به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، لیزا سندووال در حال قدم زدن در نزدیکی ساحل در شهر کوچک شمال روستیکو در جزیره پرنس ادوارد در کانادا بود که فکر کرد کسی او را صدا زد. شنیدم که یکی به من گفت: سلام! سلام!
من برگشتم و کسی آنجا نبود. بعد دوباره صدا را شنیدم. 'سلام! سلام! کمی ترسیدم، سپس با خودم فکر کردم: «آیا چیزهایی می شنوم؟»
سپس متوجه شد که تنها موجود زنده ای که در اطراف او وجود دارد، یک کلاغ است که بالای سرش قرار دارد. "ایستادم و گفتم: "سلام؟" "و در کمال تعجب، او به من پاسخ داد. 'سلام! سلام!'"
او بعداً فهمید که دیگران در شهر با پرنده روبرو شده اند. شایعه این است که صحبت کردن را یک مرد مسن که در کودکی از آن مراقبت می کرد، به او یاد داده بود. وقتی کلاغ بهتر شد، مرد آن را آزاد کرد.
منبع: upworthy
۲۲۷۲۲۷
نظر شما