بنابراین رژیم عراق، احساس کرد که اعلام آتش بس و تثبیت اهداف تصرف شده به موفقیت وی کمک بیشتری خواهد کرد و با تصمیم سیاسی، اقدام به توقف پیشروی یگانهای نظامی خود نمود. بنابراین «ناکامی نظامی ارتش عراق در تحقق اهداف خود»، «عدم وقوع حادثه مهم سیاسی در تهران» بر اثر وقوع جنگ، «بهبود وتوسعه انسجام سیاسی در ایران» با استفاده از فرصت جنگ، «همگرایی سیاستمداران و گروههای سیاسی در برابر تجاوز دشمن» و همچنین «کندی پیشروی ارتش عراق در داخل خاک ایران» به دلیل مقاومتهای نیروهای مسلح و مردم، موجب تردید رژیم عراق در تحقق کامل اهداف خود از طریق جنگ شد.
در چنین اوضاعی رژیم بعثی عراق به این نتیجه رسید تا پیروزیهای بدست آمده را از طریق آتش بس تثبیت نماید.بنابراین عراق در روز هفتم جنگ، پیشنهاد آتش بس سازمان ملل را پذیرفت تا امکان سازماندهی ایران را برای برنامهریزی جهت بیرون راندن ارتش متجاوز مانع شود. از سوی دیگر عدم پیشروی سریع در خاک ایران، بیانگر شکست ارتش عراق در رسیدن به اهداف خود بود. عدم موفقیت سریع ارتش عراق نشان میدهد که رژیم عراق، دچار اشتباهات اساسی در طرحریزیهای عملیاتی و نیز در پیش بینی مقاومت مسئولین و مردم ایران و همچنین کندی یگانها و فرماندهان عراقی در اجرای طرحهای عملیاتی شده است. برخی از این اشتباهات را میتوان به صورت ذیل جمع بندی نمود:
1ـ برآورد غلط اطلاعاتی از وضعیت نظامی و توانمندیهای مقاومت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و مردم ایران
2ـ برآورد نادرست از شرایط سیاسی داخلی ایران و تصور تشدید اختلافات سیاسی بر اثر بروز جنگ
3ـ برآورد غلط در تأمین استعداد یگانها و سازمان رزمی مورد نیاز برای رسیدن به اهداف نظامی
4ـ برنامهریزی برای یک جنگ کوتاه مدت
5 ـ عدم لحاظ نمودن میزان آسیبپذیریها و ضعفهای موجود در عراق
6 ـ تدبیر نادرست و طرحریزی نامناسب عملیاتی و درگیر شدن در جنگ شهری
7ـ عدم توان و آمادگی نیروی دریایی ارتش عراق برای انجام یک جنگ گسترده دریایی در خلیج فارس
بنابراین میتوان گفت، «برآورد نادرست ارتش عراق از میزان نیروی مورد نیاز برای تصرف اهداف نظامی» در داخل خاک ایران به دلیل برداشت غلط از واقعیتهای نیروهای مسلح و روحیات مردم ایران و نیز «مقاومت شدید مردم و قوای مسلح جمهوری اسلامی»، باعث شد تا ارتش عراق، نتواند تمامی اهداف نظامی خود را در مدت پیش بینی شده تصرف نماید.این امر موجب شد تا بین یگانها و واحدهای ارتش بعثی فاصله و ناپیوستگی ایجاد گردد. این عدم پیوستگی به نوبة خود، باعث شد تا بعدها امکان ایجاد شکاف و رخنه نیروهای ایرانی در بین قوای دشمن فراهم شود و امکان طرحریزی عملیاتها برای بیرون راندن ارتش متجاوز با استفاده از نقاط ضعف دشمن فراهم آید.
جنگ تحمیلی از نظر نظامی جنگی محدود بود که در اطراف مرزهای دو کشور صورت گرفته است. بدیهی است ارتش عراق توانایی انجام یک جنگ گسترده و حمله زمینی به عمق خاک ایران را در خود نمیدید. پیروزی عراق در موقعیت و شرایطی که جنگ را آغاز نمود، کاملاً محتمل به نظر میرسید زیرا ایران گرچه دارای یک ارتش نسبتا قوی بود ولی به دلایلی از جمله مشکلات فرماندهی و کنترل، فاقد توان رزمی لازم و کافی برای مقابله با تهاجم برنامهریزی شدة ارتش عراق بود. از سوی دیگر عراق از پشتیبانی بسیاری از کشورها از جمله کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برخوردار بود و کشورهای قدرتمند جهان هم علاقمند بودند تا انقلاب اسلامی با حمله نظامی عراق مهار گردیده و محدود شود.
ارتش عراق تقریبا با استعدادی سه برابر نیروهای موجود جمهوری اسلامی در اطراف مرزها، به خاک ایران حمله کرد. تمرکز حملات ارتش بعثی در روزهای ابتدای جنگ، حمله به اهداف نظامی به ویژه در استان خوزستان بود. گرچه ارتش رژیم بعثی با تمام توان و قوای خود و در تمام طول مرز از پیرانشهر تا شلمچه به ایران حمله کرد ولی عمده قوای خود را برای تسلط بر خوزستان به کار گرفت. حملات ارتش عراق در غرب کشور را میتوان به عنوان تلاش پشتیبانی از حملات اصلی در جنوب کشور ارزیابی نمود.
ارتش عراق حدود یک ماه و نیم از روز 31 شهریور تا نیمه دوم آبان ماه سال 1359 در داخل خاک ایران به عملیات و تهاجم نظامی مشغول بود. البته پیشروی عمده ارتش عراق ظرف 10 روز اولیه جنگ متوقف شد. فقط جنگ در خرمشهر به مدت 34 روز طول کشید و تهاجم به سوسنگرد تداوم یافت به گونهای که برای بار دوم در 25 آبان سال 1359 به محاصرة ارتش بعثی در آمد که با فداکاری رزمندگان اسلام در 26/8/1359 حصر آن شکسته شد. در این دوره ارتش بعثی عراق توانست بخش بزرگی از مناطق غربی استان خوزستان را اشغال نماید ولی نتوانست شهرهای مهمی مانند آبادان، دزفول، شوش و اهواز را به تصرف قوای بعثی در آورد و اهداف خود را تکمیل نماید.18
ارتش عراق بنا داشت تا استان خوزستان با مساحت 64236 کیلومتر مربع را به اشغال خود درآورد، اما تنها حدود یک چهارم مساحت این استان به اشغال متجاوزین درآمد و عراق نتوانست به تأسیسات نفتی این استان دسترسی پیدا کند. همچنین ارتش عراق قسمتهایی از مناطق مرزی استانهای ایلام و کرمانشاه را با پیاده روی و راهپیمایی تاکتیکی و بدون مواجه شدن با مقاومت عمدهای از سوی نیروهای مسلح ایران، به اشغال خود در آورد. ارتش عراق ضعفهای تاکتیکی فراوانی از خود نشان داد.این ارتش نتوانست از عملیات هلی برن جهت تکمیل تکهای احاطهای استفاده کند و عقبة نیروهای ایرانی را ببندد و در نهایت در یک خط پدافندی ناقص، آرایش دفاعی گرفت. سرانجام بر اثر مقاومت نیروهای مسلح و حماسه آفرینیهای مردم داوطلب، ارتش بعثی عراق زمین گیر و در خاک ایران متوقف و از ادامه پیشروی باز ماند.
ایران توانست خط پدافندی غیر پیوسته و بسیار گستردهای را به ارتش عراق تحمیل نماید به طوری که این کشور مجبور شد توان رزمی آماده شده برای ادامه تهاجمات را در خط دفاعی بکار گیرد و از تکمیل اهداف نظامی باز ماند. همین وضعیت نامناسب مواضع دفاعی ارتش عراق، زمینهای برای طرح ریزیهای موفق عملیاتهای ایران برای بیرون راندن متجاوز شد. البته اگر ایران با آمادگی قبلی وارد جنگ شده بود و با تسلط بیشتری برنامهریزی میکرد با نیروهای موجود خود میتوانست در همان روزهای اول جنگ، حمله ارتش عراق را دفع کرده و اجازه اشغال سرزمینهای کشور را به وی ندهد. برای مثال اگر تعدادی از تانکهای ارتش عراق در عین خوش و تنگة چزابه مورد هدف قرار میگرفتند، ادامه پیشروی نیروهای مهاجم با ابهام مواجه میشد. ولی به نظر میرسد زمان زیادی لازم بود تا یگانهای رزمی، شیوة جنگیدن با ارتش متجاوز را بیاموزند و روحیة تهاجمی پیدا کنند.
یکی از بزرگترین نقاط ضعف عراق در آغاز جنگ این بود که بین هدفهای سیاسی آن کشور از جنگ و اهداف نظامی اشغال شده در هفته اول جنگ، تناسبی وجود نداشت. اهداف اشغال شده در آغاز جنگ، فاقد آن مقدار ارزش حیاتی و مهم برای ایران بود که بتواند فشار سیاسی و تنش مهمی را بر ایران به منظور پذیرش شرایط عراق وارد نماید. از جمله اینکه به جای انتخاب یک هدف نظامی ارزشمند مانند تصرف کل استان خوزستان، قوای خود را در جبهههای مختلف متفرق کرد و نتوانست یک سلسله اهداف استراتژیک مهم در داخل ایران را به تصرف خود در آورد. البته شاید گستردگی مرز چارهای جز این طرح مانور را برای وی تعیین نمیکرد.
به هر حال گرچه ارتش عراق توانست شهرهای مهمی مانند خرمشهر، بستان و سوسنگرد را تصرف و آبادان را محاصره و تا کنار دروازههای اهواز پیشروی نماید ولی نتوانست خطوط مواصلاتی اصلی خوزستان مانند جاده اندیمشک ـ اهواز و اهواز ـ آبادان را اشغال نموده و در کنار رودخانههای مهمی مانند کارون، دز و کرخه پدافند نماید و ارتفاعات سرکوب منطقه را به اشغال خود در آورد. مانورهای آفندی یگانهای ارتش عراق در تهاجم اولیه به ایران از هماهنگی و همزمانی لازم برخوردار نبودند و در قالب یک طرحریزی و هدایت استراتژیک انجام نمیگرفتند. البته برخی معتقد هستند که یگانهای اجرایی و فرماندهان ردههای میانی و حتی فرماندهان لشکرها در اجرای طرحهای عملیاتی از خود ضعف نشان دادند و این امر ناشی از سلسله مراتب فرماندهی خشک و جامد ارتش بعثی و شیوه کسب دستور از ردة بالاتر در هر امر جزیی و همچنین ساختار دیکتاتوری حاکم بر آن کشور بوده است.
منابع:
18. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/ 76
منبع: اطلاعات
نظر شما