آیت الله محسن غرویان در آخرین اظهارنظرهایش نقدهای شفاف و روشنی را علیه کسانی که به نام دین جهل و خرافات را ترویج می کنند مطرح کرد.
این مجتهد و استاد فلسفه و کلام حوزه و دانشگاه، جریان های انحرافی دینی در جامعه کنونی ایرانی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. او در گفت وگو با سایت جماران به تشریح جریان های مذهبی افراطی اشاره کرده است.
خلاصه اظهارات این محقق و متخصص معارف اسلامی را در پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، می خوانید:
-
- ما امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که علوم تجربی زندگی ما را اداره میکند. وسائلی که میسازیم، تکنولوژی، صنعت، ماشین، هواپیما، و تمام اموراتی که زندگی ما با آنها اداره میشود، بر اساس علوم تجربی و دستاوردهای کشف و اکتشافات بشری است؛ امروزه در تمام دنیا این علوم حکومت میکنند و ما باید به اینها بها و ارزش دهیم. لذا نمیتوانیم اینها را علم ندانیم و یکسری مطالب ظنی و بعضاً خرافی را به اسم دین، علم دینی بنامیم.
-
- امروزه عدهای در جامعهی فعلی ما که متأسفانه برخی از آنان در کسوت روحانیت هستند، حرفهایی میزنند درباره اینکه علم، کفر و ایمان دارد و باید ببینیم که علم در چه سرزمین و چه منطقهی جغرافیایی پدید آمده است؟
اگر آن منطقه، منطقهی کفر است، علم کفری است و اگر آن منطقه، منطقهی ایمان است، علم مؤمن است؛ برخی، یکسری حرفهای بیپایه و اساس و غیرعقلایی را مطرح میکنند و عدهای از جوانان و مردم را فریب میدهند. از این گونه مقولات مطرح میکنند که چون بلاد غرب، بلاد حکومت شیطان و کفر است، بنابراین هر چه از علوم غربی بیاید، بر باطل هستند و از این حرفها. در حالی که واقعیت این است که همین دستاوردهای علوم تجربی و علوم غربی، زندگی بشر را اداره میکند. به هر حال مصنوعات و تکنولوژیهای مختلفی که امروزه زندگی بشر را اداره میکند، دستاورد همین علوم است.
- امروزه عدهای در جامعهی فعلی ما که متأسفانه برخی از آنان در کسوت روحانیت هستند، حرفهایی میزنند درباره اینکه علم، کفر و ایمان دارد و باید ببینیم که علم در چه سرزمین و چه منطقهی جغرافیایی پدید آمده است؟
-
- تجربهی عدهای از عوام که درس خوانده نیستند، نشان میدهد که ما باید از علوم جدید استفاده کنیم، از اینها در زندگی خود استفاده کرده و ثمرات آن را ببینیم. اینها با اینکه تحصیلکرده نیستند اما تفکر علمی دارند و برای علوم و دستاوردهای علم بشر، ارزش قائل هستند. به عکس، عدهای تحصیلاتی دارند اما تفکر علمی ندارند؛ اینها درگیر یکسری شبهات و خرافات ذهنی هستند، در ذهن خودشان خیالاتی دارند و همین تقسیمبندی که اشاره کردم یکی از این نمونهها است که علم فیزیک، شیمی و ریاضیات را به مؤمن و کافر تقسیم کنیم؛ این مبنای غلط و خطرناکی است که متأسفانه عدهای از جوانان را هم فریب داده و جذب کرده است و برخی از آقایان هم از این نوع حرفها میزنند.
- برخی از مراجع بزرگوار، موضع خوبی گرفتند و گفتند که ما چیزی به نام طب اسلامی نداریم. فیزیولوژی بدن انسان که اسلامی و غیر اسلامی ندارد. یا خواص گیاهان، نباتات، میوهها و محصولاتی که ما در طبیعت آنها را پرورش میدهیم، برای سرزمین کفر و ایمان که متفاوت نیست. غذاهایی که میخوریم و میوههایی که در طبیعت استفاده میکنیم، در سرزمین کفر باشد یا اسلام، آثارش یکسان است.
- دخالت دادن عقیده یک خطای بزرگی است. یعنی بیاییم عقاید انسانها و مباحث جهانبینی را در قوانین طبیعت بیاوریم و بخواهیم بر اساس آنها تقسیمبندی کنیم که طب اسلامی و غیر اسلامی داریم! مثل این است که بگوییم که بدن اسلامی و غیر اسلامی داریم. اینها حرفهای خندهدار و مضحکی است و در دنیای امروز از ما نمیپذیرند.
- یکسری روایاتی داریم که در آنها ائمه(ع)، یکسری خواصی برای میوهجات و محصولات مختلف بیان کردهاند. معنای این روایات، این نیست که دیگر غیر از آنچه که در این روایات و اخبار آمده است، هر حرفی زده شود حرفهای غیرعلمی و باطل است. این بسیار مبنای خندهآوری در جهان امروز است؛ در حالی که دنیای امروز، دنیای تفکر، دانش، علم و معرفت است و دنیای خرافات نیست.
- ما باید جلو گسترش این تفکرات را در جامعه بگیریم و با آن مقابله کنیم. در جریان همهگیری کرونا هم اشاره کردید که عدهای متأسفانه گفتند که حرمها ماسک نمیخواهد یا ضریح شفا میدهد. دیدم که برخی از روحانیون که سخنرانی کردند و منبر رفتند که کرونا نمیتواند در کسی که داخل حرم است اثر کند و امثال این حرفها را گفتند، خودشان با کرونا فوت کردند. برخی از علمای ما که با واکسنها مبارزه کردند و درباره واکسنهای غربی و آمریکایی گفتند که اینها شفا نمیدهند، اثر نمیکنند و نزدند، و در برابر علم ایستادگی کردند، گرفتار کرونا شدند و از دنیا رفتند. اینها تجربههایی است که ما داریم و باید دیدگاه و نگاه خود را به علم و شبهعلم کاملاً عوض کنیم و امروزه حرفهای عقلایی بزنیم و الا چهره دین و اعتقادات دینی را خراب میکنیم.
-
- اینها برای مُرید جمع کردن و دکّانداری است. آنچه که من در برخی از روحانیون، معممین و دانشگاهیانی که چنین تفکراتی دارند میبینم، بُعد سیاسی دارد و بعضاً میبینم که برخی ارکان حکومت هم از اینها حمایتهایی میکنند. اینها جنبهی سیاسی دارد و برای مبارزه با غرب، آمریکا و اروپا میآیند حتی علم غربی را هم محکوم میکنند. شما با غرب و اروپا درگیری سیاسی دارید و این را نباید در علوم غربی و دستاوردهای دانشهای اروپایی دخالت دهید. اینها دو حیثیت جدا از هم هستند.
- متأسفانه برخی از سوی حاکمیت میآیند و این افراد را به کار میگیرند تا از حرفهای شبه علمی را برای استفادههای سیاسی جناح و گروه خاص خودشان مطرح کنند. در حالی که ما میبینیم دانشگاهیان تحصیلکرده و آزاداندیش، این دو حیثیت را از هم جدا میکنند و نمیگذارند از افکار آنها سوءاستفاده سیاسی شود.
- متأسفانه تقریباً همه چیز کشور ما سیاسی شده است و حتی در علم، دانش، تفکر و فلسفه هم خطکشیهای سیاسی و گروهی را انجام میدهند. علت آن همین دکانداری است؛ یعنی بیاییم حرفهای به اصطلاح علمی را به نفع سیاست و قدرت تفسیر کنیم و این خطکشیها را انجام دهیم تا بگوییم ما هم حرف علمی داریم! در حالی که حوزهی علم و فلسفه و تفکر، قواعد و میزانهای خود را دارد. اما سیاست بحث دیگری است و نباید اخلاق، علم، دانش و فلسفه را سیاسی کنیم و خط بندی جناح اصولگرا و اصلاحطلب درست کنیم. علم که اصولگرا و اصلاحطلب ندارد و دانش، فیزیک، فیزیولوژی و طب را نمیشود در دستهبندی خودمان بیاوریم. این کارها ضربه به علم، فکر، عقل، تفکر و اندیشه است.
نظر شما