تقدیس جنگ به‌نام صلح، گناهی مدرن ؛ صلح در زمانه وحشت / این کتاب سال ها اجازه انتشار نیافت

مرتن در این کتاب هشدار می‌دهد که تقدیس جنگ به‌نام صلح، گناهی مدرن است: «ما در دورانی زندگی می‌کنیم که نابود کردن میلیون‌ها انسان به یک تصمیم سیاسی بدل شده، اما کشتن یک انسان هنوز جرم تلقی می‌شود. این پارادوکس، وجدان ما را فلج کرده است»...کلیساهایی که به‌نام عقل سیاسی از جنگ‌های پیش‌دستانه یا بازدارندگی هسته‌ای دفاع می‌کنند، نه فقط ایمان را بی‌اعتبار، بلکه امید را غیرممکن می‌سازند.

گروه اندیشه:  به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از ایبنا، گزارش زیر درباره کتاب «مقالات در باب جنگ و صلح» اثر توماس مرتن  به مفهوم صلح حقیقی می‌پردازد و آن را از صرف نبود جنگ متمایز می‌کند. او معتقد است صلح واقعی تنها با دگرگونی درونی انسان و پالایش زبان، فرهنگ و ایمان از خشونت حاصل می‌شود. مرتن در این اثر، که سال‌ها اجازه انتشار نیافت، به نقد تقدیس جنگ به نام صلح، نقش دین در ترویج یا سکوت در برابر خشونت و اهمیت امید و مقاومت غیرخشونت‌آمیز می‌پردازد. او خواننده را به خودشناسی، سکوت درونی، همدلی و مشارکت مسئولانه برای دستیابی به صلح فرامی‌خواند.

 در روزگاری که سیاست‌مداران به زبان تهدید سخن می‌گفتند و جهان در آستانه نابودی هسته‌ای قرار داشت ایستاده بود، توماس مرتن، راهب و متفکر آمریکایی، در انزواگاه صومعه‌اش در کنتاکی، قلم به دست گرفت و از صلح نوشت. کتاب « Peace in the Post-Christian Era»(صلح در عصر پسامسیحی) یا آن‌گونه که در فارسی می‌توان نامیدش، «مقالات در باب جنگ و صلح»، مجموعه‌ای از نوشته‌های فلسفی، دینی و اخلاقی مرتن درباره ماهیت خشونت، اخلاق مقاومت و ایمان به صلح در دنیایی جنگ‌زده است.

این کتاب که تا سال‌ها پس از مرگ مرتن اجازه انتشار نیافت، امروزه به‌عنوان اثری کلاسیک در ادبیات صلح و اخلاق سیاسی شناخته می‌شود؛ اثری که به‌جای سخنرانی‌های خشمگینانه، در دل سکوتی عمیق، از وجدان می‌گوید و انسان را به بازنگری در نقش خود فرامی‌خواند.

تقدیس جنگ به‌نام صلح، گناهی مدرن ؛ صلح در زمانه وحشت / این کتاب سال ها اجازه انتشار نیافت

توماس مرتن (۱۹۱۵–۱۹۶۸) را بیش از هر چیز به‌عنوان نویسنده کتاب پرفروش «هفت طبقه کوه» می‌شناسند، اما در دهه‌های بعدی زندگی‌اش، او به صدای اخلاقی نیرومندی علیه نژادپرستی، جنگ و سرمایه‌داری افسارگسیخته بدل شد. مرتن در سال‌های پس از بحران موشکی کوبا، با مشاهده روند تسلیحاتی آمریکا و بی‌تفاوتی جوامع مذهبی به خشونت، شروع به نوشتن مقالاتی کرد که بعدها در قالب این کتاب گرد آمد.

مرتن در این کتاب هشدار می‌دهد که تقدیس جنگ به‌نام صلح، گناهی مدرن است: «ما در دورانی زندگی می‌کنیم که نابود کردن میلیون‌ها انسان به یک تصمیم سیاسی بدل شده، اما کشتن یک انسان هنوز جرم تلقی می‌شود. این پارادوکس، وجدان ما را فلج کرده است».

یکی از نکات محوری کتاب، تمایز میان «صلح به‌عنوان غیبت جنگ» و «صلح به‌عنوان راهی برای زندگی» است. از نظر مرتن، صلح تنها وقتی ممکن است که انسان از درون دگرگون شود. نمی‌توان جهانی بدون خشونت ساخت، مگر آن‌که زبان، فرهنگ و ایمان ما از خشونت پالایش یابند.

مرتن از مسیحیت انتقاد می‌کند که چگونه در طول قرون، آموزه‌های خود را با جنگ‌های صلیبی، قتل عام‌ها و استثمار استعمارگران آمیخته و معنای راستین پیام «صلح‌طلبی» را فراموش کرده است. در این میان، مرتن راهی دیگر را پیش‌رو می‌گذارد: راه صلح شخصی، سیاسی و روحانی.

تقدیس جنگ به‌نام صلح، گناهی مدرن ؛ صلح در زمانه وحشت / این کتاب سال ها اجازه انتشار نیافت

مرتن در برابر قرائت‌های رسمی و ملی‌گرایانه از دین ایستادگی می‌کند. او هشدار می‌دهد که کلیساها وقتی سکوت می‌کنند یا حتی از جنگ حمایت می‌کنند، درواقع خود را از اخلاق مسیحی تهی می‌سازند. مرتن از دین نمی‌خواهد که سیاسی شود، اما می‌گوید: «دین باید صدای وجدان باشد؛ نه ابزار دولت».

مرتن در مقاله‌ای درباره اخلاق هسته‌ای می‌نویسد: «کلیساهایی که به‌نام عقل سیاسی از جنگ‌های پیش‌دستانه یا بازدارندگی هسته‌ای دفاع می‌کنند، نه فقط ایمان را بی‌اعتبار، بلکه امید را غیرممکن می‌سازند».

کتاب «مقالات در باب جنگ و صلح» پر است از اشاره‌های صریح به وضعیت روحی انسان مدرن: اضطراب، بی‌اعتمادی، و توهم قدرت. بااین‌حال، مرتن به‌جای سقوط در بدبینی، از امید به‌عنوان نیرویی اخلاقی دفاع می‌کند. اما امید از دیدگاه او نه یک خوش‌خیالی کودکانه، بلکه پافشاری اخلاقی در برابر شر است.

مرتن تأکید دارد که امید مسیحی – و به‌طور کلی امید انسانی – در دل تاریکی معنا می‌یابد. او از چهره‌هایی چون گاندی، فرانسیس آسیزی، و عیسی مسیح به‌عنوان الگوهایی از مقاومت غیرخشونت‌آمیز یاد می‌کند؛ کسانی که با سلاحی به نام حقیقت و عشق، در برابر خشونت ایستادند.

مرتن در جای‌جای کتاب بر نقش سکوت درونی و تأمل شخصی تأکید دارد. اما این سکوت را مقدمه‌ای برای «کنش مسئولانه» می‌داند و می‌نویسد: «اگر به‌راستی خواهان صلح باشیم، باید با زبان‌مان آغاز کنیم: زبان عاری از نفرت، پیش‌داوری و خشونت. اما زبان بدون عمل، امید را به دروغ بدل می‌کند». از دید او، هر انسان مسئول باید از حوزه سکوت شخصی عبور کرده و به حوزه مشارکت جمعی وارد شود؛ خواه در قالب نوشتن، اعتراض مدنی، تربیت، یا هر نوع کنشی که به ارتقای کرامت انسانی منجر شود.

شاید جالب باشد بدانید که این کتاب در زمان حیات مرتن اجازه انتشار نیافت. کلیسای کاتولیک در آمریکا و مقامات نظامی از انتشار آن جلوگیری کردند. اما پس از مرگ او، نسخه‌ای از دست‌نوشته‌ها منتشر شد و در میان جنبش‌های صلح‌طلبانه و روشنفکران دینی طنین‌انداز گشت. کتاب «مقالات در باب جنگ و صلح» امروز در زمره متون کلاسیک مطالعات صلح، فلسفه دین، و اخلاق سیاسی قرار دارد. صدای آرام مرتن، در جهانی پرهیاهو، همچنان به یاد ما می‌آورد که امید، نوعی تصمیم اخلاقی است – نه واکنشی روانی.

توماس مرتن در «مقالات در باب جنگ و صلح» ما را به مسیری دشوار اما ضروری دعوت می‌کند: مسیری از خودشناسی، سکوت، همدلی، و مقاومت غیرخشونت‌آمیز. در دورانی که خطرهای جنگ، فناوری‌های مخرب، و بی‌عدالتی‌های ساختاری همچنان بشر را تهدید می‌کنند، پیام او بیش از هر زمان دیگر به گوش می‌رسد: «اگر صلح را جدی می‌گیری، باید امید را زندگی کنی، حتی اگر جهان آن را نپذیرد».

216216

کد خبر 2082217

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =