ویژه نامه خبرآنلاین در سالروز 17 ربیع الاول - نگاهی به اظهارات دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان درباره شخصیت پیامبر خدا(ص) و امام صادق(ص)

در این قسمت نجره نگاه اندیشمندان غیر مسلمان نظری می‌افکنیم به گستره پاک و بی‌نهایت گلستان محمّدی، باشد که شمیم دلنواز آن یار و دردانه روزگار، ما را سرمست حضور مبارک خویش سازد و خوشه چین دشت گل‌های محمدی باشیم.

 گوته

گوته، شاعر پرآوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیام آور این ایین یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد» درباره پیامبر اعظم (ص) سرود. این قطعه شعر از زبان نزدیک‌ترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه3 علیها السلام گفته می‌شود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص) و راهنمایی‌اش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد می‌آورد.

شعر گوته با محوریت معرفی شخصیت والای پیامبر از زبان دو دردانة تاریخ اسلام و تشیع روایت می‌شود. اما همان طور که این مسئله را با خواننده‌اش در میان می‌گذارد، مسیر تاریخی پیامبر و همچنین گسترش مرزهای اسلام در جهان را نیز به عنوان بخش تاریخی متن، مورد تأکید و توجه قرار می‌دهد. پایان شعر با اعتقاد و ایمان این شاعر آلمانی به معاد و جهان ازلی و همچنین یقین وی بر پیروزی رسالت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله همراه است. شاید شیفتگی و علاقه شاعر به زندگی و مذهب پیامبر است که فردی اروپایی و غربی را با آن همه تهاجم فلسفه‌های متضاد و مختلف در پیرامون خود، به مفاهیم معنوی و والای اسلام علاقه‌مند می‌سازد. اینک قسمتی از شعر "نغمه محمد" را می‌آوریم:

برنارد شاو

جرج برنارد شاو، نویسنده معروف ایرلندی درباره پیامبر اکرم (ص) می‌گوید:

« او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید می‌شد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده می‌کرد. او عالی‌ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد. یک تمدن را پایه گذاری کرد. ملتی را بنا نهاد. اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تا آموزش‌های او را به صحنة عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است. در سال 570 بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین (اسلام) را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال از پیامبری‌اش به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاع‌های قبیله‌ای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی قانونی به زندگی نظام‌مند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یا پس از او نشناخته است. تصور همه این عجایب باور نکردنی در طی این دو دهه نخست است».

گاندی

ماهاتما گاندی رهبر فقید هند در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت محمد(ص)  می‌گوید:

«جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی، در قلب میلیون‌ها انسان جا گرفته، «محمد» است. از اینجا من متقاعد شده‌ام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. «محمد» سخت ساده زیست بود. مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدت امانتدار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بی‌باکی و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصی، از ویژگی‌های محمد(ص)  بود. قبل از این ویژگی‌ها او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمی‌کرد».

لامارتین

لامارتین مورخ مشهور می‌گوید:

« اگر بزرگی هدف، کم بودن ابزار و رسیدن به نتایج شگفت‌انگیز، سه محور سنجش هوش بشری باشد، چه کسی ادعای مقایسه بزرگ مردان تاریخ کنونی را با «محمد» دارد؟ نام‌آورترین مردمان فقط ارتش، قوانین و فرمانروایی‌ها را ایجاد کرده‌اند. اگر نگوییم آنچه بنیاد نهاده‌اند، چیزی نیست، باید گفت: چیزی بیشتر از قدرت مادی که غالباً در چشم به هم زدنی فرو می‌پاشد، ایجاد نکرده‌اند.

این مرد نه فقط ارتش ها، قوانین، فرمانروایی، مردمان و سلسله‌ها، بلکه میلیون‌ها نفر؛ یعنی یک سوم از ساکنان این جهان و حتی بیشتر از آن را حرکت داد. او پرستشگاه‌ها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشه‌ها و نفوس را متحوّل کرد. صبر او در پیروزی، بلند همتی او که تماماً در جهت یک عقیده بود، نه نوعی تلاش برای فرمانروایی، نمازهای بی‌نهایت او، زمزمه‌های سرّی او با خدا، مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، نشانه ایمانی راسخ است. محمد6یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی، تجسم بزرگ اجرایی کردن امور، دوستی با وفا، همنشینی زیبا، شوهری علاقه‌مند و پدری با محبت بود. همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هر کدام از این جنبه‌های مختلف زندگی، بر او برتری یابد یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت نوع‌دوست بود که چنین کمالات باورنکردنی را در خود جمع کرده بود».

آرمسترانگ

خانم‌کارن‌آرمسترانگ، از صاحب‌نظران غیر مسلمان وین است. پس از یازده سپتامبر 2002 م. در مورد زندگی پیامبر اسلام، کتابی نوشت که در ردیف پرفروش‌ترین کتاب‌های سال آمریکا و اروپا قرار گرفت. انگیزه اصلی او در نوشتن کتاب مذکور، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی به پیامبر اسلام بود. او در مقدمه کتابش چنین نوشته است:

«بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید؛ زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است، از ریشه «سلام» به معنای «صلح» گرفته شده است. محمد(ص) مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود؛ زیرا جان و اعتقاد نزدیک‌ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد(ص) در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهم‌تری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد».

ویل دورانت:

محمد، پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد.

کارل ماکس:

حقیقت انکار ناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و مافوق آنها بود، برای عالم بیاورد.

الکساندر دوما:

محمد، معجزه شرق بود؛ زیرا دینش دارای آموزه‌های بزرگی بود. اخلاقش برجسته بود و رفتاری پسندیده داشت.

آلفرد گیوم:

محمد، یکی از عظیم‌ترین شخصیت‌های تاریخی است که در ایمان به وجود خدای یگانه غرق شده بود.

لئو تولستوی:

شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است.

واشنگتن ایرونیگ:

او سریع الانتقال و دارای حافظه قوی، دیدی بلند و استعدادی سرشار بود.

ژان ژاک روسو:

حضرت محمد، پیامبر اسلام، نظریه بهتری داشت و توانست سیستم سیاسی خود را به خوبی متحد سازد.

******************

جایگاه امام صادق از منظر دیگران
در کلام پیامبر اکرم :
شیخ صدوق در علل نقل می‌کند : «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّهُ سَیَکُونُ فِی وُلْدِهِ سَمِیٌّ لَهُ یَدَّعِی الْإِمَامَةَ به غیر حق‌ها وَ یُسَمَّی کَذَّابا، علل الشرائع ج : 1 ص : 234 »رسول اکرم نقل می‌کنند، زمانی که فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب متولد شد، نام او را صادق بگذارید، زیرا پنجمین فرزندش که موسوم به جعفر است، به دروغ ادعای امامت می‌کند.
در کلام امام سجاد(ع) علیه‌السلام
از امام سجاد علیه‌السلام می‌پرسند، امام بعد از تو کیست می‌فرماید : َ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ أَنَّهُ قَالَ قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (ع) مَنِ الْإِمَامُ بَعْدَکَ قَالَ مُحَمَّدٌ ابْنِی یَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ قُلْتُ کَیْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ کُلُّکُمُ الصَّادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِق؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص: 269 امام بعد از امام سجاد(ع)، باقر علیه‌السلام است که علم را می‌شکافد و بعد از ایشان جعفر صادق(ع) امام است.
زید بن علی بن حسین (ع) :
«َ قَالَ زَیْدُ بْنُ عَلِیِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فِی کُلِ زَمَانٍ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّةُ زَمَانِنَا ابْنُ أَخِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لَا یَضِلُّ مَنْ تَبِعَهُ وَ لَا یَهْتَدِی مَنْ خَالَفَهُ، الأمالی (للصدوق)، النص، ص: 544 » زید بن علی می‌گوید: در هر زمانی مردی از ما اهل بیت وجود دارد که خدا به واسطه او بر خلقش احتجاج می‌کند و حجت زمان ما، پسر برادرم جعفر بن محمد(ع) است و کسی که از او تبعیت کند، گمراه نمی‌شود و سعادتمند و اهل هدایت نمی‌شود، کسی که از او تخلف کند؛ و مطالب از این قبیل فراوان است و به همین مقدار اکتفا می‌کنم.
اقوال علمای اهل سنت :
ابن ابی لیلی
عَنْ نُوحِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: قُلْتُ لِابْنِ أَبِی لَیْلَی أَ کُنْتَ تَارِکاً قَوْلًا قُلْتَهُ أَوْ قَضَاءً قَضَیْتَهُ لِقَوْلِ أَحَدٍ قَالَ لَا إِلَّا رَجُلٍ وَاحِدٍ قُلْتُ مَنْ هُوَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع. تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج6، ص: 292 ابی لیلی قاضی القضات بود، نوح بن دراج می‌گوید: از او پرسیدم آیا می‌شود به خاطر گفتار دیگری، بر خلاف حکمی که داده‌ای عمل کنی گفت : تنها جعفر بن محمد است که اگر بگوید دست از حکمی که داده‌ام برمی‌دارم.
ابو حنیفه :
اصل او از کابل است او در شأن امام صادق علیه‌السلام می‌گوید : ما رایت احداً افقه من جعفربن محمد؛ تذکرة الحفاظ 1: 166. و کلام ابو حنیفه معروف است که «لو لا السَنتان لهلک نعمان؛ التحفة الاثنی عشریة ص 8» اگر آن دو سالی که در محضر امام صادق(ع) نبودم نعمان (خودم) هلاک می‌شدم.
سفیان ثوری :
«الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ غایة الختصار : 102 ».خداوند می‌داند که رسالت را در کجا قرار دهد.
مالک بن انس :
«ما رأت عینی أو ما رأت عین و لا سمعت أذن و لا خطر علی قلب بشر أفضل من جعفر بن محمد فضلا و علما و عبادة و ورعا و کان کثیر الحدیث طیب المجالسة کثیر الفوائد. تهذیب التهذیب 2: 89/156» هیچ‌ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ کسی خطور نکرده که فردی از نظر علم، فضل تقوی و پاکی اقضل از جعفر بن محمد(ع) باشد.
جابر بن حیان :
و حق سیدی لولا ان هذه الکتب به اسم سیدی صلوات الله علیه لما وصلت الی حرف من ذلک الی الابد، الامام الصادق، (لعبد الحلیم الجندی) : ص 224
جابر بن حیان پدرعلم شیمی است، در غرب بیشتر از شرق معروف است و می‌گوید : اگر شاگردی جعفر بن محمد نبود به کلمه‌ای از مطالبی که رسیده‌ام نرسیده بودم.
عمرو بن ابی المقدام :
کنت اذا نظرت الی جعفر بن محمد علمت انه من سلالة النبیین، حلیة الاولیاة 2 : 193 هرگاه به جعفر بن محمد نگاه می‌کنم متوجه می‌شوم او از سلاله پیامبران است.
جاحظ :
جعفر بن محمد الذی ملاء الدنیا علمه و فقهه؛ رسائل الجاحظ (للسندوبی) : 106 علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را پر کرده است و افراد فراوانی از اهل سنت درباره شخصیت علمی امام، مطالب زیادی گفته‌اند که به همین مقدار کفایت می‌کنم. امام صادق علیه‌السلام شخصیتی هستند که همه مجبورند در مقابل او سر تعظیم فرو آوردند.

 

و سبزه‌ها از نفسش حیات می‌یابند...».

 غیر مسلمانان چه می گویند؟
حتی مسیحیان در مقابل حضرت خاشعند از باب نمونه جناب «جوزیف الهاشم مسیحی که ادیب است و در لبنان زندگی می‌کند تعابیر عجییی راجع به امام دارد هر چند اصالتا مسلمان بودند ولی به خاطر حکومت عثمانی و ظلمی که به شیعه شد، شیعیان در لبنان و شام دربدر شدند و کار به جایی کشید که برخی برای زنده ماندن تغییر مذهب دادند (موتمر الامام جعفر الصادق : 150 – 155 )، سلیمان الکتانی نویسنده مسیحی است او نیز مطالب بلندی در شان امام صادق علیه‌السلام بیان می‌کند (موتمر الامام جعفر الصادق : 249 ) .».

 /6262

«بنگر بدان چشمه

همان که از کوهساران می‌جوشد

چه با طراوت و شاد

و می‌تراود به سان چشمان ستارگان آن‌گاه که می‌درخشند

و با ورودی پیشوا گونه و راهبر

همه چشمه‌ها را که برادر اویند

با خویش همراه می‌سازد

و در آن پایین اعماق درّه

در مقدم این رود، گل‌ها می‌رویند

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 198270

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • باران A1 ۰۶:۴۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
    0 0
    بدنبود.لطفامطالب رازیباوقشنگ تری دراستفاده کنید.ممنون