راز سر به مهر خانم منشی تبهکار
روزنامه وطن امروز نوشت: هیچکس نمیدانست منشی شرکت خصوصی پسر جوانی است که جویای کار بوده و گریم ماهرانهای کرده است. تا وقتی منشی 2 چهره دست به دزدی نزده بود این راز سر به مهر مانده بود. چندی پیش نماینده حقوقی یک شرکت واردات و صادرات به دادسرای خارک مراجعه کرد و خواستار ردیابی دزد حسابهای بانکیشان شد. در بررسیهای بازپرس پرونده مشخص شد که نزدیک به 50 میلیون تومان از حسابهای بانکی مختلف این شرکت برداشتهای اینترنتی صورت گرفته است و این پولها به حسابهای مختلفی واریز شده است. وقتی با دستور قضایی تیمی از پلیس پایتخت به تجسسهای تخصصی پرداخت مشخص شد که پسری 25 ساله بانامهای مستعار و جعل مدارک شناسایی توانسته حسابهای مختلف بانکی افتتاح کرده و به راحتی با در اختیار داشتن دو رمز حسابهای شرکت در نوبتهای مختلف با فاصله زمانی یک هفتهای این میزان پول را به صورت غیرقانونی و از طریق اینترنتی جابهجا کند. کارآگاهان که خود را در برابر دزد زیرکی میدیدند تحقیقات خود را روی شرکت متمرکز کردند تا دزد یا همدست وی که میتوانسته رمزهای حسابها را داشته باشد ردیابی کنند. دایره تحقیقات روز به روز تنگتر شد تا اینکه پلیس خود را در برابر 4 مظنون دید که 3 مرد و یک زن بودند. پس از بررسیها و بازجوییهای تخصصی، کارآگاهان دختری به نام مهسا، که منشی شرکت بوده و از یک سال پیش در آنجا کار میکرد را مظنون شماره یک خود شناختند و وی را تحت نظر قرار دادند. کمین پنهان تیم تحقیق خیلی زود کلید حل معمای پیچیده را پیش روی آنان قرار داد، کارآگاهان دیدند مهسا، با خارج شدن از شرکت به خانهای در جنوب تهران رفته و تا صبح روز بعد از آنجا خارج نمیشود. در همین عملیات بود که ماموران دیدند پسر جوان با مشخصات همان دزد جاعل از خانه مهسا خارج شده و قصد دارد خیابان را ترک کند که بلافاصله وی را بازداشت کردند.
راز باورنکردنی
همه تصور داشتند که بهروز برادر مهسا است اما این پسر جوان رازی باورنکردنی داشت. وی در حالی که سر به زیر انداخته بود، گفت: «من خواهری به نام مهسا ندارم و اصلا چنین دختری وجود خارجی ندارد و من همان مهسا هستم». بهروز ادامه داد: سالها در جستوجوی کار بودم هر جا میرفتم کسی استخدامم نمیکرد، مادرم مریض بود و پدرم معتاد و ما در وضع بدی بودیم چون از بچگی دوستانم به من میگفتند شبیه دخترها هستم ناگهان تصمیم گرفتم از این ویژگی استفاده کنم. با خرید لباس، کلاهگیسهای رنگی و ناخنهای مصنوعی تیپ دخترانه زده و به جستوجوی کار رفتم و خیلی زود به عنوان منشی شرکت خصوصی استخدام شدم. وی افزود: روزهای سختی داشتم اما چارهای پیش رویم نبود، سعی میکردم در محله کسی من را نشناسد، چند باری مزاحمهای شروری داشتم که وقتی ماهیت اصلیام را دیدند از من دست کشیدند، هر روز عذاب میکشیدم به ویژه اینکه نهتنها نمیتوانستم دختری را برای آینده انتخاب کنم بلکه خواستگار هم داشتم. مدتی که گذشت مدیرعامل و مسؤولان شرکت به من اعتماد پیدا کردند وقتی شماره حسابها و رمزهایش بهطور اتفاقی در اختیارم قرار گرفت تصمیم گرفتم دست به یک سرقت زده سپس آیندهام را با همان پولها بسازم، نمیخواستم کسی متوجه شود به خاطر همین از هر حساب مقداری پول برداشتم تا اینکه 50 میلیون تومان شد. پسر دخترنما گفت: «دوستی داشتم که خوب جعل میکرد با عکس واقعیام شناسنامه جعل کرده و دست به افتتاح حساب زده بودم، وقتی پولها را به حسابهایم ریختم که همگی از طریق کافینت بود منتظر شدم تا یک ماه بعد به بهانه ازدواج شرکت را ترک کنم اما خیلی زود لو رفتم».
راز باورنکردنی
همه تصور داشتند که بهروز برادر مهسا است اما این پسر جوان رازی باورنکردنی داشت. وی در حالی که سر به زیر انداخته بود، گفت: «من خواهری به نام مهسا ندارم و اصلا چنین دختری وجود خارجی ندارد و من همان مهسا هستم». بهروز ادامه داد: سالها در جستوجوی کار بودم هر جا میرفتم کسی استخدامم نمیکرد، مادرم مریض بود و پدرم معتاد و ما در وضع بدی بودیم چون از بچگی دوستانم به من میگفتند شبیه دخترها هستم ناگهان تصمیم گرفتم از این ویژگی استفاده کنم. با خرید لباس، کلاهگیسهای رنگی و ناخنهای مصنوعی تیپ دخترانه زده و به جستوجوی کار رفتم و خیلی زود به عنوان منشی شرکت خصوصی استخدام شدم. وی افزود: روزهای سختی داشتم اما چارهای پیش رویم نبود، سعی میکردم در محله کسی من را نشناسد، چند باری مزاحمهای شروری داشتم که وقتی ماهیت اصلیام را دیدند از من دست کشیدند، هر روز عذاب میکشیدم به ویژه اینکه نهتنها نمیتوانستم دختری را برای آینده انتخاب کنم بلکه خواستگار هم داشتم. مدتی که گذشت مدیرعامل و مسؤولان شرکت به من اعتماد پیدا کردند وقتی شماره حسابها و رمزهایش بهطور اتفاقی در اختیارم قرار گرفت تصمیم گرفتم دست به یک سرقت زده سپس آیندهام را با همان پولها بسازم، نمیخواستم کسی متوجه شود به خاطر همین از هر حساب مقداری پول برداشتم تا اینکه 50 میلیون تومان شد. پسر دخترنما گفت: «دوستی داشتم که خوب جعل میکرد با عکس واقعیام شناسنامه جعل کرده و دست به افتتاح حساب زده بودم، وقتی پولها را به حسابهایم ریختم که همگی از طریق کافینت بود منتظر شدم تا یک ماه بعد به بهانه ازدواج شرکت را ترک کنم اما خیلی زود لو رفتم».
زوج سینمایی در آخرین سکانس زندگی مشترک
روزنامه ایران نوشت: بازیگر زن سرشناس پس از سالها زندگی مشترک با بخشش مهریه از همسر کارگردانش طلاق گرفت.
بازیگر میانسال در آخرین جلسه دادگاه به قاضی محسن خدایی – رئیس شعبه 264 دادگاه خانواده - گفت: حدود 30 سال قبل به عنوان حسابدار در شرکت عمویم مشغول کار بودم که روزی یک گروه فیلمساز به همراه چند هنرپیشه برای فیلمبرداری به محل کارم آمدند. من که علاقه زیادی به بازیگری در سینما داشتم همراه عمویم به دیدن صحنههای فیلم مشغول بودم. همان موقع نیز با همسرم هوشنگ که آن زمان دستیار کارگردان بود آشنا شدم. او وقتی متوجه علاقه شدیدم به سینما و بازیگری شد با توصیه عمویم مرا به چند تهیهکننده و کارگردان معرفی کرد و سرانجام پس از 17 ماه در نخستین فیلم سینمایی و در نقش خواهر یک زندانی بازی کردم که مورد توجه دستاندرکاران سینما و تلویزیون قرار گرفت. طی 6 سال در چند سریال و فیلم سینمایی بازی کرده و موفقیتهای خوبی هم در بازیگری به دست آوردم. تا اینکه هوشنگ به من پیشنهاد ازدواج داد. من هم به رغم مخالفتهای جدی خانوادهام با مهریه 250 سکه طلا با او پای سفره عقد نشستم. حدود دو سال زندگی خوبی داشتیم. تا اینکه متوجه غیبتهای طولانی همسرم شدم. هر بار که از او توضیح میخواستم ساخت فیلم و همراهی گروه فیلمبرداری را بهانه میکرد. البته به دلیل اینکه خودم نیز مجبور بودم هر از گاهی برای فیلمبرداری به شهرهای مختلف سفر کنم چارهای جز تحمل این وضعیت نداشتم. تا اینکه پسرمان به دنیا آمد. آن موقع فکر میکردم تولد بچه زندگی ما را شیرین و گرم خواهد کرد اما افسوس که این گونه نشد. بلکه هر روز مشکلات ما بیشتر شد. در نتیجه پس از 23 سال زندگی مشترک با داشتن یک پسر تصمیم گرفتیم به طور توافقی از هم جدا شویم. ضمن اینکه همه حق و حقوقم از جمله مهریه 250 سکه طلا و نفقه چند سال زندگی مشترک را میبخشم!
بازیگر زن در حالی که به شدت گریه میکرد با صدای بغضآلود گفت: سالها به عنوان هنرپیشه در نقشهای مختلف خانوادگی بازی کردم و جلوههای مختلفی را به تصویر کشیدم اما افسوس که در زندگی خانوادگی از سالها قبل به بنبست رسیده بودیم. حالا هم طلاق آخرین راه باقیمانده است.
مرد کارگردان نیز پس از شنیدن اظهارات همسرش در حالی که چشمانش را به زمین دوخته بود به قاضی گفت: حرفی برای گفتن ندارم. چراکه متأسفانه ما نتوانستیم مانند خیلی از مردم خوشبخت و کم دغدغه در کنار هم زندگی کنیم. ضمن اینکه شرمنده پسرمان هم هستم. چرا که با سرنوشت و آینده او هم بازی کردیم.
قاضی دادگاه پس از شنیدن اظهارات زن و شوهر سینمایی با استناد به دلایل و مستندات پرونده و پافشاری آنها برای جدایی توافقی، حکم طلاق آنها را صادر کرد.
بازیگر میانسال در آخرین جلسه دادگاه به قاضی محسن خدایی – رئیس شعبه 264 دادگاه خانواده - گفت: حدود 30 سال قبل به عنوان حسابدار در شرکت عمویم مشغول کار بودم که روزی یک گروه فیلمساز به همراه چند هنرپیشه برای فیلمبرداری به محل کارم آمدند. من که علاقه زیادی به بازیگری در سینما داشتم همراه عمویم به دیدن صحنههای فیلم مشغول بودم. همان موقع نیز با همسرم هوشنگ که آن زمان دستیار کارگردان بود آشنا شدم. او وقتی متوجه علاقه شدیدم به سینما و بازیگری شد با توصیه عمویم مرا به چند تهیهکننده و کارگردان معرفی کرد و سرانجام پس از 17 ماه در نخستین فیلم سینمایی و در نقش خواهر یک زندانی بازی کردم که مورد توجه دستاندرکاران سینما و تلویزیون قرار گرفت. طی 6 سال در چند سریال و فیلم سینمایی بازی کرده و موفقیتهای خوبی هم در بازیگری به دست آوردم. تا اینکه هوشنگ به من پیشنهاد ازدواج داد. من هم به رغم مخالفتهای جدی خانوادهام با مهریه 250 سکه طلا با او پای سفره عقد نشستم. حدود دو سال زندگی خوبی داشتیم. تا اینکه متوجه غیبتهای طولانی همسرم شدم. هر بار که از او توضیح میخواستم ساخت فیلم و همراهی گروه فیلمبرداری را بهانه میکرد. البته به دلیل اینکه خودم نیز مجبور بودم هر از گاهی برای فیلمبرداری به شهرهای مختلف سفر کنم چارهای جز تحمل این وضعیت نداشتم. تا اینکه پسرمان به دنیا آمد. آن موقع فکر میکردم تولد بچه زندگی ما را شیرین و گرم خواهد کرد اما افسوس که این گونه نشد. بلکه هر روز مشکلات ما بیشتر شد. در نتیجه پس از 23 سال زندگی مشترک با داشتن یک پسر تصمیم گرفتیم به طور توافقی از هم جدا شویم. ضمن اینکه همه حق و حقوقم از جمله مهریه 250 سکه طلا و نفقه چند سال زندگی مشترک را میبخشم!
بازیگر زن در حالی که به شدت گریه میکرد با صدای بغضآلود گفت: سالها به عنوان هنرپیشه در نقشهای مختلف خانوادگی بازی کردم و جلوههای مختلفی را به تصویر کشیدم اما افسوس که در زندگی خانوادگی از سالها قبل به بنبست رسیده بودیم. حالا هم طلاق آخرین راه باقیمانده است.
مرد کارگردان نیز پس از شنیدن اظهارات همسرش در حالی که چشمانش را به زمین دوخته بود به قاضی گفت: حرفی برای گفتن ندارم. چراکه متأسفانه ما نتوانستیم مانند خیلی از مردم خوشبخت و کم دغدغه در کنار هم زندگی کنیم. ضمن اینکه شرمنده پسرمان هم هستم. چرا که با سرنوشت و آینده او هم بازی کردیم.
قاضی دادگاه پس از شنیدن اظهارات زن و شوهر سینمایی با استناد به دلایل و مستندات پرونده و پافشاری آنها برای جدایی توافقی، حکم طلاق آنها را صادر کرد.
مرد شیشهای دوستش را کشت
روزنامه ایران نوشت: درگیری دو دوست شیشهای هنگام جمعآوری ضایعات، قتل یکی از آنها را رقم زد.
صبح 18 مهر امسال اهالی محلهای در شهرستان البرز استان قزوین با مشاهده پیکر نیمهجان دو مرد کنار ساختمان نیمهکاره موضوع را به پلیس اطلاع دادند. دقایقی بعد مأموران با حضور در محل مورد نظر دریافتند، دو مرد جوان به شدت مجروح شدهاند. بنابراین آنها را به بیمارستان انتقال دادند اما یکی از آنها به علت شدت جراحتها جان سپرد. کارآگاهان برای افشای راز جنایت منتظر بهبود مرد مجروح شدند. «اکبر» پس از سه روز و در نخستین بازجوییها ادعا کرد هنگام جمعآوری ضایعات هدف افراد ناشناس قرار گرفتهاند. اما تیم جنایی که متوجه تناقضگوییهایش شده بودند به بازجوییهای تخصصی ادامه دادند تا اینکه او لب به سخن گشود و گفت: «من و مقتول با هم دوست بودیم و هر روز صبح تا عصر ضایعات جمع میکردیم. با پولهایی که به دست میآوردیم ماده مخدر «شیشه» میخریدیم. روز حادثه نیز در اطراف ساختمان نیمهکارهای سرگرم جمعآوری ضایعات بودیم که بر سر تکه آهنی درگیر شدیم که دوستم جان سپرد.
قاضی ذوقی – دادستان عمومی و انقلاب شهر – با اشاره به این خبر گفت: متهم پس از اعتراف به قتل دوستش با قرار قانونی روانه زندان شد. وی در ادامه با اعلام هشداری گفت: متأسفانه مصرف ماده مخدر «شیشه» که به شدت اعتیادآور است به سیستم عصبی مغز آسیبهای جدی میرساند. مصرف این مخدر موجب ناآرامی، اضطراب، دلواپسی، پرخاشگری، خشونت، جنون، سوءظن، توهم و تغییر ناگهانی میشود. طی سالهای اخیر نیز شاهد ارتکاب جرایمی از جمله قتل در جامعه هستیم که افراد معتاد تحت تأثیر مصرف شیشه مرتکب چنین جنایتهایی میشوند.
صبح 18 مهر امسال اهالی محلهای در شهرستان البرز استان قزوین با مشاهده پیکر نیمهجان دو مرد کنار ساختمان نیمهکاره موضوع را به پلیس اطلاع دادند. دقایقی بعد مأموران با حضور در محل مورد نظر دریافتند، دو مرد جوان به شدت مجروح شدهاند. بنابراین آنها را به بیمارستان انتقال دادند اما یکی از آنها به علت شدت جراحتها جان سپرد. کارآگاهان برای افشای راز جنایت منتظر بهبود مرد مجروح شدند. «اکبر» پس از سه روز و در نخستین بازجوییها ادعا کرد هنگام جمعآوری ضایعات هدف افراد ناشناس قرار گرفتهاند. اما تیم جنایی که متوجه تناقضگوییهایش شده بودند به بازجوییهای تخصصی ادامه دادند تا اینکه او لب به سخن گشود و گفت: «من و مقتول با هم دوست بودیم و هر روز صبح تا عصر ضایعات جمع میکردیم. با پولهایی که به دست میآوردیم ماده مخدر «شیشه» میخریدیم. روز حادثه نیز در اطراف ساختمان نیمهکارهای سرگرم جمعآوری ضایعات بودیم که بر سر تکه آهنی درگیر شدیم که دوستم جان سپرد.
قاضی ذوقی – دادستان عمومی و انقلاب شهر – با اشاره به این خبر گفت: متهم پس از اعتراف به قتل دوستش با قرار قانونی روانه زندان شد. وی در ادامه با اعلام هشداری گفت: متأسفانه مصرف ماده مخدر «شیشه» که به شدت اعتیادآور است به سیستم عصبی مغز آسیبهای جدی میرساند. مصرف این مخدر موجب ناآرامی، اضطراب، دلواپسی، پرخاشگری، خشونت، جنون، سوءظن، توهم و تغییر ناگهانی میشود. طی سالهای اخیر نیز شاهد ارتکاب جرایمی از جمله قتل در جامعه هستیم که افراد معتاد تحت تأثیر مصرف شیشه مرتکب چنین جنایتهایی میشوند.
دستگیری 21 نفر از اعضای شرکت هرمی در اصفهان
فارس نوشت: سرپرست مرکز اطلاعرسانی پلیس اصفهان گفت: ماموران اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی استان اصفهان در پی پلمپ دفتر شرکت هرمی کوئست اینترنشنال ۲۱ نفر از اعضای فعال این شرکت را دستگیر کردند.
مصطفی صادقیان اظهار داشت: در پی فعالیت یک شرکت هرمی در اصفهان و فریب افراد سادهلوح و عضوگیری از سطح استان، موضوع به صورت ویژه در دستور کار ماموران اداره مبارزه با شرکتهای هرمی این پلیس قرار گرفت. وی افزود: ماموران پس از چهار ماه فعالیت شبانهروزی و کنترل نامحسوس عملکرد این شرکت در نهایت تیمی از کارآگاهان مجرب شرکت موردنظر را به محاصره خود درآوردند و در یک اقدام غافلگیرانه ۲۱ نفر جوان مغفول که در دام شرکت هرمی کوئست اینترنشنال گرفتار شده بودند را دستگیر کردند.
سرپرست مرکز اطلاعرسانی پلیس اصفهان تصریح کرد: با انتقال این افراد به آگاهی و بر اساس شواهد و مدارک موجود، نقش سه نفر از این دستگیرشدگان به عنوان سرشاخه و دفترداران این شرکت برای پلیس مشخص شد و بازجویی از این افراد آغاز شد. وی در ادامه بیان کرد: بر اساس اظهارات دستگیرشدگان متهم اصلی به نام «مصطفی ـ چ» با دادن وعدههای واهی برای تورهای سیاحتی ۳۰ ساله این افراد را اغفال کرده بودند.
صادقیان بابیان اینکه تاکنون مبلغی بالغ بر ۷۵ میلیون ریال از فریبخوردگان کلاهبرداری کردهاند، گفت: این افراد که از استانهای جنوبی کشورند به بهانه کار در شرکتهای صنعتی اصفهان فریبخورده و به این استان سفر کرده بودند، در خانهای حبس شده و با تحت فشار قرار گرفتن این مبالغ را از دوستان و آشنایان خود دریافت و به حساب این شرکت واریز میکردند.
سرپرست مرکز اطلاعرسانی پلیس اصفهان تاکید کرد: افرادی که با این شیوه و شگرد فریب این شرکت را خوردهاند، خواست تا برای دریافت اطلاعات بیشتر با تلفن ۲۱۸۴۳۳۸ تماس حاصل کنند و یا به پلیس آگاهی اصفهان مراجعه کنند.
مصطفی صادقیان اظهار داشت: در پی فعالیت یک شرکت هرمی در اصفهان و فریب افراد سادهلوح و عضوگیری از سطح استان، موضوع به صورت ویژه در دستور کار ماموران اداره مبارزه با شرکتهای هرمی این پلیس قرار گرفت. وی افزود: ماموران پس از چهار ماه فعالیت شبانهروزی و کنترل نامحسوس عملکرد این شرکت در نهایت تیمی از کارآگاهان مجرب شرکت موردنظر را به محاصره خود درآوردند و در یک اقدام غافلگیرانه ۲۱ نفر جوان مغفول که در دام شرکت هرمی کوئست اینترنشنال گرفتار شده بودند را دستگیر کردند.
سرپرست مرکز اطلاعرسانی پلیس اصفهان تصریح کرد: با انتقال این افراد به آگاهی و بر اساس شواهد و مدارک موجود، نقش سه نفر از این دستگیرشدگان به عنوان سرشاخه و دفترداران این شرکت برای پلیس مشخص شد و بازجویی از این افراد آغاز شد. وی در ادامه بیان کرد: بر اساس اظهارات دستگیرشدگان متهم اصلی به نام «مصطفی ـ چ» با دادن وعدههای واهی برای تورهای سیاحتی ۳۰ ساله این افراد را اغفال کرده بودند.
صادقیان بابیان اینکه تاکنون مبلغی بالغ بر ۷۵ میلیون ریال از فریبخوردگان کلاهبرداری کردهاند، گفت: این افراد که از استانهای جنوبی کشورند به بهانه کار در شرکتهای صنعتی اصفهان فریبخورده و به این استان سفر کرده بودند، در خانهای حبس شده و با تحت فشار قرار گرفتن این مبالغ را از دوستان و آشنایان خود دریافت و به حساب این شرکت واریز میکردند.
سرپرست مرکز اطلاعرسانی پلیس اصفهان تاکید کرد: افرادی که با این شیوه و شگرد فریب این شرکت را خوردهاند، خواست تا برای دریافت اطلاعات بیشتر با تلفن ۲۱۸۴۳۳۸ تماس حاصل کنند و یا به پلیس آگاهی اصفهان مراجعه کنند.
کتکهای پدرشوهر، عروس را روانه دادگاه کرد
فارس نوشت: زنی در دادگاه خانواده گفت: پدرشوهرم دائم مرا کتک میزند و به همین دلیل مجبور به ارائه دادخواست طلاق شدم ولی درخواست طلاقم رد شد و در حال حاضر مهریه 700 سکهایام را میخواهم.
زنی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست مهریه 700 سکهای خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد.
زن در حضور قاضی این پرونده با بیان اینکه شوهرم ماهیانه 2 میلیون تومان حقوق گرفته ولی با گرفتن وامهای مختلف، میخواهد در دادگاه تظاهر به بیپولی کند، اظهار داشت: از 3 سال زندگی مشترک، تنها 4 روز با یکدیگر زیر یک سقف زندگی کردیم چرا که بعد از 4 روز شوهرم مرا رها کرده و به خانه مادرش برای ادامه زندگی رفت. وی در ادامه با اشاره به اینکه فرزندی نداریم، افزود: در حال حاضر من در خانه پدرم و او در خانه مادرش زندگی میکند و او حاضر به طلاق دادن من نیست و با ادامه زندگی نیز موافقت نمیکند.
زن در ادامه با اشاره به اینکه شوهرم از مهریه 700 سکهای من، تنها 31 سکه را پرداخته و از پرداخت مابقی آن فرار کرده است، گفت: من خواهان طلاق بودم ولی این درخواست به دلیل قبول نکردن این موضوع از سوی شوهرم، رد شد؛ در حال حاضر نیز مهریهام را میخواهم. وی ادامه داد: شوهرم و پدرش دائم مرا مورد ضرب و شتم قرار داده و من با این اوضاع همه چیز را تحمل کرده و تنها مهریهام را میخواهم.
زن در ادامه بیان کرد: پدر شوهرم مشکل روانی دارد و همراه پسرش مرا به شدت کتک میزند و بعد از اینکه من شکایت کردم، آنها این موضوع را انکار کرده و مرا از نظر روحی عذاب دادند. وی در انتها با بیان اینکه 4 روز زندگی در کنار من برای شوهرم سخت بود چرا که حاضر نبود بار مسئولیت زندگی را به دوش بگیرد، عنوان کرد: در واقع شوهرم وقتی متوجه شد که زندگی مشترک خرج دارد و باید مسئولیت به عهده بگیرد، مرا رها کرد. زن گفت: پدر شوهرم دائم مرا کتک میزند و من به همین دلیل مجبور به ارائه دادخواست طلاق شدم ولی درخواست طلاقم رد شد و در حال حاضر مهریه 700 سکهایام را میخواهم.
قاضی این پرونده بعد از شنیدن اظهارات زن، جلسه دیگری را برای رسیدگی به پرونده مشخص کرد و جلسه را خاتمه داد.
زنی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست مهریه 700 سکهای خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد.
زن در حضور قاضی این پرونده با بیان اینکه شوهرم ماهیانه 2 میلیون تومان حقوق گرفته ولی با گرفتن وامهای مختلف، میخواهد در دادگاه تظاهر به بیپولی کند، اظهار داشت: از 3 سال زندگی مشترک، تنها 4 روز با یکدیگر زیر یک سقف زندگی کردیم چرا که بعد از 4 روز شوهرم مرا رها کرده و به خانه مادرش برای ادامه زندگی رفت. وی در ادامه با اشاره به اینکه فرزندی نداریم، افزود: در حال حاضر من در خانه پدرم و او در خانه مادرش زندگی میکند و او حاضر به طلاق دادن من نیست و با ادامه زندگی نیز موافقت نمیکند.
زن در ادامه با اشاره به اینکه شوهرم از مهریه 700 سکهای من، تنها 31 سکه را پرداخته و از پرداخت مابقی آن فرار کرده است، گفت: من خواهان طلاق بودم ولی این درخواست به دلیل قبول نکردن این موضوع از سوی شوهرم، رد شد؛ در حال حاضر نیز مهریهام را میخواهم. وی ادامه داد: شوهرم و پدرش دائم مرا مورد ضرب و شتم قرار داده و من با این اوضاع همه چیز را تحمل کرده و تنها مهریهام را میخواهم.
زن در ادامه بیان کرد: پدر شوهرم مشکل روانی دارد و همراه پسرش مرا به شدت کتک میزند و بعد از اینکه من شکایت کردم، آنها این موضوع را انکار کرده و مرا از نظر روحی عذاب دادند. وی در انتها با بیان اینکه 4 روز زندگی در کنار من برای شوهرم سخت بود چرا که حاضر نبود بار مسئولیت زندگی را به دوش بگیرد، عنوان کرد: در واقع شوهرم وقتی متوجه شد که زندگی مشترک خرج دارد و باید مسئولیت به عهده بگیرد، مرا رها کرد. زن گفت: پدر شوهرم دائم مرا کتک میزند و من به همین دلیل مجبور به ارائه دادخواست طلاق شدم ولی درخواست طلاقم رد شد و در حال حاضر مهریه 700 سکهایام را میخواهم.
قاضی این پرونده بعد از شنیدن اظهارات زن، جلسه دیگری را برای رسیدگی به پرونده مشخص کرد و جلسه را خاتمه داد.
2,5 میلیون تومان خرجی می دهم تا زنم عاشق شود
فارس نوشت: مرد با بیان اینکه ماهیانه 2 میلیون و 500 هزار تومان به همسرم خرجی میدهم، گفت: من پارچه فروش بوده و وضع مالی مناسبی دارم و هیچ وقت از خرجی همسرم کم نگذاشتم ولی او مرا دوست ندارد و فقط مرا برای اموالم میخواهد.
مردی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد. مرد در دادگاه و در مقابل قاضی این شعبه با بیان اینکه عاشق همسرم هستم ولی او مرا نمیفهمد، گفت: حدود 27 سال از زندگی مشترکمان میگذرد و تنها 7 سال همسرم به من عشق میورزید. وی ادامه داد: بدون همسرم میمیرم و این دومین بار است که قصد طلاق داریم چرا که بار اول همسرم درخواست طلاق داده و هر کاری که انجام دادم، از خواستهاش منصرف نشد و جدا شدیم و بعد از 2 ماه رجوع کردیم ولی این بار من حاضر به ادامه زندگی نیستم و خواهان جدایی هستم.
مرد بار دیگر در برابر قاضی این پرونده با بیان اینکه ماهیانه 2 میلیون و 500 هزار تومان به همسرم خرجی میدهم، گفت: من پارچه فروش بوده و وضع مالی مناسبی دارم و هیچ وقت از خرجی همسرم کم نگذاشتم ولی او مرا دوست ندارد و فقط مرا برای اموالم میخواهد. وی در ادامه با اشاره به اینکه همسرم یک ازدواج ناموفق داشته و از آن یک دختر دارد که همراه 3 فرزند دیگرمان در آلمان زندگی میکنند، افزود: مهریه همسرم در ازدواج اولمان 20 هزار تومان بود و من 80 میلیون تومان به او پرداخت کردم و در ازدواج دوممان، مهریهای تعیین نکردیم.
مرد در ادامه با اشاره به اینکه عشق به همسرم خواب را از من گرفته است، گفت: همسرم در خانه از من دوری میکند و به اتاق رفته و در را به روی من قفل میکند؛ در حقیقت مدعی است که اعصاب شوهرداری نداشته و تمایلی به من ندارد. وی با بیان اینکه آنقدر عاشق همسرم هستم که گفتنی نیست، اظهار داشت: گویی فرزندانم به همسرم یاد دادند تا از من جدا نشده و اموالم را تصاحب کند؛ من 60 ساله هستم و همسرم منتظر است که زودتر مرگم فرا برسد تا اموالم به او برسد.
مرد در ادامه با بیان اینکه عشق مهمترین موضوع برای دوام زندگی است، اظهار داشت: همسرم اصلاً از من تمکین نکرده و دائم حالت تتفر از من دارد، گویی تنها منتظر مرگ من است. وی در انتها ادامه داد: نمیدانم مشکل اصلی همسرم چیست؛ او میخواهد دور از من زندگی کرده ولی خرجش را بدهم بنابراین اگر به من اجازه دهد که همسر اختیار کرده و راحت زندگی کنم، حاضرم ماهیانه 2 میلیون تومان به او خرجی بدهم.
مرد گفت: من عاشق همسرم هستم و یک بار به خاطر خواسته او از هم جدا شدیم و بعد از 2 ماه در زمان رجوع همسرم متعهد شد که نسبت به من با احساس باشد ولی فایده نداشته و باز هم او به زندگی با من تمایلی ندارد.
بعد از چند دقیقه، قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 مجتمع قضایی خانواده ونک، رسیدگی به پرونده را به روزی دیگر با حضور زن موکول کرد.
مردی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد. مرد در دادگاه و در مقابل قاضی این شعبه با بیان اینکه عاشق همسرم هستم ولی او مرا نمیفهمد، گفت: حدود 27 سال از زندگی مشترکمان میگذرد و تنها 7 سال همسرم به من عشق میورزید. وی ادامه داد: بدون همسرم میمیرم و این دومین بار است که قصد طلاق داریم چرا که بار اول همسرم درخواست طلاق داده و هر کاری که انجام دادم، از خواستهاش منصرف نشد و جدا شدیم و بعد از 2 ماه رجوع کردیم ولی این بار من حاضر به ادامه زندگی نیستم و خواهان جدایی هستم.
مرد بار دیگر در برابر قاضی این پرونده با بیان اینکه ماهیانه 2 میلیون و 500 هزار تومان به همسرم خرجی میدهم، گفت: من پارچه فروش بوده و وضع مالی مناسبی دارم و هیچ وقت از خرجی همسرم کم نگذاشتم ولی او مرا دوست ندارد و فقط مرا برای اموالم میخواهد. وی در ادامه با اشاره به اینکه همسرم یک ازدواج ناموفق داشته و از آن یک دختر دارد که همراه 3 فرزند دیگرمان در آلمان زندگی میکنند، افزود: مهریه همسرم در ازدواج اولمان 20 هزار تومان بود و من 80 میلیون تومان به او پرداخت کردم و در ازدواج دوممان، مهریهای تعیین نکردیم.
مرد در ادامه با اشاره به اینکه عشق به همسرم خواب را از من گرفته است، گفت: همسرم در خانه از من دوری میکند و به اتاق رفته و در را به روی من قفل میکند؛ در حقیقت مدعی است که اعصاب شوهرداری نداشته و تمایلی به من ندارد. وی با بیان اینکه آنقدر عاشق همسرم هستم که گفتنی نیست، اظهار داشت: گویی فرزندانم به همسرم یاد دادند تا از من جدا نشده و اموالم را تصاحب کند؛ من 60 ساله هستم و همسرم منتظر است که زودتر مرگم فرا برسد تا اموالم به او برسد.
مرد در ادامه با بیان اینکه عشق مهمترین موضوع برای دوام زندگی است، اظهار داشت: همسرم اصلاً از من تمکین نکرده و دائم حالت تتفر از من دارد، گویی تنها منتظر مرگ من است. وی در انتها ادامه داد: نمیدانم مشکل اصلی همسرم چیست؛ او میخواهد دور از من زندگی کرده ولی خرجش را بدهم بنابراین اگر به من اجازه دهد که همسر اختیار کرده و راحت زندگی کنم، حاضرم ماهیانه 2 میلیون تومان به او خرجی بدهم.
مرد گفت: من عاشق همسرم هستم و یک بار به خاطر خواسته او از هم جدا شدیم و بعد از 2 ماه در زمان رجوع همسرم متعهد شد که نسبت به من با احساس باشد ولی فایده نداشته و باز هم او به زندگی با من تمایلی ندارد.
بعد از چند دقیقه، قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 مجتمع قضایی خانواده ونک، رسیدگی به پرونده را به روزی دیگر با حضور زن موکول کرد.
خواستگار پیامکی کلاهبردار از آب درآمد
روزنامه ایران نوشت: خواستگار پیامکی که 16 میلیون تومان از دختر جوانی اخاذی کرده بود، با ردیابی مأموران پلیس چالوس در تهران به دام افتاد.
راز کلاهبرداریهای پیامکی خواستگار قلابی چندی قبل به دنبال مراجعه زنی به مأموران پلیس چالوس فاش شد. وی در شکایتش گفت: حدود شش ماه قبل از طریق پیامک با پسری به نام «میلاد» آشنا شدم. مدتی بعد ارتباط ما بیشتر شد تا اینکه او با حرفهایش بهراحتی فریبم داد. «میلاد» مدعی بود به من علاقهمند شده و قصد دارد همراه خانوادهاش به خواستگاریام بیاید اما هر بار که از او میخواستم برای دیدن حضوری و آشنایی بیشتر به چالوس بیاید بهانه میگرفت. او در طول این مدت نیز به بهانه خرید مغازه و رهن خانه بیش از 16 میلیون تومان از من پول گرفت. از یک هفته قبل هم ارتباطش با من قطع شد و تلفن همراهش را نیز خاموش کرده است.
پس از این شکایت مأموران تحقیقات گستردهای را آغاز کرده و با ردیابیهای تخصصی سرانجام «میلاد» را در یکی از محلههای تهران به دام انداختند. متهم پس از انتقال به چالوس به کلاهبرداری از طعمهاش اعتراف کرد. هماکنون تحقیقات تخصصی از خواستگار قلابی ادامه دارد.
راز کلاهبرداریهای پیامکی خواستگار قلابی چندی قبل به دنبال مراجعه زنی به مأموران پلیس چالوس فاش شد. وی در شکایتش گفت: حدود شش ماه قبل از طریق پیامک با پسری به نام «میلاد» آشنا شدم. مدتی بعد ارتباط ما بیشتر شد تا اینکه او با حرفهایش بهراحتی فریبم داد. «میلاد» مدعی بود به من علاقهمند شده و قصد دارد همراه خانوادهاش به خواستگاریام بیاید اما هر بار که از او میخواستم برای دیدن حضوری و آشنایی بیشتر به چالوس بیاید بهانه میگرفت. او در طول این مدت نیز به بهانه خرید مغازه و رهن خانه بیش از 16 میلیون تومان از من پول گرفت. از یک هفته قبل هم ارتباطش با من قطع شد و تلفن همراهش را نیز خاموش کرده است.
پس از این شکایت مأموران تحقیقات گستردهای را آغاز کرده و با ردیابیهای تخصصی سرانجام «میلاد» را در یکی از محلههای تهران به دام انداختند. متهم پس از انتقال به چالوس به کلاهبرداری از طعمهاش اعتراف کرد. هماکنون تحقیقات تخصصی از خواستگار قلابی ادامه دارد.
سرقت با بریدن جیب مالباخته با تیغ
روزنامه تهران امروز نوشت: سرگرد «محمود مالمیر» رئیس کلانتری 209 ترمینال غرب تهران گفت: ماموران کلانتری 209 ترمینال غرب چندی پیش موفق به دستگیری یک جیب بر که 3 بار سابقه زورگیری داشت شدند. «مالمیر» در تشریح این خبر بیان داشت: در راستای طرح امنیت محله محور چندیپیش ماموران گشت کلانتری هنگام گشتزنی در ترمینال غرب بودند که فردی سراسیمه به آنها مراجعه کرد و از آنها درخواست کمک کرد. شاکی که «حبیب» نام داشت به ماموران گفت من نقاش ساختمان هستم و چون کارم شب گذشته طول کشید بعد از مراجعه به پایانه غرب خواستم سوار اتوبوس آخر وقت شوم که جا ماندمو در ایستگاه اتوبوس خوابم برد. زمانیکه از خواب بیدار شدم،متوجه شدم با تیغ، جیب شلوارم را پاره کردند و مبلغ صد و هشتاد هزار تومان وجه نقد را به همراه پلاستیک بزرگ سفید رنگم که مدارک شناساییام داخلش بود به سرقت بردهاند.
وی در ادامه اظهار داشت:ماموران بلافاصله دستگیری متهم را در دستور کار خود قرار دادند که هنگام گشتزنی فردی را مشاهده کردند که کنار پایانه غرب در گوشهای خوابیده بود که شاکی با مشاهده فرد به ماموران گفت که پلاستیک کنار او متعلق به من میباشد. افسر گشت سریعا اقدام به دستگیری سارق جیب بر میکند که هنوز کاملا چشمانش باز نشده و با مشاهده وی شوکه شده است. مالمیر گفت: ماموران برای بررسی موضوع وارد عمل شدند. متهم که تازه از خواب بیدار شده بود با مشاهده ماموران و شاکی قصد فرار داشت که با هوشیاری پلیس دستگیر شد. رئیس کلانتری 209 عنوان کرد:در بازرسی از متهم، یک چاقو، 95 هزار تومان وجه نقد و مدارک شاکی کشف شد. در بازجوییهای اولیه از متهم وی به این سرقت اعتراف کرد.
وی در ادامه اظهار داشت:ماموران بلافاصله دستگیری متهم را در دستور کار خود قرار دادند که هنگام گشتزنی فردی را مشاهده کردند که کنار پایانه غرب در گوشهای خوابیده بود که شاکی با مشاهده فرد به ماموران گفت که پلاستیک کنار او متعلق به من میباشد. افسر گشت سریعا اقدام به دستگیری سارق جیب بر میکند که هنوز کاملا چشمانش باز نشده و با مشاهده وی شوکه شده است. مالمیر گفت: ماموران برای بررسی موضوع وارد عمل شدند. متهم که تازه از خواب بیدار شده بود با مشاهده ماموران و شاکی قصد فرار داشت که با هوشیاری پلیس دستگیر شد. رئیس کلانتری 209 عنوان کرد:در بازرسی از متهم، یک چاقو، 95 هزار تومان وجه نقد و مدارک شاکی کشف شد. در بازجوییهای اولیه از متهم وی به این سرقت اعتراف کرد.
سرقت جواهرات عمه توسط برادرزاده خائن
روزنامه تهران امروز نوشت: فردی که با همدستی دوستش اقدام به سرقت و فروش طلا و جواهرات عمهاش کرده بود دستگیرشد. چندی پیش زن میانسالی به نام «مهین. الف» با مراجعه به دادسرا و طرح شکایتی عنوان کرد: همسرم مدتی پیش به علت بیماری فوت کرد، من به همراه برادرزادهام در یک آپارتمان زندگی میکنیم. حدود چند ماه قبل من مقداری طلا و جواهرات به ارزش 260 میلیون ریال خریداری و در منزل نگهداری کردم، پس از مدتی متوجه شدم طلا و جواهراتم به سرقت رفته و موضوع را به پلیس گزارش دادم که در این بین به برادرزادهام مشکوک هستم. پس از ثبت شکایت تحقیقات در این زمینه آغاز شد که در بررسیهای صورت گرفته از سوی ماموران پلیس و بازجوییهای بهعمل آمده از برادرزاده شاکی، مشخص شد وی با همدستی یکی از دوستان خلافکارش دست به سرقت و فروش طلا و جواهرات زده است. هر دو متهم پس از دستگیری روانه زندان شدند.
56282
نظر شما