به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین روزنامه اعتماد نوشت:
آنچه رژیم صهیونیستی به عنوان دفاع مشروع (پیشدستانه) در برابر ایران مدعی انجامش شده، تنها تجاوزی آشکار است، چراکه مطابق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد: حملهای رخ نداده بود و عملش هم نه ضرورت داشت و نه تناسب دارد و اساسا در مغایرت با اصول منشور (بند ۴ - ماده ۲) قرار دارد.
در مقابل، آنچه ایران انجام میدهد، دفاع مشروع است، چون حمله بالفعل رخ داده و تجاوز تداوم دارد که ادامه دفاع را «ضرورت» میبخشد.در این بین مدال شرمساری همچنان بر گردن شورای امنیت سازمان ملل متحد است. رکنی سیاسی و مبتنی بر منافع قدرتها و البته با تصمیماتی که اگر ظالمانه و ناعادلانه هم باشند، اما در قالب قطعنامهها جنبه حقوقی پیدا میکنند.
اینکه چرا این شورا-سازمان در برابر ایران اینگونه بوده است و اینکه اساسا چگونه باید در برابر جهان بیرون سخن گفت و تصویرسازی کرد، بحثی دیگر را میطلبد؛ اما شورای امنیت (ماده ۲۴ منشور) مسوول اصلی حفظ صلح و امنیت بینالمللی است و در این رابطه تکالیف ذاتی برای تصمیمگیری دارد.مسوولیتی که در مواردی شورا در کوتاهترین زمان ممکن با احراز ماده ۳۹ منشور یعنی تحقق «تهدید علیه صلح، نقض صلح یا عمل تجاوز»، به سایر مواد فصل هفتم برای «اعاده صلح» متوسل شده است و در مواردی مبتنی بر استانداردهای دوگانه، (مانند جنگ عراق علیه ایران) چندین سال طول کشیده تا این ماده را احراز کند و بپذیرد صلح به خطر افتاده!
سفیر وقت انگلیس در سازمان ملل (همانند سفیر وقت امریکا) در آن زمان گفته بود در شورای امنیت هیچ کس شک نداشت که عراق دست به تهاجم گسترده زده (نقض منشور) اما در عین حال هیچ کس مایل نبود ایران انقلابی پیروز شود! اما آیا میتوان تمایل و منافع قدرتها در مهمترین رکن سازمان ملل متحد را جایگزین «مسوولیت» حقوقی-اخلاقی اولیه و اصلی آن کرد؟ حتی وقتی کشوری خود از حق ذاتی دفاع مشروع هم استفاده میکند، این رافع تکالیف ذاتی شورای امنیت نیست.
کار شورای امنیت نشست و استماع نیست، عمل به مسوولیت اصلی خود برای جلوگیری از تجاوز یا تداوم آن است؛ کاری که تاکنون حتی در قالب نمایش ارائه یک قطعنامه پیشنهادی ولو با پیشبینی وتو شدن هم رخ نداده است.فارغ از پیامدهای ماهیت آنارشیک نظام بینالملل، نتیجه ناتوانی و البته رویکرد جانبدارانه در نهادهای بینالمللی از جمله بیعملی شورای امنیت در قبال تجاوز اسراییل، تداوم زیر سوال رفتن فلسفه اقدامات جمعی و همکاریجویانه (نظم لیبرالی) بهویژه در مباحث مرتبط با امنیت بینالمللی است. چیزی که غربیها در «اعلام» مدعی آن هستند.
نتیجه این رویکرد و سوابق گذشته، تقویت باور و اهتمام به خودیاری ملی با تاکید بر ارتقای توانمندیهای نظامی و موازنهجویی (نظم رئالیستی) برای تامین امنیت است. نتیجه این رویکرد تنها تقویت رویکرد «صلح مبتنی بر قدرت» به جای «صلح مبتنی بر همکاری» است.اگر غربیها میخواهند تفهیم شوند (اگر نمیدانند!) که چرا ایران به آنها بیاعتماد است، به وقایع گذشته و حال و مواضع خودشان از جمله در شورای امنیت نگاه بیندازند.
۲۷۳۰۲
نظر شما