هشت سال از آغاز جنگ در افغانستان میگذرد. یکی از فرماندهان نظامی حاضر در افغانستان برای مافوق خود نامهای مینویسد گزارشگونه از آنچه در این کشور میگذرد. نامهای حاوی لیستی از شکستهای سیاسی و تکنیکی در افغانستان درگیر جنگ:
" ما باید صادقانه اعتراف کنیم که هشت سال تلاش ما در افغانستان ره به جایی نبردهاست. منابع زیادی که در اختیار داشتیم و تلفاتی که کم هم نبودند منجر به نتیجهای مثبت نشد.از ثبات نظامی در این کشور خبری نیست. عدم موفقیتهای سیاسی و نظامی که بتواند اندکی آرامش به افغانستان هدیه دهد، اکثریت جمعیت این کشور را به بیاعتمادی به رژیم واداشتهاست . "
" تجربه گذشته نشان میدهد که مشکل در افغانستان تنها با راهکار نظامی حل نخواهد شد. ما باید توهمهای خود را کنار گذاشته و گامهای عملی برداریم. باید از گذشته . آنچه به واقع در افغانستان میگذرد، درس بگیریم."
تاریخ این نامه هفدهم آگوست 1987 است. نویسنده آن کلنل روس است و دریافت کننده آن وزیر دفاع وقت اتحاد جماهیر شوروی سابق. بیست و دو سال از تاریخ نگارش این نامه میگذرد. اکنون تاریخ تکرار میشود و رئیسجمهوری ایالات متحده باراک اوباما نامهای مشابه از ژنرال مککریستال دریافت میکند:
"ضعف موسسههای دولتی، رقابت مخرب حاضران در عرصه قدرت، فساد فراگیر و سواستفاده از قدرت در میان مقامهای متفاوت و اشتباههای نیروهای نظامی داخلی همه و همه دلایل کمی برای افغانها جهت حمایت از دولت باقی گذاشتهاست ."
مککریستال در ادامه گزارش خود از آنچه در افغانستان میگذرد، ادعا میکند که مشکل در این کشور نبود اعتماد است .افغانها حاضر به همکاری با امریکاییها برای مبارزه با شبهنظامیگری نیستند . به باور مککریستال عدم آشنایی نیروهای ناتو و سربازان امریکایی به مسائل فرهنگی و سیاسی پیچیده در افغانستان مانعی بزرگ بر سر راه همکاری افغانها با نیروهای خارجی است . مککریستال به صراحت جملهای را بر زبان میآورد که خشم امریکاییها را برمیانگیزد: در خطر از دست دادن این جنگ هستیم.
افغانستان ظرف چند روز گذشته در کاخ سفید جای ویتنام چند سال پیش را گرفتهاست. کارشناسان همه دست در دست هم دادهاند تا با کمک درسهایی که از ویتنام گرفتند،بتوانند از معرکه افغانستان بگریزند. اما سوال اینجاست که امریکاییها چه باید بکنند اگر افغانستان ویتنامی جدید نباشد و تنها و تنها افغانستانی جدید باشد با مشکلاتی تازه؟ آیا زمان آن نرسیدهاست که سیاستمداران بریتانایی و امریکایی از آنچه بر سربازان اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان در فاصله سالهای 1979 تا 1989 گذشت،درس بگیرند؟ تاریخ اشتباهات خود را تکرار میکند و امریکاییها چارهای ندارند جز گریز از همین اشتباهات تاریخی.
ژنرال مککریستال در استراتژی جدید خود به دنبال به راهاندازی پایگاههای هوایی مستقل و پراکنده در افغانستان است و البته منظورش از اعزام چهل هزار نیرو تازهنفس هم انتقال آنها به مراکز پرجمعیت در مرکز و جنوب است. روسها نیز در یک دهه حضور در افغانستان آنجا که عرصه بر نظامیان این کشور تنگ شد ، به همین استراتژی متوسل شدند.
جنگ روسها در افغانستان جان بیش از یک میلیون افغان را گرفت. 26 هزار سرباز روس کشته شدند و پنج میلیون افغان هم این کشور در حال نابودی را ترک کردند . تعداد نیروهای روسی در بالاترین حد خود به 108 هزار سرباز رسید. در آن زمان البته مجاهدین از کمکهای امریکا و سایر کشورهای مخالف روسیه بهرهمند بودند . طالبان اما امروز از چنین موهبتی محروم است . در طول هشت سال گذشته اما 800 سرباز امریکایی در افغانستان جان خود را از دست دادهاند و این رقم برای سربازان انگلیسی 200 است . هزاران افغان نیز در سکوت جان خود را از دست دادند.
با وجود تمامی تفاوتها، مطالعه آنچه در افغانستان میگذرد نشان میدهد که امریکاییها نیز همان اشتباهات اطلاعاتی روسها را مرتکب میشوند. دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق و ارتش این کشور باید پیش از حمله به افغانستان تاریخ این کشور را مطالعه میکرد . در افغانستان هر خارجی با هر نیتی دشمنی فاسد محسوب میشود . اما حقیقت این است که نه روسها در دهه هفتاد هشتاد و نه امریکاییها در 2001 به دنبال طولانی کردن این جنگ نبودند. رهبر روسی که در 1979 از ارتش خود خواست تا رئیسجمهوری کمونیست افغانستان را از قدرت ساقط کند، گمان میکرد که سربازانش تا چند ماه دیگر به وطن بازمیگردند. در آن زمان هم روسها به دنبال حمایت از افغانستان برای برخورداری از دولتی مستقل و قدتمند بودند. درست همان اشتباهی که امریکاییها مرتکب شدند. از شوروی تا امریکا همه دوست دارند دموکراسی را به افغانها دیکته کنند. بیش از پنج سال از حضور حامد کرزای در راس قدرت میگذرد و غربیها اکنون درست مانند روسها در دهه هشتاد به این نتیجه رسیدهاند که رهبری که به روی کارآوردند از مشروعیت و مقبولیت عمومی برخوردار نیست . چه در مناقشه روسیه و چه در جنگ فعلی در افغانستان،نیروهای خارجی از گروهی در اقلیت دفاع میکنند و اکثریت را فراموش کردهاند .روسیه در آن زمان از کمونیستهایی که نه مقبولیت داشتند و نه قدرت، دفاع کرد و حالا هم نیروهای ناتو و امریکا پشتیبان دولت ضعیف حامد کرزای هستند .
سی سال پس از روزی که نیروهای روسیه وارد افغانستان شدند تا دولت مرکزی را از قدرت ساقط کنند.نیروهای ناتو درست مانند شوروی با شکافهای قومی و قبیلهای و ضعف دولت مرکزی روبهرو هستند. افغانها از سی سال پیش تا کنون اندک تفاوتی نکردهاند؛ دخالت خارجیها در امور داخلی همچنان از نظر آنها مطرود است.
امریکا باید بپذیرد که افغانستان ویتنام نیست. افغانستان همان افغانستان دهه هشتاد است. شاید با قبول این شباهت، تاریخ اینبار نتیجهای متفاوت را ثبت کند.
گاردین هجدهم اکتبر / ترجمه : سارا معصومی
افغانستان همان افغانستان دهه هشتاد است. شاید با قبول این شباهت، تاریخ اینبار نتیجهای متفاوت را ثبت کند.
کد خبر 20499
نظر شما