به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، تصور کنید جوانی دهه هفتادی، که هنوز به سیسالگی نرسیده، از میان هزاران آدم آرزومند، بخت بلندش او را به سفری میبرد که برای بسیاری تا دم مرگ تنها یک حسرت است؛ سرزمین نخل و آفتاب، سرزمینی آکنده از نور و راز، سرزمینی که نفسش با وحی گره خورده است.
بنابر روایت فارس، محمدصالح سلطانی همان جوان خوشاقبال است که پس از سالها توقف در اعزام کاروانهای عمره دانشجویی، راهی دیار حج شد و نتیجهاش شد «آواز حجاز»؛ کتابی که مثل یک تابلوی نقاشی، لحظههای این سفر را جاودانه کرده است. این سفرنامه نه فقط شرح یک زیارت، که آینهای است از دل یک زائر جوان که در آن، هم نور ایمان میدرخشد و هم سایهروشنهای جامعهای که در حال پوستاندازی است.
«آواز حجاز» با قلمی گرم و صمیمی، خواننده را به کوچههای مکه و مدینه میبرد؛ جایی که عطر زیارت در هوا پراکنده است. سلطانی نهتنها از لحظههای روحانیاش در جوار کعبه و حرم نبوی میگوید، بلکه با نگاهی کنجکاو، به «عربستان نو» گریزی میزند؛ کشوری که دیگر با تصویر کلیشهای ذهن ما ایرانیها همخوانی ندارد. او از چیزهایی مینویسد که برای زائر ایرانی تازه و غریباند؛ از تغییراتی که انگار میخواهند فریاد بزنند: «ما دیگر همانها نیستیم که فکر میکردید.»سلطانی دست خواننده را میگیرد و او را با خود به زیارت میبرد؛ به بقیع، به حرمهای مقدس، به جایی که انگار زمان در آن ایستاده است. او خودش میگوید انگیزهاش از نوشتن این کتاب، خالی بودن جای یک سفرنامه حج دانشجویی بود که بتواند حس و حال این تجربه را به دیگران منتقل کند.
قلمش در «آواز حجاز» گاه شاعرانه است و گاه چنان واقعی که انگار داری با او قدمبهقدم در کوچههای مدینه راه میروی. عنوان کتاب هم خودش یک راز است؛ نمیدانی «حجاز» در آن به نغمهای از موسیقی ایرانی اشاره دارد یا به سرزمین وحی.
اما خود او در گفتوگویی پرده از این راز برمیدارد:؛ او در مصاحبهای گفته است:«آواز حجاز برای من دو معنی دارد یک معنیاش آن نغمه ملکوتی زیارت مشاهد مشرفه مکه و مدینه است که واقعا مثل یک نغمه بهشتی میماند و به نظرم هر مسلمانی باید خودش را در معرض آن قرار بدهد تا تجربه زیسته خودش در جهان دینداری را کامل و تقویت بکند از سوی دیگر اما آواز حجاز به نظر من این آواز بلند و بعضا پر طنین و البته پرطمطراق دولت عربستان سعودی است که در منطقه غرب آسیا و البته در سطح جهان بلند شده و با ادعاهایی، با آرزوهایی، با ایدههایی در جهان سر بلند کردند و سر برآوردند که این آواز حجاز را هم باید شنید، یعنی آواز حجاز برای من هر دو معنی را داشت؛ هم یک جنبه معنوی و دینی و هم یک جنبه زمینی، اقتصادی و اجتماعی که به دست دولت عربستان سعودی دارد در جهان شنیده میشود.»
سلطانی با این کتاب، آن نغمه ملکوتی را به گوش مخاطب میرساند و در بیان احساسات و جزئیات خساست به خرج نمیدهد.
در ادامه بریدهای از کتاب «آواز حجاز» را خواهید خواند؛
«کعبه فرزندان آدم ابوالبشر را پاگیر میکند، تو بگو شکل زیباترین زنی که یک مرد میتواند در تمام زندگیاش ببیند. شاید برای همین است که گفتهاند نگاه به کعبه عبادت است من هم ساعتی و بلکه ساعتهایی نشستم به تماشای این زیباروی مشکیپوش و پرندگانی که عاشقانه دورش میگشتند و آواز میخواندند. قصه پرندهها عجیب بود در مکه بارهاوبارها دیدمشان که دستهدسته دور کعبه میگشتند و میرفتند، انگار فرزندان ابابیل میراثداران تاریخ و نگاهبانان ابدی خانه.»
نظر شما