چرایی ناکام ماندن مذاکرات ایران و اروپا در ژنو /آیا اروپا توانایی توقف جنگ اسرائیل با ایران را دارد؟

همزمان با اینکه ایران در حال مذاکره با اروپا برای یافتن راه حلی دیپلماتیک برای پایان جنگ بود، آمریکا با حمله به فردو، به گفته وزیر امور خارجه ایران «به دیپلماسی خیانت کرد.» چرا اروپا این‌چنین در برابر ترامپ ناتوان شده است؟

رسول سلیمی - خبرآنلاین: در حالی که تنش‌ها میان ایران و اسرائیل به بالاترین سطح خود رسیده‌است، مذاکرات دیپلماتیک، میان سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و دیپلمات‌های ارشد سه قدرت اروپایی و اتحادیه اروپا در ژنو، به عنوان یکی از فرصت‌های کلیدی برای آتش‌بس منطقه‌ای و بازگشت به مسیر مذاکره درباره برنامه هسته‌ای ایران مطرح شد. اما مشخص شد که همزمان با این مذاکرات، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، تصمیم درباره حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای فردو را اتخاذ کرده‌بود و بلافاصله پس از انجام مذاکرات این تصمیم را عملی کرد. 

چرا مذاکرات ژنو اهمیت داشت؟ 

در هفته‌های گذشته، تنش‌های میان ایران و اسرائیل به یکی از شدیدترین تنش‌های تاریخ معاصر خاورمیانه تبدیل شده است. عملیات موشکی ایران تحت عنوان «وعده صادق ۳» و حمله هوایی اسرائیل به تأسیسات نظامی، هسته‌ای، اماکن غیرنظامی و رسانه‌ای ایران، منجر به شروع گمانه‌زنی‌های گسترده‌ای درباره احتمال ورود آمریکا به درگیری شده‌بود. 

در این شرایط، مذاکرات ژنو به عنوان آخرین فرصت دیپلماتیک قبل از وقوع یک درگیری گسترده نظامی مطرح شد. این مذاکرات با حضور وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و وزرای امور خارجه فرانسه، آلمان، بریتانیا و همچنین نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار شد.

فرانسه، آلمان و بریتانیا در این مذاکرات تمایل داشتند نقشی میانجی‌گرانه ایفا کنند. با این حال، مواضع این کشورها در قبال ایران و اسرائیل متفاوت بود. 

این مذاکرات در حالی صورت گرفت که دونالد ترامپ در حال بررسی گزینه‌های نظامی علیه ایران بود و ضرب‌الاجل دو هفته‌ای تعیین‌شده توسط او (تا اوایل ژوئیه ۲۰۲۵) فشار زیادی بر طرفین برای دستیابی به توافق قرار داده بود. 

چرایی ناکام ماندن مذاکرات ایران و اروپا در ژنو /آیا اروپا توانایی توقف جنگ اسرائیل با ایران را دارد؟

محورهای اصلی مذاکرات ژنو چه بود؟ 

یکی از کانونی‌ترین مباحثی که در مذاکرات ژنو مطرح شد، برنامه هسته‌ای ایران بود. عباس عراقچی در این مذاکرات اعلام کرد: «ایران آماده است به محدودیت‌های مشخصی در زمینه غنی‌سازی اورانیوم پایبندی کند، اما فقط در صورتی که تمامی تحریم‌ها لغو شوند و تضمین‌های لازم برای ادامه ندادن حملات اسرائیل به ما داده شود.»

این اظهارنظر با واکنش‌هایی از سوی مقامات اروپایی مواجه شد. یک مقام ارشد فرانسوی در گفتگو با فرانس ۲۴ گفته:  «ایران باید بداند که دنیای غرب نمی‌تواند به وجود یک ایران هسته‌ای اجازه دهد. ما نمی‌خواهیم جنگی شود، ولی امنیت اسرائیل خط قرمز ما است.»

همچنین، یک منبع دیپلماتیک آلمانی در گفتگو با بلومبرگ اشاره کرد که: «ما نمی‌توانیم ایران را به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای حرکت دهیم. ولی اقدامات نظامی نیز گزینه‌ای ناپایدار است.»

در مجموع، ایران خواستار «لغو کامل تحریم‌ها» و «توقف حملات اسرائیل» شد، در حالی که اروپایی‌ها خواهان «محدودیت‌های مشخص در زمینه غنی‌سازی» و «آغاز مذاکرات منطقه‌ای» بودند.

محور دوم مذاکرات، موضوع توقف درگیری‌های نظامی میان ایران و اسرائیل بود. عراقچی در این زمینه گفت: «ما جنگ نمی‌خواهیم. ولی اگر اسرائیل به حملات خود ادامه دهد، ما هم مجبور به پاسخ خواهیم بود.»

این اظهارنظر با واکنش‌هایی از سوی دیپلمات‌های اروپایی مواجه شد. یک مقام ارشد دفتر اتحادیه اروپا در گفتگو با ایندیپندنت گفت: «ما ایران را تشویق می‌کنیم تا از هرگونه اقدام نظامی علیه اسرائیل خودداری کند. ولی از اسرائیل هم می‌خواهیم که حملاتش به ایران را متوقف کند.»

این سناریو، البته با مقاومت‌هایی از سوی برخی مقامات اروپایی همراه بود. یک دیپلمات بریتانیایی در گفتگو با  واشنگتن پست گفت: «ایران باید بداند که حملات به اسرائیل باعث واکنش‌های بیشتری خواهد شد. این کشور حق دارد خود را دفاع کند.»

در عین حال، اروپایی‌ها اصرار داشتند که حل این بحران تنها از طریق دیپلماسی ممکن است و جنگ به معنای واقعی کلمه، هزینه‌های بسیاری را برای تمامی طرفین به همراه خواهد داشت.

یکی دیگر از محورهای مهم مذاکرات، نقش آمریکا در بحران بود. عراقچی در این زمینه گفت: «ما منتظریم آمریکا ثبات را در منطقه اولویت دهد، نه تقویت یکجانبه اسرائیل.»

در مقابل، مقامات اروپایی اعلام کردند که این موضوع را با دولت ترامپ در میان خواهند گذاشت.

این اظهارات نشان‌دهنده این بود که اروپایی‌ها از یک سو نمی‌خواهند آمریکا وارد جنگ شود، اما از سوی دیگر، نمی‌توانند با ایران هم‌صدا شوند مگر اینکه ایران نیز تغییر واقعی متناسب با نظر اروپایی ها در رویکردهای خود نشان دهد. رویکردی که در نهایت با ورود آمریکا به جنگ ایران و اسرائیل همراه شد. 

توانایی اروپا در تأثیرگذاری سیاسی بر ایران، آمریکا و اسرائیل در هنگامه جنگ

در شرایطی که تنش‌ها میان ایران و اسرائیل به یکی از بالاترین سطح خود رسیده است، اروپا هنوز قدرت سیاسی قابل‌توجهی در مدیریت بحران دارد، اما این تأثیر به طور کامل تعیین‌کننده نیست. کشورهای اروپایی، از جمله فرانسه، آلمان و بریتانیا، در مذاکرات ژنو با عباس عراقچی سعی کردند نقش میانجی‌گری را ایفا کنند و از طریق پیشنهاد توافق‌هایی شامل محدود کردن غنی‌سازی اورانیوم ایران، متوقف کردن حملات موشکی و ایجاد یک ضرب‌الاجل زمانی، جلوی گسترش جنگ را بگیرند. این رویکرد نشان‌دهنده تلاش اروپا برای حفظ ثبات منطقه‌ای و جلوگیری از ورود آمریکا به یک درگیری گسترده نظامی است. با این حال، قدرت واقعی اروپا در این بحران، بیشتر در قالب فشار دیپلماتیک، تهدید به تشدید تحریم‌ها و ارائه مشوق‌های اقتصادی است. 

اروپا نیز نسبت به ایران قدرت تأثیرگذاری محدودی دارد، زیرا ایران عموماً رویکردی مقاومتی دارد و تنها به دنبال تضمین‌های کتبی و لغو کامل تحریم‌ها است. اروپایی‌ها نیز قادر به ارائه چنین تضمین‌هایی بدون همراهی آمریکا نیستند. در مقابل، آمریکا و اسرائیل تحت فشارهای داخلی و منطقه‌ای قرار دارند که محدودیت‌هایی را بر قدرت دیپلماتیک اروپا ایجاد می‌کند. ترامپ تمایل دارد ابتکارات دیپلماتیک اروپایی را به عنوان یک "فرصت" استفاده کند، اما در صورت عدم پاسخ مثبت ایران، گزینه نظامی را رد نکرده است.موضوعی که در نهایت به حمله نظامی آمریکا منتهی شد. 

اسرائیل نیز با وجود اهمیت نقش اروپا در معادله منطقه‌ای، خواستار رویکردی سخت‌گیرانه‌تر و توقف کامل برنامه هسته‌ای ایران است. بنابراین، اگرچه اروپا توانایی ایجاد موازنه و تسهیل مذاکره را دارد، اما تأثیر نهایی آن به انعطاف‌پذیری آمریکا و ایران وابسته است. بدون هماهنگی کامل با واشنگتن و تضمین‌های نظامی-اقتصادی، اروپا نمی‌تواند به تنهایی تصمیم‌های استراتژیک طرفین را تغییر دهد.

چرا اروپا در کنترل ترامپ شکست خورد؟

در عمل، قدرت اصلی تعیین‌کننده در این بحران، آمریکاست. دونالد ترامپ، با تمامی اختلافات داخلی در دولتش، هنوز حرف آخر را درباره ورود نظامی به منطقه می زند. اروپایی‌ها، از جمله فرانسه و آلمان، به‌خوبی می‌دانند که بدون همراهی آمریکا، نمی‌توانند به تنهایی ایران را متقاعد کنند که از غنی‌سازی بالای ۳٫۶۷ درصد دست بردارد یا اسرائیل را متوقف کند. همچنین، اروپا نمی‌تواند به راحتی تحریم‌های گسترده‌تری علیه ایران اعمال کند یا مشوق‌های اقتصادی قابل‌مقایسه با آمریکا ارائه دهد. از سوی دیگر، ایران نیز اعتماد چندانی به اروپا ندارد. چرا که بعد از خروج آمریکا از برجام و عدم توانایی اروپایی‌ها در حفظ تعهدات اقتصادی، ایران این منطقه را به عنوان بازیگری ضعیف و ناپایدار در سیاست خارجی می‌شناسد. 

اروپا در بهترین حالت، نقش تسهیل‌کننده و میانجی را ایفا می‌کند، اما بدون پشتیبانی قاطع آمریکا و انعطاف‌پذیری ایران، نمی‌تواند جلوی یک درگیری گسترده را بگیرد. همچنین، واکنش‌های چین و روسیه بعد از حمله به ایران، محاسبات اروپایی‌ها را پیچیده‌تر کرده است. اروپا در این سناریو، به دنبال حداقل‌سازی پیامدهای جنگ است، نه جلوگیری کامل از آن. در نهایت، قدرت واقعی بازدارندگی با آمریکا و ائتلاف نظامی-سیاسی آن با اسرائیل است، نه با اتحادیه اروپا که در برابر تنش‌های ژئوپلیتیکی منطقه، تنها می‌تواند از طریق دیپلماسی و نفوذ اقتصادی محدود خود، فضای مذاکره را حفظ کند.

چرا موازنه ترامپ برای دیپلماسی یا جنگ،به حمله نظامی منجر شد؟ 

تصمیم‌گیری دونالد ترامپ درباره حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای فردو یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های سیاست خارجی دوره دوم ریاست جمهوری اوست — چالشی که نه تنها تحت تأثیر عوامل داخلی و نظامی آمریکا قرار داد، بلکه به شدت تحت فشارهای منطقه‌ای، واکنش‌های بین‌المللی و محاسبات استراتژیک بلندمدت نیز قرار گرفت و به حمله نظامی آمریکا به ایران منجر شد. .

از یک سو، ترامپ تحت فشار جناح جنگ‌طلب و لابی‌های صهیونیستی قرار داشت که خواستار «غنی‌سازی صفر» برای ایران بودند و هرگونه انعطاف را رد می‌کنند. این فشارها از طریق شخص بنیامین نتانیاهو و سناتورهایی مانند لیندزی گراهام به شکل مستقیم به ترامپ منتقل شده است. از سوی دیگر، جناح انزواطلب و حامیان عدم دخالت نظامی در داخل آمریکا، از جمله استیو بنن و تاکر کارلسن، موضع مشخصی داشتند: هرگونه ورود آمریکا به جنگ منطقه‌ای باعث افزایش هزینه‌های نظامی، تلفات انسانی و تضعیف موقعیت سیاسی ترامپ در داخل خواهد شد. این تضاد درون‌ساختاری، ضمن ایجاد تناقض در مصاحبه های مقامات آمریکایی — از جمله استیو ویتکاف درباره سقف غنی‌سازی — باعث شد که ایران نسبت به جدیت آمریکا در مذاکره شک کند.

در همین حال، ایران نیز با وجود فشارهای داخلی، تمایلی به پذیرش شرایط یکجانبه نداشت و خواستار "لغو کامل تحریم‌ها" و "توقف حملات اسرائیل" بود. این دو طرف بازیگر، در حالی در معرض فشارهای متعدد بود که زمان نیز به نفع طرفین نبود؛

ضرب‌الاجل تعیین‌شده توسط ترامپ (تا اوایل ژوئیه ۲۰۲۵) فشار را بیشتر کرد و در نهایت به عملیات نظامی تبدیل شد. در این معادله، اروپایی‌ها اگرچه نقش میانجی را ایفا کردند، اما بدون تضمین‌های جدی از سوی آمریکا و اسرائیل، نتوانستند به تنهایی این بحران را مدیریت کنند. 

شرایطی که منطقه را وارد فصلی جدید و خطرناک از تقابل‌های نظامی گسترده‌تری کرد.

۲۱۳/۴۲

کد خبر 2080551

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار