود را قصاص متهم عنوان کرده و متعهد شدند که برای اجرای حکم تفاضل دیه مرد و زن را پرداخت کنند.
مادر مینا در جایگاه قرار گرفت و گفت: مینا به خاطر بیماری که داشت دارو مصرف میکرد و مصرف داروها او را عصبی میکرد. روز حادثه در حال استراحت بود که یک نفر مرتب با او تماس میگرفت و از او میخواست از خانه خارج شود. او هم سرانجام ساعت 5 بعدازظهر برای ثبتنام در باشگاه بدنسازی از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت.
شناسایی جسد مینا از طریق "بند ساعت" و "زیرانداز"
مادر مینا ادامه داد: وقتی برای شناسایی جسد رفتم، بدن او به شدت سوخته بودم و از طریق بندساعت و زیراندازی که جسد روی او بود او را شناختم. پدرش آن روز تهران نبود و تا چند روز نتوانستم از وضعیت ناگوار جسد مینا چیزی به او بگویم.
در ادامه جلسه متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهامات را قبول ندارد گفت: روز حادثه مینا با من تماس گرفت و از من خواست با هم بیرون برویم. اما من که دنبال کارهای سفر به ترکیه بودم این درخواست او را رد کردم.
وی ادامه داد: چند ساعت بعد دوباره تماس گرفت و گفت برخی از وسایلش را از مقابل آپارتمانشان دزدیدهاند و احتمال میداد این سرقت کار افراد معتادی که با همسایه آنها ارتباط دارند باشد. بالاخره با هم قرار گذاشتیم که عصر او را به باشگاه بدنسازی در عباسآباد ببرم.
پرهام افزود: با موتور او را به باشگاه بردم و ساعت 7 بود که به خانه برگشتیم ولی او گفت کارمان زود تمام شده و مادرش هم به او شک خواهد کرد به همین دلیل از من خواست دیرتر از هم جدا شویم.
متهم گفت: در بین راه بارها با تلفن همراهش حرف میزد و عصبانیت او از سرقت واضح بود. او به برادرش گفت مطمئن است که سرقت کار چه کسی و شیشه خانه همسایه را خواهد شکست.
وی ادامه داد: وقتی روی پلههای خانه ما نشسته بودیم او با یک پیامک عصبانی شد و بلند شد که از آنجا برود. وقتی از او پرسیدم که کجا میروی و چرا انقدر ناراحت هستی و به من گفت به تو هیچ ربطی ندارد. او از من جدا شد و دیگر او را ندیدم؛ هرچه با او تماس گرفتم دیگر جواب نداد.
متهم در پاسخ به این سوال قاضی که چرا اعتراف کردی که مینا را روی پلهها هل دادی و بعد از مرگ او را آتش زدی گفت: این اعترافات را قبول ندارم.
بعد از اظهارات متهم، وکیل وی در جایگاه قرار گرفت و گفت: یکی از همسایهها به پلیس گفته افرادی که لباسها را روی پشتبام آتش زدهاند دو نفر بودند.
وی با بیان اینکه تحقیقات پرونده در مرحله دادسرا دارای اشکالاتی بوده است گفت: بازسازی صحنه درباره آتش زدن لباسهای مینا در جای دیگری بوده و در محل اصلی انجام نشده است.
وکیل مدافع پرهام ادامه داد: همچنین با توجه به نزدیکی محل حادثه به یک مکان امنیتی، یک دوربین مداربسته به طور کامل به محل اشراف داشته است که هیچ بررسی بر این موضوع نشده است.
زیراندازی که به سرقت رفت و کنار جسد سوخته کشف شد
این وکیل افزود: همچنین زیراندازی که در محل کشف جسد بوده است همان زیراندازی بوده است که روز قبل از مقابل خانه مینا به سرقت رفته و در این خصوص هم تحقیقی صورت نگرفته است.مادر مینا هم در اینباره گفت: زیراندازی که کنار جسد مینا بود بسیار شبیه زیراندازی بود که به سرقت رفت اما بعد از کشف جسد دیگری از آن خبری نشد.بعد از این اظهارات و اخذ آخرین دفاع از متهم، قاضی همتیار ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه متهم را به قصاص محکوم کرد. میزان مجازات متهم درباره جنایت بر میت، بعد از اعلام نظریه پزشکی قانونی اعلام خواهد شد.
حریق عمدی با انگیزه انتقام جان صاحب مغازه ساندویچی را گرفت
پیک موتوری انتقامجو برای جبران اخراج از مغازه ساندویچی آنجا را به آتش کشید و صاحب مغازه را کشت.ساعت 8 شب 10 شهریور مأموران کلانتری 140 باغ فیض از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 در جریان یک فقره " حریق عمدی" در یک مغازه ساندویچ فروشی در میدان پونک قرار گرفتند که بلافاصله عوامل گشت کلانتری در محل حاضر شدند.
با حضور مأموران در محل و انجام اقدامات مقدماتی مشخص شد که صاحب مغازه به نام حسین 29 ساله دچار سوختگی شدید شده که بلافاصله مراتب به اورژانس اعلام و فرد مصدوم به بیمارستان انتقال پیدا کرده است.
حسین در زمان انتقال به بیمارستان و در حالی که هنوز به هوش بود به مأموران مدعی شد فردی به نام مهدی که به عنوان پیک موتوری در مغازه وی مشغول به کار بوده است، با پاشیدن بنزین به داخل مغازه و کشیدن کبریت، اقدام به آتش زدن مغازه کرده است.
با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس رسولی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
مسعود دیگر کارگر این مغازه مدعی شد: صاحب مغازه، مهدی را به خاطر مزاحمت هایی که برای مشتریان خانم ایجاد می کرد اخراج کرد و حتی قبل از اخراج شدن مهدی از مغازه میان آنها درگیری ایجاد شد؛ هنوز 20 دقیقه ای از اخراج مهدی نگذشته بود که او مجددا به مغازه برگشت و پس از شکستن شیشه مغازه یک سطل بنزین را به داخل مغازه پاشید که بیشتر بنزین بر روی صاحب مغازه و مقدار کمی از آن نیز روی من ریخت و سپس با روشن کردن کبریت و انداختن آن به داخل مغازه، آنجا را به آتش کشید که بلافاصله من از مغازه بیرون آمدم و لباسهایم را که در حال آتش گرفتن بود از بدن خارج کردم اما حسین در داخل آتش گرفتار شده بود.
کارآگاهان اداره شانزدهم در ادامه رسیدگی به پرونده و جهت دستگیری متهم اقدام به شناسایی محل سکونت و همچنین محل های تردد احتمالی وی کرده که با انجام تحقیقات تکمیلی، محل سکونت اعضای خانواده متهم در یکی از استان های مرکزی مورد شناسایی و در بررسی های مشخص شد هیچ کدام از اعضای خانواده متهم از وی اطلاعی ندارند و متهم پس از آتش سوزی متواری شده است.
صاحب مغازه در بیمارستان مدعی شد چندی پیش مهدی به عنوان پیک موتوی در مغازه من مشغول به کار شده بود و سفارشات مشتری را به در خانه و یا مغازه های آنها می برد تا اینکه از طریق تماس تعدادی از مشتری های مغازه ام که همگی خانم بودند متوجه شدم که مهدی برای آنها ایجاد مزاحمت کرده است؛ چندین بار به او تذکر دادم تا این کار را تکرار نکند تا اینکه ساعتی قبل از حادثه از طریق تماس یکی از مشتریان خانم با مغازه اطلاع پیدا کردم که مهدی برای او نیز مزاحمت ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: برای همین دیگر نتوانستم او را در داخل مغازه نگهدارم و این در حالی بود که پیش از این چندین بار به او تذکر داده بودم که مغازه من جای چنین حرکاتی نیست؛ حدود 20 دقیقه از اخراج مهدی گذشته بود که متوجه شدم او دوباره به در مغازه آمده است؛ در همان لحظه مهدی شیشه های مغازه را با سنگ شکست و با پاشیدن بنزین بر روی من و مسعود مغازه را به آتش کشید که باعث آتش سوزی شدید مغازه و سوختگی شدید من شد.
در شرایطی که کارآگاهان اداره شانزدهم تحقیقات گسترده ای را جهت شناسایی و دستگیری متهم در دستور کار خود قرار داده بودند و در طول تحقیقات خود نیز بسیاری از محل های احتمالی و یا مخفی شدن متهم را مورد شناسایی قرار داده و آنها را تحت مراقبت های خود قرار داده بودند، برادر حسین در ساعت 10:20 روز 20 شهریور با مراجعه به اداره شانزدهم به کارآگاهان گفت: برادرم حسین 2 روز قبل در بیمارستان فوت کرد.
با توجه به فوت حسین که برابر نظریه پزشکی قانونی ناشی از شدت سوختگی حریق عمدی در روز حادثه بود، پرونده به دستور بازپرس پرونده جهت ادامه تحقیقات و دستگیری متهم به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
در ساعت 18:30 روز 29 شهریور در پی مراجعه یکی از شهروندان به ایستگاه پلیس میدان پونک این فرد به مأموران اعلام کرد: پیک موتور سوار ساندویچی متعلق به مهدی که چندی پیش با به آتش کشیدن آن باعث سوختگی و نهایتاً مرگ صاحب مغازه شده، هم اکنون در "خیابان همیلا" در حال تردد است.
مأموران ایستگاه پلیس پونک که از زمان وقوع آتش سوزی در میدان پونک دقیقا در جریان این موضوع بودند، بلافاصله ضمن درخواست تیم کمکی برای دستگیری متهم به همراه این شهروند به خیابان همیلا رفته و متهم را قبل از هرگونه اقدام برای متواری شدن دستگیر و به کلانتری منتقل کردند.پس از دستگیری متهم و تأیید نام وی، مراتب به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد؛ کارآگاهان اداره دهم پس از حضور در کلانتری 140 باغ فیض، متهم را از مأموران تحویل و به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل کردند.با انتقال مهدی به اداره دهم، بلافاصله تحیقات از متهم آغاز و در اظهارات اولیه خود با وجود اعتراف صریح به آتش زدن مغازه منکر هرگونه اقدام به قتل شد؛ متهم در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: پس از آنکه شیشه را شکسته و مغازه را به آتش کشیدم، حسین و مسعود که هر دو در داخل مغازه بودند، به سرعت از مغازه خارج و مالک مغازه سوپر مارکتی با کپسول آتش نشانی هر دو نفر آنها را خاموش کرد و من نیز در همان زمان از محل فرار کردم.از سوی بازپرس پرونده برای مهدی قرار بازداشت موقت صادر شد تا تحقیقات درباره زوایای پنهان این پرونده انجام شود.
/5656
نظر شما