۰ نفر
۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۱
و این جنگ ناخواسته ، پاسخی دندان شکن می‌طلبید

در میان هیاهوی بر آمده از شیپور گوش خراش جنگ آنچه مایه دلگرمی است و اشک شوق به چشم جاری می‌کند ، نوای گوش‌نواز و آرامش‌بخش مهرورزی هموطنانی است که با ایمن خواندن کاشانه‌ی خویش ساکنین نقاطی که در تیررس موشک و حمله‌ی دشمن است به مهمانی فرا می‌خوانند.

 این روزهای پرالتهاب خالق رویدادها و اتفاقاتی است که می‌توان صدها رمان و هزاران قصه‌ی کوتاه در وصف آنچه به چشم می‌بینیم و به گوش می‌شنویم نوشت.

قصه‌ی کوتاه و غرور آفرین شیرزنی که در قامت گوینده‌ی خبر حاضر شد و نام سحر امامی را در تاریخ رسانه به ثبت رساند و شد الگوی شجاعت و استقامت برای دخترکان این سرزمین تا زین پس با شنیدن صدای مهیب فروافتادن پهبادها و موشک‌ها شجاعت وی را به خاطر آورده و ترس به دل راه ندهند.

رمانی به بلندای تاریخ این سرزمین از ایثار و ازخودگذشتگی سربازان میهن که تا پای جان در طریق صیانت از این مرز پرگهر ایستادگی کرده اند.

قصه‌ی زنان و مردانی  که به دور از هیاهوی پدافند ها و پهبادها ، هم‌وطنان را به سرای خویش به میهمانی فرا می‌خوانند.

روایت مردان و زنان دهه‌ی شصتی  از  روزهای جنگ تحمیلی عراق که به زبان لالایی بر بالین فرزندان خویش نقل می‌کنند تا دختران و پسران شهره به نسل z بی ترس و دلهره ایرانی آباد و آزاد را تصور کرده به تماشای آسمانی بنشینند که به تلاش سربازان میهن نورانی شده .

گفت و گوی مردان و زنانی که از پس طوفان حوادثی مانند انقلاب و جنگ و تحریم‌ها سربلند و سرفراز به مام وطن عشق می‌ورزند و برای پیروزی سربازان وطن دست به دعا شده ، شِکوه و گلایه‌ها را وانهاده اند به وقتی دیگر.

در تورق صفحات تاریخ این کهن بوم و برآنچه بسان ستاره‌ای درخشان چشم‌نواز و امید بخش می‌نمایاند همین حمیت و هم‌دلی مردمان این سرزمین آریایی است، مردمانی متحد از قومیت‌ها و طوایفی مختلف با اسم رمزی واحد به نام نامی وطنم ایران ، این مرز پرگهر 

مرور و یادآوری دلاورمردی‌ها و ایثار ستارخان و باقرخان ها ،عباس دوران و باکری ها حکایت ستون و تکیه‌گاهی است برای آسوده کردن خیال کودکانی که عمرشان به کمتر و بیشتر از یک دهه نرسیده و شاهد تجاوز ددمنشانه‌ی دشمنی خولی خوی و رذل هستند .

زدودن و راندن ترس و نگرانی نشسته در چشمان کودکان که با هر شلیک پدافندها بر حجم آن افزوده می‌شود میسر نیست جز به نقل خاطرات جنگ و بیان رشادت‌های سربازان جان بر کف وطن که با سینه‌ای ستبر تا پای جان در دفاع از این آب و خاک پایمردی کردند

با نقل هر واقعه‌ای از حجم اندوه دخترکم کاسته می‌شود و جای اشک و گریه،  برق شوق و ذوق به چشمانش جان تازه‌ای می‌بخشد و شجاعتی در چهره‌اش رخ می‌نمایاند که گویی آرتمیس ی دیگر ظهور کرده تا به صیانت از مرزهای ایران زمین جانفشانی کند.

دستانی که تا چندی پیش گونه های بارانی‌اش را از اشک چشم پاک می‌کرد اکنون به نشانه‌ی تهدید بر آسمان برافراشته شده و طوری که گویی سربازان دشمن می‌بینند و می‌شنوند شروع به رجز خوانی می‌کند آنگونه که قصه‌ی سهراب و گردآفرید را نقالی می‌کرد و هفت خان رستم را روایت.

با این همه ماهیت جنگ چیزی جز بدی و پلشتی نیست و هیچ آورده‌ای جز ویرانی به همراه نخواهد داشت ،اما آنگاه که دست متجاوزی به سوی مرزهای وطن دراز می‌شود چاره‌ای جز قلم کردن آن دست پیشرو نخواهد بود.

پرواضح است که پاسخ به هجوم دشمن آن هم پاسخی دندان‌شکن تکلیفی است عینی بر هر انسانی که دل در گرو میهن دارد تا این سرزمین از گزند وحشیانه‌ی دشمن ایمن بماند تا این میهن دوست داشتنی آباد و آبادتر بماند

وکیل دادگستری-شیراز 

کد خبر 2079687

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =