معیدفر: اسراییل برنامه براندازی را در دوره پساجنگ دنبال می‌کند /  بهترین موقعیت برای ترمیم شکاف دولت - ملت است / همبستگی ملی، سپر دفاعی ایران

حاکمیت از شکاف دولت ملت بکاهد زیرا حتی با اتمام جنگ، خسارات وارده بر کشور، خود موجد بحران اجتماعی جدیدی خواهد شد. زیرا آن گونه که رئیس جمهوری پزشکیان می گفت، کشوری که سرشار از ناترازی  با ادامه شکاف حاکمیت و ملت و خسارات جنگ و مشکلات جدی در روند زندگی مردم است، مشکلات و بحران به سوی دولت می رود. از این رو دشمن دنبال آن است مشکلات اساسی در مرحله پساجنگ رخ بدهد. به همین دلیل حاکمیت باید خود را آماده کند.

فروزان آصف نخعی: دکتر سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران در گفت و گو با او، «بر نقش حیاتی همبستگی ملی و مشارکت مردمی در مواجهه با بحران‌ها، به‌ویژه در زمان جنگ و مواجهه با تهدیدات خارجی، تأکید می کند.» از نظر او «جامعه‌شناسان معتقدند در شرایط اضطراری، شکاف‌های اجتماعی و سیاسی به کنار می‌روند و حس همدردی و همبستگی در جامعه به اوج می‌رسد. این همبستگی، که در حوادثی مانند زلزله و جنگ هشت ساله مشهود بود، نیازمند زمینه‌هایی برای مشارکت گسترده‌تر مردم و احیای سرمایه اجتماعی است.» معیدفر در این گفت و گو با اشاره به «ناتوانی دشمن در ایجاد ناآرامی در جنگ اخیر»، بر این نکته تأکید می‌کند که «برای حفظ و تقویت این همبستگی در دوران پساجنگ، کاهش شکاف میان مردم و حاکمیت از طریق آشتی ملی، به رسمیت شناختن جایگاه نخبگان و مشارکت دادن واقعی مردم در سرنوشت خود ضروری است. همچنین، توجه به معیشت و امنیت مردم به عنوان نیازهای اساسی، از عوامل حیاتی برای مقابله با نفوذ و جلوگیری از بحران‌های اجتماعی در آینده است.» این گفت و گو در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

 ما در جنگ دچار غافلگیری شدیم. جامعه شناسان در این باره بیشتر بر چه موضوعی تکیه می کنند و چه راه حل هایی برای مقابله با این غافلگیری و جنگ و شوک تحمیل شده دارند؟

  هر زمان جامعه در معرض تهدیدهایی چون جنگ، زلزله و سیل و ... قرار می گیرد، از وضعیت عادی به یک وضعیت اضطراری منتقل می شود. در این گونه حوادث، اگر چه بخشی از جامعه تحت تاثیر قرار می گیرد، تقریبا یک نوع همدردی و همدلی شدیدی در میان مردم در بخش ها وجای جای کشور به وجود می آید، و تا حدی فراتر از مرزها، یک نوع اظهار همبستگی و کمک و همراهی شکل می گیرد.

در این باره در حوادثی مثل زلزله بم، رودبار، یا کرمانشاه دیدیم که چگونه مردم، در یک پیوستگی و همبستگی ملی کمک های شان را برای یاری به هموطنان خود گسیل کردند و گسیختگی هایی که در زندگی روزمره در میانشان وجود داشت، کنار رفت، و تا حدی یک نوع همبستگی ملی شکل گرفت.

 در شرایط اضطراری، اختلاف ها را کنار می گذارند تا به مساله اصلی برسند؟

 همین طور است. در انقلاب و جنگ هشت ساله، مشاهده کردیم که کشور در شرایط بسیار دشواری قرار داشت، منابع کم، و بخش هایی از کشور تحت اشغال قرار گرفته بود. اغلب مردم با توجه به امکانات خود، کمک مالی یا نیروی انسانی به جنگ می فرستادند و از این طریق حماسه های بزرگی طی ۸ سال شکل گرفت. مردم شرایط بسیار سختی را تحمل کردند.

بنابراین در شرایط فوق العاده مانند انقلاب، جنگ، حوادث طبیعی، همبستگی ملی به اوج می رسد. برای مثال نرخ زاد و ولد هم علیرغم خطر بیرونی افزایش یافته بود. این یک پدیده عادی و طبیعی است که همه جوامع با آن روبه رو بوده اند. در عین حال موضوع مهم آن بود که «زمینه های» همبستگی های ایجاد شده نیز وجود داشته است.

منظور از زمینه ها چیست؟

  واکنش زمینه ای جامعه در مقابل شدائد دو نوع است: ۱- مردم پس از وقوع حادثه تنها هستند، مثل حوادث طبیعی و در این شرایط مردم به کمک حادثه دیدگان می آیند. ۲- مورد دیگر حوادثی است که مانند جنگ که برای مقابله با آن، مردم و حکومت مشارکت می کنند. در عین حال شکل گیری همبستگی اجتماعی نیرومند در شرایط جنگی، مستلزم حداقلی شدن شکاف میان مردم و حکومت است.  

برای مثال فلسفه راه اندازی بورس این بوده که اگر هر شهروندی یک سهم حتی در بورس داشته باشد، همیشه خواهان آن خواهد بود بورس سقوط نکند. ولی اگر تعداد کمی از جامعه در بورس سهم داشته باشند، برای اکثریت جامعه اهمیتی نخواهد داشت در بورس چه می گذرد. در اداره کلان کشور، هرچه مردم بیشتری مشارکت داشته باشند، تعلق خاطر ملی و همبستگی ناشی از آن قوی تر خواهد بود. از این رو مسئولان باید به سوی شکل گیری چنین همبستگی ای باشند تا کشور مورد طمع قرار نگیرد.  

 بنابراین برای شکل گیری همبستگی ملی قدرتمند، نیازمندیم، زمینه مشارکت مدنی و بخش های مختلف جامعه را بیش از پیش فراهم بکنیم.

 شما معتقدید که شرایط کنونی بهترین شرایط برای پر کردن شکاف ها و ایجاد یک همبستگی ملی جدید است؟

 اگر انتظار داریم همبستگی شکل گرفته، در برابر هجوم خارجی، قوی تر شود تا بتواند بر مشکلات فائق بیاید، بدون تردید باید روندها تغییر کرده، زمینه مشارکت گسترده مردم در سرنوشت خودشان در حکومت بیش از گذشته فراهم شود که این امر مستلزم نوعی آشتی ملی در کشور است تا نخبگان، مردم و حاکمیت احساس بکنند سرنوشت مشترکی پیدا کرده اند.

متاسفانه برخی جناح ها، به دلیل شکاف های ایجاد شده، زمینه های بدبینی را در میان مردم برای نخبگان ایجاد کرده و دائم نخبگان جامعه را تحت عنوان بیگانه و وطن فروش و ...  نامیده اند، حال چگونه می توان انتظار داشت کسانی را که این گونه از اعتبار انداخته ایم، انتظار داریم بیایند، مردم را دعوت به همبستگی بکنند و یا با ورود آنان، یک اتفاق جدی رخ بدهد. ضمن این که می دانیم بدون ورود نخبگان ، اتفاقی نیز رخ نمی دهد. بنابراین اگر مردم باید خطر را درک بکنند، باید حرف کسانی که به نحوی مقبولیت و جایگاهی نزد مردم دارند، مصادره به نفع کشور شود، اعتبارشان به رسمیت شناخته شده، منزلت جایگاه شان تقویت شود.

این موضوع راه حل مقابله با دشمنی است که سرنوشت همه ماها را تحت تاثیر قرار می دهد. با این شرایط پیش گفته است که مشارکت واقعی شکل گرفته تهدیدات از کشور برطرف می شود.  بنابراین اگر نیازمند همبستگی گسترده مانند سال های منتهی به انقلاب ۵۷ یا جنگ در ۵۹ تا ۶۷ هستیم، مستلزم احیای سرمایه اجتماعی از جمله جایگاه نخبگان هستیم.  

نکته دیگر برای تقویت همبستگی ملی این است که بدانیم از مردم چه انتظاری داریم؟ در جنگ هشت ساله این انتظار وجود داشت که مردم به عنوان پشتوانه اصلی جبهه ها، نیروی انسانی و دیگر کمک های مالی و اقصادی را تامین کنند. اما در شرایط پیچیده کنونی، با تغییر صحنه جنگ از مرزها، تنها در آسمان از طریق نیروی هوایی و موشک دنبال می شود، نقش مردم چیست؟

در این بخش توجه به شرایط اقتصادی مردم بسیار حیاتی است. شاید در بخش عوامل منفی مانند نفوذی ها، بیشتر کسانی باشند که به دلیل ذلت مالی، اعتمادشان را از دست داده ویا از وضعیت موجود متنفر شده، و با این زمینه، طعمه دشمن شده باشند. بنابراین بخشی از نفوذ دشمن، نه براساس قدرت هوایی، بلکه اهدافی است که نفوذی ها متحقق کرده اند.

امروز نفوذی ها به بهانه دفاع از حاکمیت، ضربه های سختی به کشور وارد کردند . سرنوشت الی کوهن وزیر دولت سوریه را شنیده اند که در زمان حافظ اسد، از سینه چاکان ضدیت با اسراییل بود. اما اگر هرچه اساسی تر به ترمیم شکاف میان دولت و ملت اقدام شود، به نحوی که اعتبار نخبگان احیا و شرایط به گونه ای پیش برود که همه احساس بکنند کشور مال خودشان است.  

 پروژه اسراییل یعنی بمباران تهران و به خیابان آمدن مردم، شکست خورده است. به نظر می رسد مردم دارای رویکرد تاریخی شده اند که در انتخابات ۱۴۰۳ نیز نمودار شد. از این رو با این زمینه اجتماعی اگر بخواهند زمینه های همبستگی از نوع جدید را با ایجاد مشارکت عمیق مردم گسترش بدهند، چه بسا که بیش از گذشته این روند آشتی و همبستگی به صورت نوین آن و قویتر مهیا باشد. نظر شما چیست؟

  علاوه بر این ها، به قول مازلو، آدم ها سطوح نیازهای مختلفی دارند. در حال حاضر برای مردم، حفظ جان و تامین معیشت از همه امور دیگر مهم تر است. بنابراین، درخواست اسراییل از مردم برای رفتن به خیابان ها، نشان دهنده حماقت و عدم شناخت اسراییل است. به لحاظ جامعه شناختی، چنین تحرکاتی زمانی صورت می گیرد که افراد حداقلی از ثبات را در حوزه امنیت و معیشت داشته باشند.  

اما ضروری است در همین فاصله حاکمیت از شکاف دولت ملت بکاهد زیرا حتی با اتمام جنگ، خسارات وارده بر کشور، خود موجد بحران اجتماعی جدیدی خواهد شد. زیرا آن گونه که رئیس جمهوری پزشکیان می گفت، کشوری که سرشار از ناترازی  با ادامه شکاف حاکمیت و ملت و خسارات جنگ و مشکلات جدی در روند زندگی مردم است، مشکلات و بحران به سوی دولت می رود. از این رو دشمن دنبال آن است مشکلات اساسی در مرحله پساجنگ رخ بدهد. به همین دلیل حاکمیت باید خود را آماده کند.

بیشتر بخوانید:

«امکان و امتناع صلح در ایران امروز» / شاید به‌راحتی نتوانیم صلح را در جامعه محقق کنیم
رویکرد ضد علم و نهادهای علمی در شهرداری تهران / اقدام خلاف قانون شهرداری تهران برای تخلیه ساختمان انجمن جامعه شناسی
نسل جوان تغییر ساختار می‌خواهد یا زندگی؟/ «انسجام طبقه متوسط از بین رفته است»

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2082460

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار