به گزارش خبرآنلاین روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: یکی از ابعاد این حادثه، تلاش قابل تحسین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ازجمله نیروی انتظامی برای کشف چگونگی آن و دستگیری قاتل است.
بُعد دیگر، رسیدگی قضائی به این جنایت است که با سرعت شروع شد و مسئولان مربوطه وعده برخورد قاطع و سریع با عامل آن را دادهاند. در این زمینه اکنون قوه قضائیه در معرض آزمایش قرار دارد تا نشان دهد با چنین جنایت ددمنشانهای چگونه برخورد خواهد کرد. با این جرم نباید به مثابه یک قتل برخورد کرد، این از مصادیق افساد است.
یکی دیگر از ابعاد این حادثه، سوءاستفاده بسیار ناشیانه شبکههای ضدایرانی در خارج از کشور است که با شگردهای نخنما شدهای تلاش کردند از این قتل برای خود لقمه چربی دست و پا کنند و چند روزی خوراک تبلیغاتیشان را تأمین نمایند. دستاندرکاران این شبکهها به طرز بسیار عجیبی مردهخوری را پیشه کردند و درصدد برآمدند با نادیده گرفتن انگیزههای شخصی قاتل، جنایت او را با توجیهات مصنوعی به نوعی به گردن نظام جمهوری اسلامی بیندازند و افکار عمومی را علیه مسئولین بشورانند. رفتار مردم در این روزها به روشنی نشان داد تحت تأثیر این قبیل تبلیغات ناشیانه قرار نمیگیرند
شاید ظریفترین بُعد حادثه قتل در اسلامشهر این باشد که افراد، اعم از مردان و زنان، در انتخاب خودرو برای تردد، به نکاتی که مسئولان تذکر میدهند توجه نمایند و از این طریق راه را بر سوءاستفاده افراد جانی و سارقان مسلح که در پوشش راننده خودروهای شخصی کرایهای درصدد انجام مقاصد شوم خود هستند، ببندند. فراوانند افرادی که برای کمک به معیشت خود در شرایط سخت اقتصادی کنونی اقدام به مسافرکشی در وقتهای فراغت میکنند و یا اصولاً این شغل را برای امرار معاش برگزیدهاند ولی در نهایت اخلاق، صداقت و درستکاری عمل میکنند و هیچ مشکلی برای مسافران به وجود نمیآورند. این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که مشکلات اقتصادی در مواردی، یکی از علل ارتکاب جنایت است ولی محدود دانستن این قبیل جنایات به مشکلات اقتصادی نظریه قابل قبولی نیست.
اکنون نوبت میرسد به یکی از مهمترین ابعاد حادثه که لزوم توجه همزمان مسئولان به مثلث به هم پیوسته مشکلات اقتصادی، فقر فرهنگی و ضعف نظارتی در جامعه است. نگاه تکبعدی به این قبیل حوادث، منجر به درک واقعی چگونگی به وقوع پیوستن آنها نمیشود. اقتصاد بدون فرهنگ، سر از طغیان درمیآورد. فرهنگ بدون اقتصاد، مثل خودروی بدون موتور است و جامعه فاقد نظارت گرفتار هرج و مرج میشود.
هنگامی که این سه عنصر در کنار هم قرار بگیرند، تعادل بر جامعه حکمفرما خواهد شد. در جامعهای که دچار بحران اقتصادی است، فرهنگ به انزوا کشانده میشود. نظارت قوی و مبتنی بر اخلاق و مدارا میتواند تا حدودی ضعف ناشی از فقدان این دو را کاهش دهد. اگر جامعه از این هر سه محروم باشد، حوادثی از قبیل قتل در اسلامشهر را شاهد خواهد بود که بهیچوجه شایسته یک حکمرانی دینی نیست. مسئولان اگر اراده لازم را داشته باشند، میتوانند مصونیت جامعه ایرانی از حوادثی مانند قتل در اسلامشهر را تضمین کنند.
21302
نظر شما