مصدق پس از مرگش چگونه زنده ماند؟/ شاه تا پایان عمر از مصدق رهایی نیافت

تأثیر او [مصدق] فقط در سال‌های زمامداری‌اش نبود، بلکه پس از سقوطش هم ادامه پیدا کرد. هنوز هم گروه‌های سیاسی در ایران برای تعریف کردن جایگاه خود، باید با مصدق تعیین تکلیف کنند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کتاب «از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای» که نخستین ‌بار در اواخر مردادماه منتشر شد، در اسفند ماه به چاپ دوم رسید. به دلیل استقبال از این کتاب، به مناسبت ۲۹ اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت، خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا] با علی‌اصغر سیدآبادی، نویسنده کتاب گفت‌وگو کرده است. بخش‌هایی از این گفت‌وگو را در پی می‌خوانید:

شما در این کتاب چهره‌ی مصدق را چگونه ترسیم کرده‌اید؟

در این کتاب، بیشتر از آن‌که مصدق را به ‌عنوان یک فرد بررسی کنم، به تصویری که از او ساخته شده پرداخته‌ام. به بیان دیگر، در این کتاب نه‌تنها به مصدق به‌ عنوان یک شخصیت تاریخی نگاه کرده‌ام، بلکه تلاش کرده‌ام توضیح دهم چرا و چگونه مصدق به اسطوره تبدیل شد. مصدق شکست خورد، حبس کشید و در حصر جان سپرد، اما زنده ماند و در حافظه‌ی جمعی ایرانیان باقی ماند و حتی بیش از زمان قدرتش مورد توجه قرار گرفت. این یک پدیده‌ی جالبی است که باید باز هم بررسی شود.

مصدق پس از مرگش چگونه زنده ماند؟/ شاه تا پایان عمر از مصدق رهایی نیافت

درباره‌ مصدق و ملی شدن صنعت نفت کتاب‌های بسیاری نوشته شده است. ویژگی اصلی کتاب «از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای» چیست؟

کتاب‌های زیادی درباره‌ ملی شدن نفت، کودتای ۲۸ مرداد و کارنامه‌ سیاسی مصدق نوشته شده‌اند و برخی از این کتاب‌ها واقعا محققانه و خواندنی‌اند. کتاب من اما درباره‌ کارنامه‌ مصدق و ملی شدن نفت و دوره‌ مصدق و پس از آن نیست. با تساهل تاریخ ذهن ایرانی است در ۱۰۰ سال اخیر درباره‌ مصدق. روایت فراز و فرود پدیده‌ مصدق در حافظه‌ جمعی ایران است. برای مثال، این کتاب توضیح می‌دهد که چرا بعد از کودتا، با وجود سانسور و تبلیغات رسمی حکومت پهلوی علیه مصدق، او در حافظه‌ی تاریخی مردم ماندگار شد و حتی محبوب‌تر شد؟ چرا بسیاری از سیاستمدارانی که مانند مصدق شکست خوردند، فراموش شدند، اما او همچنان در ادبیات، شعارهای سیاسی و حافظه‌ جمعی حضور دارد؟ این پدیده را سعی کرده‌ام با تحلیل محتوای رسانه‌ها، ادبیات، آثار و حتی رفتارهای مصدق در دوره‌ی دادگاهش توضیح بدهم.

برخی گفته‌اند شما یک دو قطبی ساخته‌اید تا بتوانید از موضع بی‌طرفی در عمل به نفع یک طرف قضاوت کنید!

چپ‌ها و سلطنت‌طلب‌ها را من نساخته‌ام، این تقابل از قبل وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد. کافی است شبکه‌های اجتماعی را ببینید و بحث‌های میان این دو گروه را مرور کنید. اختلافات درباره‌ مصدق خیلی پیش از کتاب من شروع شده است. درواقع همیشه دو روایت درباره‌ ۲۸ مرداد و مصدق وجود داشته: از یک طرف، گروه‌هایی مثل چپ‌ها و ملی‌گراها که مصدق را قهرمان مبارزه با استعمار و استبداد می‌دانند. از طرف دیگر، سلطنت‌طلبان و بخش‌هایی از محافظه‌کاران که معتقدند مصدق کشور را به بحران کشاند. کتاب من درباره‌ این نیست که مصدق قهرمان بود یا خائن که متهم به جانبداری شوم. به نفع کدام طرف موضع گرفته‌ام؟

مخالفان مصدق!

در بخش اول کتاب، با ارجاع به مذاکرات شاه، مکاتبات اشرف و یادداشت‌های اسدالله علم، نشان داده‌ام که آن‌ها در محافل خصوصی، از این رویداد به ‌عنوان کودتا یاد می‌کردند، اما در روایت رسمی، آن را «قیام ملی»، «معجزه الهی» و «خیزش مردم جنوب شهر» معرفی می‌کردند. در فصل «ذهن پیچیده در وضعیت استیصال»، نشان داده‌ام که در روز ۲۸ مرداد، مصدق از ائتلاف با حزب توده سرباز زد و ترجیح داد شکست بخورد، اما به کمک حزب توده پیروز نشود. البته ما بعدها متوجه شدیم که در آن روزگار اگر هم از حزب توده کمک می‌خواست، حزب توده به خاطر فوت استالین در شوروی توان تصمیم‌گیری نداشت، ولی مصدق از این موضوع خبر نداشت و نخواست با این گروه ائتلاف کند.

موضع شخص شما درباره مصدق چیست؟

مصدق یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین چهره‌های سیاسی ایران در قرن گذشته است. تأثیر او فقط در سال‌های زمامداری‌اش نبود، بلکه پس از سقوطش هم ادامه پیدا کرد. هنوز هم گروه‌های سیاسی در ایران برای تعریف کردن جایگاه خود، باید با مصدق تعیین تکلیف کنند. با این حال باید توجه داشته باشیم که قرار نیست قدیس انتخاب کنیم. کسانی که در سیاست عملی فعال‌اند، پای‌شان روی زمین است و با مجموعه‌ی خطاها و خدمات‌شان باید قضاوت‌شان کرد، نه به صورت سیاه و سفید. آن‌چه در شخصیت مصدق برای من جذاب است، عبارت‌اند از: دفاع از منافع ملی ایران و ایستادگی در برابر بیگانگان، مطابق فهم خودش. پاکدستی و سلامت مالی که او را از سیاستمداران بسیاری متمایز می‌کرد. ثبات رأی و پافشاری بر اصول خود، در شرایطی که بسیاری از سیاستمداران آن دوره، متزلزل و مذبذب بودند. و از همه مهم‌ترین خلاقیت سیاسی و توانایی طراحی تمهیداتی در عمل سیاسی که شبیه اجراگری بود و البته در خدمت احترام به منافع ملی مردم ایران.

یعنی اشتباه ندارد؟

گفتم که در سیاست، معصوم نداریم. همه‌ سیاستمداران، حتی موفق‌ترین‌شان، اشتباه کرده‌اند، و مصدق هم از این قاعده مستثنا نیست.

بزرگ‌ترین اشتباه مصدق چیست؟

به نظر من بزرگ‌ترین اشتباه مصدق، اشتباهی جمعی است که در آن علاوه بر مصدق، شاه و دیگر مخالفان مصدق هم شریک بودند. آن‌ها باید پیش از آن‌که اوضاع از کنترل خارج شود، به تفاهم می‌رسیدند و دست خارجی‌ها را برای اختلاف‌افکنی می‌خواندند. ما الان می‌دانیم که برای اختلاف‌افکنی بین شاه و مصدق، و بین مصدق و روحانیون، و بین مصدق و برخی اعضای جبهه‌ ملی پروژه تعریف کردند و روی نقاط ضعف شخصیتی آنان تمرکز کردند و موفق هم شدند. بعد از کودتا هم در ظاهر شاه به قدرت بازگشت، اما کودتا مثل زخمی تا آخر عمر با او بود.

در کتاب گفته‌اید که نظر شاه درباره‌ کودتا و مصدق تغییر کرده است.

درباره‌ مصدق فکر نمی‌کنم، چندان تغییر کرده باشد. شاه تا پایان عمر با نفرت از مصدق زیست، اما در عین حال تا پایان عمر از او رهایی نیافت و مدام لازم می‌دید توضیح بدهد و خود را تبرئه کند، اما درباره‌ کودتا تحولی را می‌بینیم. در نخستین دیدار پس از بازگشت به ایران در دیدار با سفرای آمریکا و بریتانیا کودتا را محصول مشترک آن‌ها، افسران و مردم معرفی می‌کند. با تذکری که دریافت می‌کند، در اولین موضع‌گیری رسمی کودتا را قیام ملی افسران و مردم می‌نامد. بعد که با زاهدی به مشکل می‌خورد، افسران حذف می‌شوند و در پایان آن را معجزه‌ای الهی می‌داند که از طریق مردم جنوب شهر رخ داد. دقیق‌ترش را در کتاب توضیح داده‌ام.

مصدق در افکار عمومی یا در روان جمعی ایرانیان چگونه پدیدار شده است؟

مصدق در ذهن ایرانیان، بیش از آن‌که یک سیاستمدار معمولی باشد، یک چهره تراژیک و قهرمانانه است. حتی کسانی که او را نقد می‌کنند، معمولا نمی‌توانند نادیده بگیرند که در افکار عمومی به نماد مبارزه با استعمار، پاکدستی و مظلومیت تبدیل شده است. این اتفاق البته یک‌شبه نیفتاد. بعد از ۲۸ مرداد، حکومت شاه سعی کرد نام و تصویر او را حذف و روایت رسمی و جانبدارانه را جایگزین آن کند، اما این سرکوب خودش باعث شد که مصدق پس از مرگ نیز به حیات خودش ادامه دهد و در ذهن مردم زندگی کند. شعرها، داستان‌ها و حتی شایعات مردمی درباره او پر شدند از استعاره‌. به همین دلیل، نام مصدق نه‌تنها فراموش نشد، بلکه به جزئی از حافظه جمعی ایرانیان تبدیل شد.

«مصدق تاریخی» در چه شرایطی و با چه فرایندی به «مصدق اسطوره‌ای» تبدیل شده است؟

این تبدیل شدن، چند مرحله داشته است:

اول، خودِ مصدق و رفتارهایش: او شخصیتی بود که به لحاظ رفتاری و گفتاری، ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به چهره‌ای نمادین داشت.

دوم، سرکوب و سانسور بعد از ۲۸ مرداد: حکومت شاه سعی کرد او را حذف کند، اما همین حذف باعث شد که او هم‌چون چهره‌ رازآلود در شعرها حفظ شود.

سوم، نقش ادبیات و رسانه‌ها: در دوره‌ای که رسانه‌های رسمی اجازه نداشتند از مصدق حرف بزنند، شعرها و ادبیات غیررسمی شروع کردند به بازنمایی او در قالب یک قهرمان تاریخی.

چهارم، تحولات سیاسی بعدی: انقلاب ۵۷ و بعد از آن، بار دیگر باعث شد که مصدق به عنوان چهره‌ای نمادین بازتولید شود.

اگر کسی بدون اطلاع قبلی درباره‌ مصدق این کتاب را بخواند، ممکن است تصور کند که شما مصدق را بیشتر یک شخصیت نمایشی می‌دانید تا یک سیاستمدار واقعی. آیا این برداشت درست است؟

مصدق، هم در دوران نخست‌وزیری و هم در دادگاهش، برای احساسات عمومی ارزش قائل بود و آن را هم‌چون سرمایه‌ سیاسی می‌دانست. اتفاقا مصدق یک سیاستمدار واقعی بود که از نمایش هم برای سیاست‌ورزی استفاده می‌کرد. این جزو خلاقیت‌های سیاسی و ظرفیت‌های شخصی او بود. او در شرایط نابرابر دادگاه با آگاهی عمیق از آن توانست ضمن برملا کردن نمایشی بودن دادگاه، فضا را برای شنیدن و جدی گرفتن حرف‌هایش بسازد. او با ارجاع‌های آگاهانه به اسطوره‌ها و تاریخ این کار را کرد. برای مثال، در دادگاه، ناگهان گفت که من تشنه‌ام آب هم نمی‌دهید؟ برخلاف تصورش خیلی زود آب آوردند. آب را نوشید و گفت: «از آب هم مضایقه کردند، کوفیان» هم نشد. یعنی انتظار داشت آب نیاورند و بگوید از آب هم مضایقه کردند کوفیان و با شبیه‌سازی شرایط خودش با مظلومان کربلا صف اشقیا را نشان‌شان بدهد.

یکی از نقدهایی که به کتاب شما وارد شده است تنوع استفاده از روش پژوهش است. چه پاسخی برای این پرسش دارید؟

برای پاسخ به این سؤال باید به پرسش محوری من در این کتاب توجه کنیم. من در این کتاب یک پرسش اساسی دارم که روش جست‌وجوی پاسخ‌ها یا پاسخش میان‌رشته‌ای است. پرسش این است که «چگونه مصدق از یک شخصیت تاریخی به یک اسطوره در ذهن جمعی ایرانیان تبدیل شد؟» برای پاسخ به این پرسش، نمی‌توان تنها از یک روش پژوهشی استفاده کرد، بلکه نیاز به ترکیب چندین رویکرد وجود دارد:

بررسی روایت‌های رسمی و غیررسمی درباره‌ مصدق، تحلیل اسناد و بررسی تغییرات روایت‌ها در طول مطالعه‌ اسناد کمتر دیده‌شده، ازجمله گفت‌وگوهای تاریخ شفاهی، مکاتبات دولتی و گزارش‌های منتشرنشده.

نقش ادبیات و شعر در تثبیت تصویر مصدق در حافظه‌ جمعی، بررسی نحوه‌ بازنمایی او در متون مختلف. تأثیر رسانه‌های داخلی و خارجی بر شکل‌گیری روایت‌های مربوط به مصدق، و بررسی تحول این روایت‌ها در دوره‌های مختلف. بنابراین، این کتاب صرفا یک پژوهش تاریخی یا یک تحلیل رسانه‌ای نیست، بلکه تلفیقی از تاریخ‌پژوهی، تحلیل گفتمان، روان‌شناسی اجتماعی و مطالعات فرهنگی است که به پدیده‌ مصدق نه‌فقط از منظر سیاست، بلکه از دریچه‌ ذهنیت جمعی ایرانیان می‌پردازد. اگر نظر خودم را بخواهید این نقطه قوت کتاب است نه نقطه ضعفش.

۲۵۹

کد خبر 2040001

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =