به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایسنا، علیاصغر بلوری همدانی از اسرای اردوگاه «تکریت ۱۲ » که به «اردوگاه مفقودالاثرها» شهرت داشت، در خاطراتی با اشاره به رحلت امام خمینی (ره) روایت میکند: اگرچه دوران اسارت ما در مقایسه با برخی دیگر از آزادگان، از نظر مدت زمان کوتاهتر بود، اما شرایطی که بر اردوگاه ما حاکم بود بسیار سخت و طاقتفرسا بود. عراقیها از هیچ گونه اذیت و آزار و اعمال فشار دریغ نمیکردند.
بلوری همدانی افزود: تنها امتیازی که به ما دادند، یک دستگاه تلویزیون بود. قاطع ما آن را تحویل گرفت، اما قاطع دیگر که اغلب از نیروهای بسیجی و سپاهی تشکیل شده بود، به خاطر حفظ استقلال فکری، از تحویل گرفتن آن خودداری کرد.
بلوری همدانی با یادآوری ایام بیماری امام و تأثیر آن بر فضای اردوگاه خاطرنشان کرد: با همان تلویزیون از وضعیت جسمانی حضرت امام مطلع میشدیم. در طول روز، اطلاعات را به صورت پنهانی با هم رد و بدل میکردیم. لحظهبهلحظه نگرانیها بیشتر میشد. آن شب ساعت ۱۱ بود که در یکی از آسایشگاهها خبر رحلت امام را شنیدیم. برخی آشکارا و برخی در زیر پتو گریه میکردند. سکوت سنگینی بر اردوگاه سایه انداخت؛ سکوتی که مملو از اندوه و بیقراری بود.
وی ادامه داد: عراقیها با بیرحمی به پشت پنجرهها میآمدند و با تمسخر میگفتند: «آها! چی شد؟ پدرتان مرده؟» نگاه بچهها چنان از خشم میجوشید که اگر قدرتی بود، شاید همان لحظه آن سربازان عراقی را از بین میبردند.
بلوری همدانی با اشاره به همبستگی اسرا در عزاداری برای امام راحل افزود: سه دست لباس برای اسرا وجود داشت. همان شب تصمیم گرفتیم همگی لباس سورمهایرنگ بر تن کنیم تا به صورت هماهنگ و یکدست، سوگوار اماممان باشیم. این اقدام آنچنان هماهنگ و باصلابت بود که عراقیها را شوکه کرد. من را احضار و تهدید کردند که باید لباسها را عوض کنید، اما بالعکس، تعداد کسانی که لباس سورمهای پوشیدند بیشتر شد. فشارها و سختگیریها افزایش یافت، حتی استفاده از آب را محدود کردند.
این آزاده در پایان خاطره خود به نمادینترین واکنش اسرا در برابر رفتار دشمن اشاره کرد و گفت: برای تخلیه روحی و نوعی انتقام از عراقیها، تصاویر صدام را از اردوگاه جمعآوری کردیم، پاره و ریز ریز کردیم و طوری نابودشان کردیم که حتی اثری از آنها باقی نماند. این واکنشی نمادین اما برای ما و عراقیها پرمعنا بود.
۲۵۹
نظر شما