امید بنکدار معتقد است مدیوم سینما و تلویزیون تفاوت چندانی برای ارائه یک اثر خوب و با کیفیت ندارد و در فضای تلویزیون می‌توان تجربه‌های جدیدتر داشت.

بهناز شیربانی: کیوان علیمحمدی و امید بنکدار را بیشتر با فیلم‌های متفاوتی چون «شبانه» و «شبانه‌روز» به خاطر می‌آوریم.

«حیرانی» که این روزها از شبکه یک روی آنتن می‌رود، نخستین تجربه سریال‌سازی این دو کارگردان محسوب می‌شود، تجربه‌ای که همانند آثار پیشنشان با فرمی در کارگردانی و روایت همراه است که شاید مخاطب تا به امروز امروز مشابه آن را در تلویزیون ندیده باشد. به همین دلیل نظرات مختلفی نسبت به این سریال در طیف گسترده‌ای از مخاطبان تلویزیون وجود دارد.

«حیرانی» داستان مردی را روایت می‌کند که پس از سال‌ها غربت‌نشینی برای همراهی مادربزرگ بیمارش، به ایران باز می‌گردد، غافل از این که ناگفته‌های مادربزرگ و آشنایی وی با خانواده، او را به ورطه حیرانی می‌کشاند.

به بهانه پخش این سریال، میزبان امید بنکدار و کیوان علیمحمدی کارگردان‌ها، مرتضی پورصمدی تصویربردار، فریبا جدیکار، مهرداد صدیقیان، محمد مین‌باشی و احمد ساعتچیان بازیگران، سیاوش پورخلیلی تدوینگر و سحر عصر آزاد منتقد بودیم تا این سریال مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
 
مخاطبان سینما بیشتر شما را با ساخت فیلم‌هایی با سبک و سیاق خاص به خاطر می‌آورد. مدیوم تلویزیون چه جذابیتی برای شما داشت که به سمت سریال‌سازی حرکت کردید؟
امید بنکدار، کارگردان:
چون ما تجربه ساخت سریال رو نداشتیم، در وهله اول وارد شدن به این مدیوم بیشتر برای ما یک چالش محسوب می‌شد. برای ما جالب بود که ببینیم چطور می‌شود یک سریال ساخت که اتفاقا مخاطب هم داشته باشد و جذابیت‌های داستانی در آن رعایت شده باشد و به لحاظ ساختاری هم بشود پیشنهاد‌های تازه‌ای را وارد الگو غالب تولیدات تلویزیون کرد. وقتی این پیشنهاد مطرح شد بیشترین انگیزه ما این بود که وارد یک چالش جدید شویم.


امید بنکدار و کیوان علیمحمدی کارگردانان سریال «حیرانی»
 
آیا دغدغه تغییر ذائقه مخاطب تلویزیون هم در شما وجود داشت؟
کیوان علیمحمدی، کارگردان:
آقای جودی (تهیه‌کننده) فیلم «شبانه» ما را در سینما دیده بود و بر اساس این فیلم از من و امید دعوت به همکاری کرد. اگر باور نداشتیم که باید کار متفاوتی انجام دهیم، وارد کار در تلویزیون نمی‌شدیم. وقتی فیلمنامه اولیه را خواندیم بازنویسی متن را شروع کردیم که کار را به سلیقه خودمان نزدیک کنیم. شش ماه زمان بازنویسی فیلمنامه شد. با یک پیش‌تولید دقیق مثل یک کار سینمایی با آن برخورد کردیم. می‌توانم بگویم من به اندازه 10 فیلم سینمایی برای این کار انرژی گذاشتم، چه در فیلمبرداری چه در بازی‌ها و... همه برای کارشان وقت گذاشتند و این باور در کل تیم بود که می‌خواهیم کار متفاوت انجام دهیم.
 
برای اولین بار است در کارتان از فیلمنامه‌نویس دیگری استفاده کردید. چه چیزی در قصه ابتدایی شما را جذب کرد که فیلمنامه رابازنویسی کنید و تغییر دهید؟
بنکدار:
خطوط اصلی قصه‌‌ همان چیزی است که در نسخه ابتدایی هم وجود داشت منتها سعی کردیم نقصه را به فضا و نگاه خودمان نزدیک کنیم.
 
بیشتر در کارگردانی یا فیلمنامه؟
بنکدار:
در فیلمنامه هم همین اتفاق افتاد. مثلا ما الان بخشی از فراز و فرود‌های دراماتیک‌مان در فضا‌های تلفنی می‌گذرد یا چالش‌های تصویری چند‌پاره‌ که در حین گفت‌وگو‌های تلفنی اتفاق می‌افتد. در واقع تلفن یک عنصر پیش‌برنده داستان است که این مسئله اصلا در فیلمنامه اولیه نبود. حتی یک یا دو شخصیت به فیلمنامه اضافه شدند و ما سعی کردیم ریتم درام را در فیلمنامه نهایی خیلی فشرده بگنجانیم. فیلمنامه اولیه اوج و فرود‌های دراماتیک را داشت، اما خیلی آرام‌تر اتفاق می‌افتاد. سعی کردیم در نسخه نهایی گره‌ها را زیاد و ریتم اتفاقات و چالش‌های بین آدم‌ها را تشدید کنیم.
 
از جهت تم قصه فیلمنامه چقدر تغییر کرد. آیا از ابتدا هم حضور زنان در کلیت داستان همینقدر قوی و پررنگ بود؟
بنکدار:
تم جستجو از ابتدا در قصه وجود داشت. بیشترین تغییری که در ویرایش اتفاق افتاد این بود که در نسخه ابتدایی تکلیف شخصیت‌های مثبت و منفی از ابتدا روشن بود. سعی کردیم آدم‌ها را به سمت طیف خاکستری ببریم. حتی درمورد آدم‌هایی که فرض بر منفی بودن آن‌ها بود، سعی کردیم عملکرد‌های مثبت را به فراخور منافعشان در فیلمنامه قرار دهیم. از ابتدا حضور زن در فیلمنامه قوی بود. در ویرایش فیلمنامه نقش زن‌ها یک مقدار پر رنگ‌تر شد.

کمی از تکنیک دوربین روی دست این مجموعه صحبت کنید. این مسئله تا پیش از این کمتر در تلویزیون تجربه شده است. این شیوه تصویر برداری چطور انتخاب شد؟
علیمحمدی:
وقتی کارگردان با یک متن روبرو می‌شود و قرار است آن را تصویر کند، دو راه برایش وجود دارد. یک راه کلاسیک هست که برابر با آن فقط واژه‌ها مصور می‌شود، اما شکل دوم که من اسمش را پروسه خلاقه کارگردانی می‌گذارم این است که شما فرا‌تر از چیزی که در متن وجود دارد بروید و زندگی پشت واژه‌ها را پیدا کنید.
 

این دو راه با هم بسیار متفاوت است. در مورد ساخت مجموعه «حیرانی» باید مسیری را طی می‌کردیم. در 10 قسمت ابتدایی ما با شخصیتی رو به رو هستیم که وارد ایران می‌شود و در نقطه سرگردانی قرار می‌گیرد. او دچار سرگردانی محض است و هر قدم که بر می‌دارد در یک موقیعت خطرناک می‌افتد و بیشتر گرفتار می‌شود. وقتی این شخصیت مصور می‌شود می‌تواند صحبت کند و نفس‌های عمیق بکشد و از گرفتاری‌اش بگوید.
 

در شکل دوم به عنوان کارگردان می‌توانید با فضاسازی برای مخاطب کاری کنیم پریشانی و حیرانی را تجربه کند. مثلا شخصیت حمید‌رضا پگاه اصلا نمی‌داند برای چه به ایران آمده است. مادربزرگ اطلاعات گنگ می‌دهد که او را روز به روز پریشان‌احوال‌تر می‌کند. از طرف دیگر خانم جدیکار را می‌بینیم که آلزایمر دارد. جهان یک آلزایمر پر از پریشانی است. می‌خواستیم تماشاگر را به این فضای پریشان‌احوالی نزدیک کنیم تا سرگردانی ترس و اضطراب را با شخصیت‌ها تجربه کند. سریال از جایی تغییر لحن می‌دهد. اگر این وحشت و اضطراب را نسازیم نمی‌توانیم تغییر لحن را به تماشاگر نشان دهیم. استراتژی «حیرانی» بر این اساس چیده شده است. این استراتژی را در مونتاژ و فیلمبرداری هم می‌بینید. شما در 10 قسمت اول ممکن است یک سریال رنگی ببینید، اما عملا تم داستان سیاه و سفید است، برای اینکه بعد به رنگ برسیم. در ادامه خواهید دید رنگ و نوع مونتاژ عوض خواهد شد.
 
آقای‌ پورصمدی نظر شما در باره فرم تصویر‌برداری که برای این کار انتخاب شد چیست؟
مرتضی پورصمدی، تصویربردار:
قرار نیست در این کار به مخاطب آموزش بدهیم. این سریال میدان آموزش برای مخاطب نیست. من اصلا موظف نیستم به مخاطبی که به دوربین روی دست معترض است، توضیح بدهم، چرا که او حاضر نیست قرمه‌سبزی‌اش را‌‌ رها کند و سریال را با دقت ببیند.

من با 65 سال سن می‌دانم چرا باید از دوربین روی دست استفاده کنم. آدم‌هایی که عجولانه درباره «حیرانی» نظر می‌دهند، تنبل هستند و حاضر نیستند عادت‌هایشان را کنار بگذارند. تماشاچی به قول علامه جعفری باید فیتیله‌اش را بالا ببرد نه اینکه ما فیتیله‌مان را به خاطر او پایین بکشیم. مخاطب باید صبر کند و بعد از دیدن 30 قسمت نظر بدهد. اگر به کار ما اعتماد دارد و ما را می‌شناسد باید صبور باشد. اگر هم غیر از این است که بهتر است برود سریال‌های جویده‌شده کانال‌های دیگر را ببیند.

از انجام کارهای معمولی حالم بد می‌شود و رنج کارهای سخت را می‌پذیرم. به همین دلیل برایم ذره‌ای اهمیت ندارد تماشاچی عام چه قضاوتی می‌کند. او باید رنج این کار‌ها را تحمل کند، چون قرار نیست ما او را کول کنیم و با خودمان ببریم. تماشاچی عام بهتر است برود آبگوشت و قرمه سبزی‌اش را بخورد و سریال‌های آبکی شبکه‌های دیگر را ببیند.



آقای‌ پورصمدی وجه چالش بر‌انگیز این کار برای شما چه بود؟
پورصمدی:
اساسا من در زندگی کاری که کیفیت نداشته باشد و در آن یک اتفاق متفاوت نیفتد نمی‌پسندم و از انجام کارهای معمولی کردن حالم بد می‌شود و رنج کارهای سخت را می‌پذیرم. معتقدم «حیرانی» ادامه اتفاقاتی است که درفیلم‌های «شبانه» و «شبانه روز» رخ می‌دهد و قرار نیست همه از این سریال خوششان بیاید. برای من ذره‌ای اهمیت ندارد مخاطب عام درباره این سریال چه فکر می‌کند. تماشاچی عام باید مسیر طولانی را طی کند تا این نوع سریال‌سازی را به معنی واقعی درک کند، چرا که تا به امروز شیوه دیگری از سریال‌سازی را تجربه کرده است. من از بازتاب‌ این سریال در میان دوستان، همکاران و دانشجویان سینما به اندازه کافی نشاط و انرژی گرفته‌ام.
 
خانم جدیکار درباره نقشتان در سریال «حیرانی» صحبت کنید. بازی در نقش فردی که دچار آلزایمر شده چه دشواری‌هایی داشت؟
فریبا جدیکار:
با ‌شناختی که از کارگردانان این مجموعه داشتم، از پیشنهاد آن‌ها برای حضورم در این سریال استقبال کردم. جذابیتش هم این بود که می‌توانستم در این نقش کنکاش کنم و با شخصیت کلنجار بروم و نقش مادری را بازی نکنم که مدام نگران آمدن و رفتن بچه‌اش است و فقط آشپری می‌کند. خواستم کمی از این فضا دور باشم. برای درک بهتر این نقش یک یا دو جلسه به انجمن آلزایمر رفتم و با بیماران صحبت کردم بعد هر کدام از مشخصه‌های بیماران را به عطیه دادم. حالا با در نظر گرفتن گذشته عطیه و رازی که بین عطیه و شوهرش هست این مشخصه‌ها را تقویت کردم. اگر دقت کرده باشید استرس عطیه زمانی است که به این راز برخورد می‌کند. او بیشترین امنیت را در کنار شوهرش دارد. وقتی عطیه پیش میرقلی است خیلی عادی رفتار می‌کند و ظاهرا حواسش هست و همه چیز را فراموش کرده غیر از رازی که بین او و شوهرش وجود دارد. به نظر من فقط یک آدم هشیار می‌تواند چنین حرف‌های بزند.
 
یعنی یک جور فراموشی خودخواسته؟
جدیکار:
در حقیقت وقتی اتفاق دردناکی در زندگی شخصی رخ می‌دهد نا‌خواسته ذهن می‌خواهد اتفاق بد را فراموش کند که جسم ضربه نخورد. بنابراین دگمه فراموشی خودخواسته زده می‌شود. در این داستان آن‌قدرضربه روحی آزاردهنده است که عطیه خواسته اتفاق بد را فراموش کند. در حقیقت او همه چیز را از یاد برده، غیر موضوعی که همیشه نگرانش بوده است. خانم حاجی یوسفی خیلی در شناخت این بیماری به من کمک کردند. او کتابی به نام «درخشش الماس» را به من پیشنهاد داد که فکر می‌کنم منبع بسیار خوبی برای خانواد‌ه‌هایی است که چنین بیمارانی در خانه دارند.

در کل کار کردن با کیوان علیمحمدی، امید بنکدار و مرتضی‌پور صمدی برای من اوج لذت است. حضور در این نقش قطعا کاستی‌هایی دارد که مربوط به بازی من است. در حقیقت با کمک این سه نفر هست که این کاراکتر کامل‌تر و بهتر دیده می‌شود. قطعا اگر این سه نفر نبودن عطیه اون چیزی نبود که الان دیده می‌شود.
 
آقای ساعتچیان چه شد شما با گروه «حیرانی» همراه شدید؟
احمد ساعتچیان، بازیگر:
مهم‌ترین ویژگی کار در وهله اول این بود که من از ابتدا با یک فیلمنامه کامل روبرو شدم و می‌توانستم مسیری را برای خودم تصور کنم. در فیلمنامه شخصیت‌پردازی‌ها به خوبی انجام شده بود و سبک و سیاق کارگردانی این دو کارگردان به من بیشتر ایده داد. در این کار آن‌قدر سطح انرژی بالا بود که به عنوان بازیگر احساس خستگی نمی‌کردی.
 
شما بیشتر تجربه حضور در صحنه تئا‌تر را دارید. مدتی است فعالیت‌تان در تلویزیون بیشتر شده است. مدیوم تلویزیون را برای ادامه فعالیت چطور ارزیابی می‌کنید؟
ساعتچیان:
تلویزیون را اگر جدی بگیری برای فعالیت بستر بسیار مناسبی است. متاسفانه بسیاری از همکاران این مدیوم را جدی نمی‌گیرند. کار کردن در هر مدیوم بر می‌گردد به اینکه چه نگاهی به این حرفه و بازیگری دارید. من سعی می‌کنم انتخاب کنم و خوش‌شانس هستم. من انتخاب می‌کنم و می‌شود «حیرانی» یا «مدار صفر درجه». «حیرانی» از جمله کارهایی است که حقیقتا اگر یک قسمتش را نبینید خط اصلی داستان را از دست می‌دهید.
 
جدیکار: من هم با نظر آقای ساعتچیان موافقم. اگر سکانسی را در این سریال نبینید خط کلی داستان را از دست می‌دهید. کمتر در تلویزیون می‌بینید کاری بیننده را به فکر وادار کند. به نظر من مردم باید حوصله کنند و ببینند چه ذهنیتی که در پس نگاه سازندگان کار بوده است.
 
خیلی‌ها اعتقاد دارند در سال‌های اخیر آنچه تلویزیون در اختیار مردم قرار داده نا‌خود آگاه سلیقه آن‌ها را تنزل داده است. تا چه حد با این دیدگاه موافقید؟
علیمحمدی:
ما در مورد چیزی صحبت می‌کنیم به اسم سلیقه که استاندارد خاص خودش را دارد و وقتی تبدیل می‌شود به بی‌سلیقگی کم کم از استاندارد اولیه دور می‌شود. من از دوستی شنیدم سریال‌سازی برای برخی از کارگردان‌ها مثل عابر بانک است. اصلا شک نکنید کارگردانی که به سریال به شکل یک عابربانک نگاه می‌کند در سینما هم همینطور خواهد بود. اصلا مگر می‌شود این‌قدر تناقض وجود داشته باشد.

المان‌های سینما هم دقیقا مثل تلویزیون است، با این تفاوت که دوربینش متفاوت است. خیلی‌ها فکر می‌کنند دوربین فیلمبرداری است که به کار هویت می‌دهد. در حقیقت وقتی سلیقه به بی‌سلیقگی تبدیل می‌شود این اتفاق می‌افتد که وقتی ساعت 10 شب به خانه اقوامتان می‌روید امکان ندارد سریال «عشق ممنوع» یا «ایزل» را نبینند.
 

من با منطق زیبایی‌شناسی می‌توانم ثابت کنم چرا مردم این سریال‌ها را می‌بینند. من و امید چند قسمت از این سریال‌ها را دیدیم که ببینیم چرا مردم این سریال‌ها را می‌بینند و به نتیجه رسیدیم عنصر زیبایی‌شناختی در سریال‌های آن‌ها به شدت وجود دارد. وقتی ما در سریال‌هایمان کسانی را مقابل دوربین می‌آوریم که با هیچ منطق زیبایی‌شناسی نمی‌خواند، این اتفاق بوجود می‌آید که تلویزیون ایران مخاطبانش را از دست می‌دهد. افتخار می‌کنم در سریال ما دیالوگی که فرخ نعمتی به مهرداد صدیقیان می‌گوید - «ولش کن اون پسره عوضی رو» - به گوش پخش زشت می‌آد و به ما ایراد می‌گیرند. این نشان می‌دهد «حیرانی» سریال محترمی است، در صورتی که در سریال‌های دیگر رکیک‌ترین شوخی‌های جنسی انجام می‌شود و هیچ اشکالی‌ها وارد نیست. تیم «حیرانی» هدف داشت و هدف ما این بود که با بهترین کیفیت این سریال را می‌سازیم.
 
آقای صدیقیان ظاهرا «حیرانی» نخستین تجربه حضور بازی شما در سریال تلویزیونی است. در مورد این تجربه صحبت کنید.
مهرداد صدیقیان، بازیگر:
من کارهای قبلی این دو عزیز را دیده بودم و احساس خوبی نسبت به کار‌هایشان داشتم، چرا که شکل درستی از روابط انسانی را نشان می‌دهند. افتخار می‌کنم فیلم‌های به این زیبایی می‌بینیم. در کارهای این دو عزیز همه چیز شیک است. در جامعه‌ای که هیچ چیز شیک و تمیز نیست، دیدن کارهای این دو کارگردان ذهن را آرایش می‌کند. «حیرانی» اولین تجربه سریالی من بود. در این سریال می‌توانستم 30 قسمت فیلم سینمایی بازی کنم، چرا که با‌‌ همان حساسیتی که یک فیلم سینمایی ساخته می‌شود برای این کار انرژی گذاشته شد.
 
علیمحمدی: مهرداد جاهایی در سریال بسیار لب مرز و خوب بازی کرده که من توقع آن نداشتم. ما با مهرداد خیلی دوست نبودیم، اما برای نقشش انرژی گذاشت.


 حمیدرضا پگاه در صحنه‌ای از سریال «حیرانی»

آقای مین‌باشی از ماجرای ملحق شدنتان به گروه بازیگران «حیرانی» بگویید.
محمد مین‌باشی، بازیگر:
من هم مثل همه دوستان کار این دو کارگردان را دیده بودم و دوست داشتم. همیشه منتظر فرصتی بودم تا در کنارشان باشم. اتفاقی که در «حیرانی» افتاد جالب بود. من روز اول که رفتم سر کار کاملا گیج بودم، دکوپاژ و فیلمنامه بسیار متفاوتی داشت. وقتی آقای‌ پورصمدی پشت دوربین قرار می‌گرفت انرژی بسیار زیادی منتقل می‌کرد. به عنوان یک بازیگر خیالم راحت بود همه چیز سر جای خودش است. زمانی که حضورم در کار قطعی شد فیلمنامه کلی را به من دادند و جذاب‌ترین قسمت این بود که فردای آن روز از من خواسته شد درباره فیلمنامه صحبت کنیم.
 
آقای ‌پورخلیلی تدوین این مجموعه از فرم خاصی پیروی می‌کند که کاملا منطبق با محتوای کار است. چطور به چنین فرمی از ندوین رسیدید؟
سیاوش پورخلیلی، تدوینگر:
جمله‌ای هست که می‌گوید «فیلم روی میز تدوین شکل می‌گیرد». در ایران برداشت اشتباهی از این جمله شده است. بسیاری از کارگردانان کار کلیشه‌ای انجام می‌دهند و بعد انتظار دارند معجزه روی میز تدوین انجام شود. حالا اگر کار به سلامت از میز تدوین بگذرد کارگردان کار بزرگی کرده است و کارش را بلد بوده و اگر این اتفاق نیفتد تدوینگر نتوانسته کارش را درست انجام دهد، اما من همیشه از کار کردن با امید و کیوان لذت می‌برم.
 

من تدوین این کار را به شکل پازلی می‌بینم که هوشمندانه طراحی شده است. 99 درصد چیزی که از تدوین یاد گرفتم از کار با علیمحمدی و بنکدار است. از ابتدا یک دیدگاه و ذهنیت کامل نسبت به کار وجود داشت و دکوپاژ فیلمنامه از همان ابتدا در اختیار من قرار گرفت. ساختار کلی کار کاملا فکر شده بود. پاردوکس جالبی در تدوین این کار وجود دارد. در عین اینکه کاملا می‌دانستم کارگردان در تدوین به دنبال چیست و چه می‌خواهد، اما فضای خلاقانه برای بهتر شدن کار وجود داشت.
 
لحن حرف زدن حمیدرضا پگاه در این مجموعه بسیار درست طراحی شده است، آن هم به عنوان فردی که تازه از خارج از کشور آمده است. این طراحی چطور انجام شد؟
علیمحمدی:
من و امید آن جنس بازی را می‌پسندیم که تماشاگر تلاش کند پشت ذهن بازیگر را بخواند. ممکن است در این سریال یک بازیگر دیالوگی که می‌گوید‌‌ همان چیزی نباشد که بازی می‌کند. ما این نوع بازی‌های سرد را دوست داریم. در مورد آدمی که به تازگی از خارج از کشور برگشته است این تصور را داشتیم که هرچند خوب فارسی صحبت می‌کند، اما نتواند فارسی بخواند. شاخص هم داشتیم مثلا در «شبانه روز» فرزان اطهری پسری بود که سال‌ها سوئد زندگی می‌کرد و نمی‌توانست فارسی بخواند و ما مجبور بودیم دیالوگ‌ها را برایش ضبط کنیم تا بتواند صحبت کند.
 
بنکدار: ضمن اینکه قصد داشتیم تصویر کلیشه‌ای از بازیگری که تازه از خارج برگشته را عوض کنیم. در سریال‌ها می‌بینیم چنین فردی انگار جملاتش را از گلستان سعدی انتخاب می‌کند و فقط ته حرف‌هایش را می‌کشد. ما سعی کردیم از چنین اتفاقی پرهیز کنیم، چون خیلی از آدم‌هایی که از خارج می‌آیند این‌طور حرف نمی‌زنند. ما سعی کردیم در لحن حمیدرضا پگاه یک خامی و نابلدی بگذاریم. به هر حال هر حسن و امتیاز در بخش بازیگری این کار وجود دارد برمی گردد به خلاقیت بازیگر و هر اشکالی که می‌بینید به هدایت ما به عنوان کارگردان مربوط می‌شود.
 
با توجه به تجربه ساخت نخستین سریال و کار کردن در این مدیوم، آیا تلویزیون را بستر مناسبی برای ادامه فعالیتتان می‌دانید؟
بنکدار: ما دوست داریم کارهایی انجام دهیم که به آن باور داریم و کارهایی را انجام دهیم که توانایی خودمان و آدم‌هایی که کنارمان هستند نشان دهیم، کارهایی که برای ما چالش‌برانگیز باشد. فرق نمی‌کند این مدیوم سینما باشد یا تلویزیون. فکر می‌کنم اگر بستری مناسبی وجود داشته باشد تلویزیون به دلیل فراگیری و طیف گسترده مخاطبانش می‌تواند از سینما جذاب‌تر باشد، البته برای کسی که به تولید خلاقانه اعتقاد دارد.
 
پورصمدی: مکانیزمی مثل مدیریت در تلویزیون وجود دارد که این مدیریت تا به امروز تجربه‌های گوناگونی داشت و دستاوردهایی هم داشت. گاهی وقت‌ها مدیریت تلویزیون هم مایل است گروه‌هایی با نگاه‌های متفاوت در این مدیوم حضور داشته باشند، برای اینکه تصور می‌کنند شیوه‌های قبلی تکرار شده است. این جسارت را لایه‌هایی از مدیریت آرام‌آرام تجربه می‌کند. این اتفاق نمی‌توانست 15 سال قبل اتفاق بیفتد، اما الان ضرورتش احساس می‌شود چرا که تلویزیون ما جبرا با سایر رسانه‌ها مقایسه می‌شود. تلویزیون کیوان علیمحمدی و امید بنکدار را به عنوان تجربه‌های جدید سریال‌سازی انتخاب کرد.
 
بنکدار: احساس می‌کنم تنوع محصولات قدرت رقابت را بالا می‌برد و حق انتخاب بیشتری به آدم‌ها می‌دهد. این تنوع باعث می‌شود سریال‌های تلویزیون به درام‌های تکراری و کمدی محدود نشود.

5758
 

کد خبر 208540

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۱:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۱
    26 15
    در این دنیا همه بد و کار نابلد و کم فهم هستند به جز عوامل این سریال سیاه و آبکی که با شعور ، روشنفکر و کاربلد و خلاصه هر چه بگوییم کم گفته ایم. پس آقایان لطف کنید برای ما سریال نسازید. برای خودتان بسازید و چند نفری در خانه نگاه کنید و از پول بست المال که ما هم در آن سهم داریم این کارهای بی خود را نسازید. من یکی از سهم بیت المالم راضی نیستم که خرج این فیلم ها می شود.
  • رضا IR ۱۳:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۱
    21 24
    انصافا باید یک خسته نباشید ویژه گفت به کارگردان این سریال تدوین این فیلم واقعا خوبه، لذت می برم از نگاه کردن این فیلم.
  • بدون نام IR ۱۳:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۱
    18 23
    عالیه من که با لذت نگاه میکنم
  • بدون نام IR ۱۸:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۱
    4 8
    که چی
  • بدون نام IR ۲۳:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۱
    10 9
    بسیار عالی است به نظرم تلویزیون اگه پول های ساخت سریال های یکسالش رو جمع کنه بده تا یک همچین سریالی بسازند خیلی بهتره...دوستان شما از طنزهای دوزاری خسته نشدین؟ والا به خدا ما که خسته شدیم...آقای بنکدار و علیمحمدی واقعا خسته نباشید(بعضی فلش بکها فوق العاده هستند)