هوشنگ فاخر

افزايش قيمت طلا و ارز عوامل متعددي دارد که افزايش نقدينگي پس از آغاز فاز اول هدفمند كردن يارانه ها، بروز تحريم ها عليه ايران و كاهش فروش نفت و مواجه شدن با مشكلات در نقل و انتقالات ارز از آن جمله‏ هستند، زیرا پس از آغاز تحريم ها به ناچار ارز حاصل از فروش نفت را در كشورهاي ديگر نگه داشته ایم و همين باعث افزايش بهاي ارز در داخل كشور شد.
از سوي ديگر زماني كه ارزش كالايي بالا مي رود، مردم براي كسب سود بيشتر به خريد آن كالا ترغيب مي شوند. همين اتفاق براي بازار سكه و ارز نیز افتاد و تقاضا افزايش يافت، اما ارز به اندازه كافي وجود نداشت و به همين روال قيمت ارز افزايش يافت.
در بازار طلا نيز پيرو افزايش قيمت ارز با رشد بهاي طلا و سكه رو به رو شديم. طلا با قيمت هاي بين المللي خريد و فروش مي شود و در اين مبادلات، ارزهاي معتبر مورد استفاده است. زماني كه ارزش ارز بالا مي رود‏، بهاي طلا نيز در داخل كشور افزايش مي يابد و ارز و طلا مانند خواهر و برادر هستند. خریداران ارز را واردکنندگان، مسافران و بسیاری دیگر تشکیل می دهند. در این میان عده ای به امید افزایش نرخ ارز دراین بازار حضور می یابند.
زمانی که با افزایش نرخ ارز روبه رو می شویم، متقاضی آن کم شده و به این ترتیب، نرخ ارز به سمت تعادل پیش می رود. در این حالت بورس بازان حوزه ارز نیز از بازار خارج شده و ارز به نقطه تعادلی می رسد.
وقتي كه مردم شاهد رشد ٣٠ تا ٤٠ درصدي قيمت ارز ظرف ٦ ماه هستند‏، به طور حتم به جاي اين كه به سپرده گذاري در بانك ها فكر كنند، به سراغ بازار ارز مي روند، البته به علت نوسانات موجود در اين بازار، ريسك بالايي را به همراه دارد، اما به علت داشتن سود بالا نسبت به بانك، مردم تمايل بيشتري به اين سمت پيدا مي كنند.
از سويي شايد برخي بگويند بايد نرخ سود سپرده هاي بانكي افزايش يابد تا اين مشكل حل شود، اما بايد تصريح كنم كه يك سيستم اقتصادي كارآمد به گونه اي عمل مي كند كه توليد سودآوري داشته باشد تا سرمایه ها به بخش تولید هدایت شوند.

از سوی دیگر زماني كه بورس ناكارآمد و سرمايه گذاري در بخش توليد زيان ده مي شود، كسي سرمايه خود را در اين قسمت ها خرج نمي كند. سيستم و سياست هاي اقتصادي ما در شرایط جدید، نیازمند تغییر و بازنگری است و بروز اين گونه معضلات نيز به علت ادامه مقررات گذشته در شرایط جدید است.
اگر امروز با رشد معوقات بانكي مواجه شديم‏، به اين علت است كه توليد سودآوري نداريم و در نتيجه بنگاه هاي توليدي قادر به پرداخت قسط هاي خود نيستند.
بايد توليد تقويت شود تا پول ها به جاي بازار ارز و طلا به سمت اين گونه سرمايه گذاري ها جذب شود. امروز به جايي رسيده ايم كه آنچه را كه در دريا گم كرده ايم در صحرا جست و جو مي كنیم. اگر توليد بهبود يابد مشكلات ديگر اقتصاد مانند اشتغال نيز حل خواهد شد و با حل معضلات توليد، قيمت ارز و طلا كاهش يافته و تثبيت نسبي پيدا مي كند.

بايد هميشه به اين نكته توجه شود كه آنچه توان انجام آن را داريم با آنچه در آرزويمان است تفاوت دارد. در بازار پرتلاطم ارز وسكه، بانك مركزي براي ايجاد آرامش در جامعه آنچه را كه آرزو داشت مطرح كرد، در صورتي كه بايد اجراي کاری را متعهد می شد كه شرايط و توان تحقق آن را داشت، اما به هر حال در چنین شرایطی باید به جای متهم کردن یکدیگر با تغییر مقررات جاری، اثر افزایش نرخ ارز را خنثی و آن را به فرصتی در جهت حمایت از تولید و اشتغال تغییر دهیم.
بانك مركزي از سياست ها و افعالي حرف مي زند كه در شرايط تحريم، غيرقابل اجرا است. در اين موقعيت به علت كاهش درآمدهاي ارزي حاصل از فروش نفت، ارز كمتري در اختيار دولت قرار مي گيرد، پس افزايش بهاي ارز يك امر اجتناب ناپذیر است.
از سوي ديگر تك نرخي شدن ارز به صورت دستوري بي معني است. همين موضوع مي تواند باعث هدايت مسائل به سمت اقدامات پنهاني شود.
در ايران بايد به جايي برسيم كه توليد ملي از مصرف ملي بيشتر شود و اين مهم تحقق نمي يابد مگر تولید سودآور شده و نقدینگی به سمت تولید هدایت شده و مردم به سوي صرفه جويي كردن حرکت کنند. به اين ترتيب، قيمت ارز تثبيت شده، ارزش پول تقويت شده و تورم نيز مانند ساير كشورها به ٣ تا ٤ درصد كاهش مي يابد.
در اينجا توجه به اين موضوع لازم است كه دولت موسسه انتفاعي نيست كه كار تجاري انجام دهد، دولت به مقدار مشخصي درآمد ارزي دارد كه بايد مصرف و تقاضاي ارز در داخل با اين ميزان هماهنگ شود.

*نايب رئيس اتاق تبريز و عضو هيات نمايندگان اتاق ايران

3939

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 200466

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =