گروه اندیشه: کتاب «اعتباریات؛ کنشها و برساختهای اجتماعی» نوشته قاسم پورحسن، که در خبرگزاری ایبنا معرفی شده، به بررسی نظریه «ادراکات اعتباری» علامه طباطبایی میپردازد. نویسنده ضمن تشریح پیشینه تاریخی و پژوهشی این نظریه، به تفسیر و تحلیل ابعاد مختلف آن در شش گفتار میپردازد.این گفتارها شامل پیشینه تاریخی- پژوهشی اعتباریات، پرسش از معنای اعتباریات، گونههای اعتباریات؛ اعتباریات اجتماعی اخلاق، الزامات اخلاقی و اعتباریات، اعتباریات، پیشرفت عقل و ظهور تمدن، و اعتباریات؛ چیستی علوم انسانی میشود. پورحسن معتقد است که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، که بر تفکیک ادراکات حقیقی و اعتباری استوار است، تأثیر عمیقی از اندیشههای فارابی پذیرفته و میتواند در فهم کنشها و برساختهای اجتماعی نقش مهمی ایفا کند. کتاب همچنین به بررسی دیدگاههای شارحان و شاگردان علامه در مورد اعتباریات، مسئله استنتاج "باید" از "هست"، امکان ظهور تمدن اخلاقی، و چالشهای مربوط به علوم انسانی اسلامی میپردازد.
این کتاب تلاش دارد تا نظریه «ادراکات اعتباری» علامه طباطبایی را به عنوان یک مفهوم کلیدی در فهم کنشها و برساختهای اجتماعی بازخوانی و تبیین کند. نویسنده نشان میدهد که چگونه این نظریه، با تفکیک ادراکات ضروری و دائمی (حقیقی) از ادراکاتی که بر اساس توافق و قراردادهای اجتماعی شکل میگیرند و تغییرپذیرند (اعتباری)، میتواند در تحلیل مسائلی چون اخلاق، پیشرفت تمدن و ماهیت علوم انسانی راهگشا باشد. به طور کلی، کتاب بر اهمیت درک نقش «اعتباریات» در شکلگیری زندگی اجتماعی و فرهنگی انسان تأکید دارد و تلاش میکند تا جایگاه این نظریه را در سنت فلسفه اسلامی و مباحث معاصر علوم انسانی روشن سازد. این مطلب در زیر از نظرتان می گذرد:
****
برخی نظریه «ادراکات اعتباری» را واکنشی در مقابل جریانهای چپ دهه بیست و سی تلقی کردند، و پنداشتند علامه طباطبایی کوشید تا با تفکیک دو نوع ادراکات، نشان دهد که تمامی ادراکات آدمی از یک سنخ نبوده و هر کدام واجد خصلتهای ویژهای است.
کتاب «اعتباریات؛ کنشها و برساختهای اجتماعی» تألیف قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به همت انتشارات این دانشگاه در ۴۲۳ صفحه منتشر شد. در این کتاب پیشینه تاریخی- پژوهشی اعتباریات، پرسش از معنای اعتباریات، گونههای اعتباریات؛ اعتباریات اجتماعی اخلاق، الزامات اخلاقی و اعتباریات، اعتباریات، پیشرفت عقل و ظهور تمدن، و اعتباریات؛ چیستی علوم انسانی، در شش گفتار به چاپ رسیده است.
پورحسن در پیشگفتار این اثر، به پیشینه نظریه «ادراکات اعتباری» در آغاز دهه ۳۰ از سوی علامه طباطبایی اشاره می کند و معتقد است که اگرچه تاکنون شرحها و نقدهایی بر این نظریه نگاشته شده، اما بهنظر میرسد هنوز خوانشی مطلوب و شرحی سزاوار از آن صورت نگرفته است. به باور وی، برخی این نظریه را واکنشی در مقابل جریانهای چپ دهه بیست و سی تلقی کردند، و پنداشتند علامه کوشید تا با تفکیک دو نوع ادراکات، نشان دهد که تمامی ادراکات آدمی از یک سنخ نبوده و هر کدام واجد خصلتهای ویژهای است. از نظرگاه پورحسن، «ادراکات حقیقی» که دائمی و ضروریاند با توجه به امکان دستیابی به معرفت یقینی، تغییر و دگرگونی درآنها راه پیدا نمیکند، بلکه تغییر، ویژگی خاص «ادراکات اعتباری» است. گروهی دیگر بر این تلقی شدند که علامه درصدد طرح اعتباریات به معنی عام و وسیع آن است. این نوع از اعتباریات که با فارابی در کتاب الحروف و تبیین فرایند پیشرفت عقل آدمی و حیات اجتماعی آغاز شده، تأثیر نیرومندی در مفاهیمسازی سنت فلسفه اسلامی داشته و علامه پس از طرح ادراکات حقیقی در سه مقاله سوم و چهارم و پنجم، میکوشد تا ادراکات اعتباری را در مقاله ششم تبیین کند.
مولف اثر مینویسد: «فیلسوفان اسلامی از زمان فارابی و ابنسینا مسئلۀ تحقق یا عینیت و اصالت وجود را در تقابلی با اعتباریت آن طرح کردند و این پژوهش را در ذیل نظام هستیشناسی آوردهاند. این رهیافت را باید در درون اصالت و اعتباریات عقلی یا حکمت نظری گنجانده و ایرادات سهروردی و تأکید او بر اعتباریت وجود را نیز باید در ساحت نفسالامری یا نظری مورد توجه و پژوهش قرار داد. ابتکار فارابی در باب دوم کتاب الحروف و دیگر آثارش در باب نسبت انسان و ساحتهای نظر و عمل، ظهور مدنیت به سبب پیشرفت عقل، مناسبات انسان و جامعه، ایدۀ تکوین و تطور عقل بشری، و بالاخره چگونگی ظهور و وضع زبان و نسبت آن با ساختار جامعه، امری بدیع و شگرف بود که تنها محدود بر حکمت عملی نبوده و بهنوعی تبیین دو سنخ از اعتباریات نظری و نفسالامری و اعتباریات عملی یا حیث فعل و قوه فعاله انسان میباشد. بهنظر میرسد علامه طباطبایی در طرح نظریه اعتباریات، تأثیر بسیاری از فارابی پذیرفته است».
پژوهش حاضر در شش گفتار متفاوت و با مسائل و موضوعاتی متمایز و مختلف فراهم آمده که بدون تأمل درخور، نسبت میان آنها عیان نخواهد شد. پس از پیشگفتاری در تبیین و شرح اهمیت و جایگاه حکمت عملی فیلسوفان مسلمان و عدم التفات محققان به آن، در گفتار نخست، پیشینه تاریخی- پژوهشی اعتباریات مورد بررسی گرفته که در آن ضمن تبیین پیشینهها، بر مسئله زبان و طرح آن توسط فارابی در الحروف و نسبت آن با اعتباریات و نیز اهمیت منظر کاربردی و تکاملانگاری زبان مورد توجه قرار گرفته است. پرسش از معنای اعتباریات، عنوان اصلی گفتار دوم است که در آن به بررسی گونهشناسی تعاریف، ساحتهای مختلف اعتباریات، وجه زبانی- معرفتی اعتباریات، مسئلۀ بنیادین کنش آدمی و قلمرو اجتماعی اعتباریات پرداخته شده است.
گفتار سوم به اقسام و سنخهای گوناگون اعتباریات اختصاص دارد. در این گفتار، اعتباریات پیشااجتماع و پسااجتماع طرح شده است. در مبحث پیشااجتماع، چهار اصل ضرورت (باید)، اصل نیکی و بدی (حسن و قبح)، اصل سادگی و آسان (انتخاب أخفّ و أسهل)، و نیز اصل بسیار مهم استخدام و اجتماع بحث شده و مناقشات مربوط به سرشت انسان و نظام قانونگذاری و نیز نظریه خوددوستی و نوعدوستی مورد بررسی قرار گرفته است. اصل مالکیت و سخن و اعتباریات زبانی- واژگانی، قدرت و اصل حکمفرمایی در اعتباریات پسااجتماعی تبیین شد.
گفتارهای سهگانه بعدی به نتایج و دستاوردهای معرفتی و انضمامی نظریه اعتباریات اختصاص دارد. در گفتار چهارم، مسئله اخلاق و شایستها و ناشایستهای اخلاقی و نسبت آن با اعتباریات طرح شده و مناقشات شارحان و شاگردان علامه همچون مطهری، مصباح، حائری و جوادی آملی در باب گزارههای اخلاقی و نزاع منشأ و خاستگاه افعال اخلاقی و تفاوت آن با غایات و ثمرات فعل، مورد بررسی قرار گرفته است. در ضمن آن، مسئلۀ بسیار مهم امکان و عدم امکان استنتاج "باید" از "هست" و امکان ارجاع گزارههای ارزشی و هنجاری به واقع، موشکافی تفصیلی شده است.
اعتباریات، پیشرفت عقل و ظهور تمدن در گفتار پنجم مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است. مفهوم تمدن، منظرهای گوناگون متفکران مهم در باب تمدن و نظریه پیشرفت (کانت، هردر، هگل و مارکس)، مناقشات مهم فروید و مارکوزه در باب دستاوردهای سلبی و ایجابی تمدن، امکان ظهور دادن تمدنی اخلاقی و انسانی و نیز مسئلۀ مهم اعتباریات و فرایند تمدن در درون یک مطالعه تطبیقی بهنحوی انتقادی بحث شده است.
فرجامین گفتار به اعتباریات و چیستی علوم انسانی اختصاص دارد که در آن سرشت علوم انسانی، انسان و علوم انسانی و نیز پرسش از اعتباری بودن علوم انسانی طرح شده است. شاید بتوان گفت که انضمامیترین بحث در باب اعتباریات و علوم انسانی به پرسش کنونی جامعه ایران (و شاید جوامع اسلامی) در باب امکان یا امتناع علوم انسانی اسلامی و علم دینی بازمیگردد. به همین منظور در بابهایی مسئلۀ فوق بحث و بررسی شده و رویکردها و ادله موافقان و مخالفان بدون جانبداری و با التزام به روش پژوهش علمی، تبیین شده است. در پایان دو نظریه بنیادین یعنی نظریه توالد علمی و نظریه شراکت در علم بهطور مستقل مورد بحث قرار گرفته است.
اثر حاضر با عنوان فرعی «پژوهشی در چیستی اعتباریات و گستره معرفتی آن، بازخوانی دیدگاه علامه طباطبایی» بخشی از مطالعات پورحسن در حوزه میراث اسلامی و پارهای از تحقیقات او در باب حکمت عملی فیلسوفان اسلامی است.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در پژوهشهای دیگر، حکمت عملی فارابی و ابنسینا را مورد پژوهش قرار داده که بخشی از مطالعات در باب فارابی در چهار اثر پیشین با عنوانهای «نظام معرفتشناسی؛ بازخوانی بنیانهای معرفتی فارابی»، «فارابی و الحروف، خوانشی نو از فلسفه فارابی»؛ «گسست بنیادین معرفتی از سنت یونانی»، «فارابی و تأسیس فلسفه اسلامی» انتشار یافته بود و مجلد دوم از مطالعات او در باب ابنسینا در حال تدوین است. پیش از این «ابن سینا و خرد ایرانی» از پورحسن به چاپ رسیده بود.
216216
نظر شما