به جای قرائت رحمانی از دین شرایط رشد فضیلت اخلاقی را فراهم کنیم / دین به منزله‌ی یک امکان

درون خیال‌اندیش، درون جنگ‌طلب، صلح‌طلب، مداراجو، خشمگین، آرام، بی‌پروا، با متانت و.....دین و خدای متناسب با خود را خلق می‌کند. هر فرد با مختصات وجودی خود، به متون دینی مراجعه می‌کند و دست در انبان دین می‌برد و چیزهایی را برمی‌دارد که به کارش بیاید. از این رو، گرچه ارائه‌ی چهره‌ی انسانی از دین و قرائت بشردوستانه از کلام وحی کاری درخور و شایسته است، اما راه به جایی نمی‌برد و افقی را نمی‌گشاید. باید شرایط و امکان‌هایی فراهم کرد که آدمیانی با فضیلت و اخلاقی در آن رشد یابند. آن‌گاه انسان اخلاقی، دین او هم اخلاقی خواهد بود.

گروه اندیشه: یادداشت زیر با عنوان "دین به منزله‌ی یک امکان" اثر علی زمانیان، که در کانالش منتشر کرده، به دو پرسش محوری می پردازد: ۱. چرا افراد می‌توانند برای توجیه هر تصمیم و عملی، حتی متضاد، به دین رجوع کنند؟ نویسنده با استناد به تاریخ جوامع دینی و وضعیت کنونی ایران، نشان می‌دهد که چگونه دین مانند یک "امکان" یا "جعبه ابزار" مورد استفاده قرار می‌گیرد. او معتقد است که افراد ابتدا هدف خود را مشخص می‌کنند و سپس آیاتی از متون مقدس را انتخاب می‌کنند که با آن هدف همخوانی داشته باشد. در این رویکرد، "کیفیت وجودی" و "جهت‌گیری درونی" فرد است که نوع برداشت او از دین و حتی تصویرش از خدا را شکل می‌دهد. ۲. آیا تلاش برای ارائه قرائت رحمانی از دین مؤثر است؟ نویسنده نتیجه می‌گیرد که این تلاش‌ها به تنهایی موفق نخواهند بود، زیرا قرائت افراد از دین بیشتر از آنکه یک امر معرفتی باشد، یک "امر وجودی و اجتماعی" است که تحت تأثیر اوضاع و احوال فرد شکل می‌گیرد. بنابراین، به جای تمرکز بر تغییر قرائت‌ها، باید "شرایطی فراهم کرد که انسان‌هایی با فضیلت و اخلاقی در آن رشد یابند". در این صورت، انسان اخلاقی، دینی اخلاقی خواهد داشت و خدای او نیز روادار و مداراجو خواهد بود. این مطلب در زیر از نظرتان می گذرد:

****

دین (متون مقدس، سنت و سیره‌ی قدیسین، تاریخ دین)، چیست که آدمی برای هرگونه تصمیم و عمل‌اش، می‌تواند دستاویزی در آن بیابد و با بهره گرفتن از آن، رفتارش را موجه نشان دهد؟ و پرسش دوم، آیا زندگی شخص دین‌دار، بر اساس درک او از خدا سامان می‌یابد، یا شیوه و کیفیت زندگی او، تصویر خاصی از خدا را ایجاد می‌کند؟ به عبارت دیگر، زندگی یک باورمند، تحت تاثیر تصویری است که از خدا دارد و یا کیفیت و شیوه‌ی زندگی کردن اوست که تصویر خاصی از خداوند را خلق می‌کند؟

 ۱.  وقتی به تاریخ جوامع دین‌دار نظر می‌افکنیم، می‌بینیم که گاهی به نام دین، شفقت ورزیده‌اند، گاهی به نام دین، خشونت ورزیده‌اند. به نام دین، جنگ کرده‌اند و نیز به نام دین، صلح کرده‌اند. و بسیاری از رفتارهای متضاد را با ارجاع و توسل به متون، سنت و تاریخ دین، مرتکب شده‌اند. هم‌اکنون به رفتار صاحبان قدرت در ایران هم که نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که به نام دین و با تکیه به معارف دینی، متون مقدس، سنت و تاریخ دین، جنگ کرده‌اند، صلح کرده‌اند، مذاکره با خصم را رد کرده‌اند، و در وقت دیگر، مذاکره را پذیرفته‌اند و همین‌طور باقی ماجرا.

تاریخ دین نشان می‌دهد که دین، به مثابه‌ی یک امکان و در سطح نازل‌تر، گاه یک ابزار رخ نموده است. هم‌چنان که علم و تکنولوژی نیز چنین بوده است. و هم‌چنان که بسیاری از امور دیگر نیز نقش یک "امکان" را بازی کرده‌اند. وقتی از "دین به منزله‌ی یک امکان" یاد می‌شود، به این معناست که آدمیان، دین را (چونان سایر ابزارهای در دسترس)، در خدمت اهداف و خواسته‌هایی خود قرار می‌دهند. گویی، پیش از مراجعه به دین، هدف خود را معلوم می‌کنند و در هنگام مراجعه به متون دینی، سراغ گفتاری از متون می‌روند که امکان رسیدن به هدف‌شان را فراهم می‌کند. رفتارشان را موجه و کارشان را نزد خودشان، درست جلوه دهد.

 رفتارشناسی باورمندان، این نکته را عیان می‌کند که این آدمی است که تصمیم می‌گیرد از دین چگونه و برای چه مقصودی استفاده کند. اگر تصمیم به جنگ داشته باشد، از آیات قتال و ستیز و اگر صلح بخواهد از آیاتی بهره می‌برد که به بخشایش و صلح فرمان می‌دهند. اگر بخواهد خشونت بورزد، به گفتار خشن و اگر بخواهد محبت بورزد، به رحمانیت گفتار خدا ارجاع می‌دهد. در این حالت، گویی "دین"، جعبه‌ابزاری است که فراخور نیاز، از آن استفاده می‌برند.در آیات اول قرآن به صراحت آمده است که قرآن، برای هدایت متقین ارسال شده است. (ذٰلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ ۛ فیهِ ۛ هُدًی لِلمُتَّقینَ) از این صراحت، چنین برداشت می‌شود که آدمی پیش از رجوع به سخن خداوند، باید که متقی شده باشد. زیرا که اگر غیر متقی، به کلام وحی مراجعه کند، جز خسران چیزی نصیب او نخواهد شد.

مولانا در مثنوی هم بر این نکته اشاره دارد که قرآن، یک امکان است. امکانی برای از چاه بیرون آمدن و امکانی برای رفتن به ته چاه‌.

زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند

بنا به آن‌چه آمد، هر شخص، دین و ایضا خدای  خود را به صورت و شمایل خود می‌آفریند."کیفیت وجودی" هر مومن است که خدایش را خلق می‌کند. "جهت‌گیری درونی" است که توجه آدمی را به آیاتی جلب و از آیاتی دیگر غافل می‌کند.

  ۲. اگر آن‌چه گفته شد، قرین صحت باشد، آن‌گاه مسیر کسانی که تلاش می‌کنند تا قرائتی انسانی، اخلاقی و رحمانی از قرآن ارائه دهند، چندان با توفیق همراه نخواهد بود. زیرا قرائت آدمیان از کتاب مقدس، بیش‌تر از آن که امر معرفتی باشد، امر وجودی، اجتماعی است که در اوضاع و احوالی شکل می‌گیرد. به جای آن، باید به شرایطی اندیشید که در آن شرایط، خدای انسانی، رحمانی و اخلاقی خلق می‌شود. خدایی روادار و مداراجو که پاس حقوق انسان‌ها را دارد و به شفقت و مهربانی راه می‌دهد.
در این ایده، خوانش و قرائت افراد از متن مقدس، ناشی از جهت‌گیری وجودی و شرایط بیرونی حاکم بر افراد است. همان که مولانا آن را "سودای سربالا" نام می‌نهاد. 

مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود

درون خیال‌اندیش، درون جنگ‌طلب، صلح‌طلب، مداراجو، خشمگین، آرام، بی‌پروا، با متانت و.....دین و خدای متناسب با خود را خلق می‌کند. هر فرد با مختصات وجودی خود، به متون دینی مراجعه می‌کند و دست در انبان دین می‌برد و چیزهایی را برمی‌دارد که به کارش بیاید. از این رو، گرچه ارائه‌ی چهره‌ی انسانی از دین و قرائت بشردوستانه از کلام وحی کاری درخور و شایسته است، اما راه به جایی نمی‌برد و افقی را نمی‌گشاید. باید شرایط و امکان‌هایی فراهم کرد که آدمیانی با فضیلت و اخلاقی در آن رشد یابند. آن‌گاه انسان اخلاقی، دین او هم اخلاقی خواهد بود.

216216

کد خبر 2070576

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =