به گزارش خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، محمدامین خدابنده؛ قرار گرفتن ایران در شرایط نامطلوب سیاسی و اقتصادی در اثر عدم دستیابی به نظم سیاسی مدنظر مشروطهخواهان و مواجهه با ورود نیروهای اشغالگر روس و انگلیس بهدلیل وقوع جنگ جهانی اول، واپسین سالهای استقرار حکومت قاجار در زمان احمدشاه را با چالشهای جدی مواجه کرد. عدم توانمندی شخص احمدشاه در ایجاد نظم و بازگرداندن یکپارچگی به کشور، متأثر از وضعیت سراسر هرجومرجی که پس از انقلاب مشروطیت بر ایران حاکم شده بود، سبب شد تا سازوکارهای لازم برای اقدامات مداخلهجویانه روس و انگلیس در جهت بهرهمندی از چنین وضعیتی برای نیل به اهداف سیاسی خود و تسلط هرچه بیشتر بر مناطق ایران برای استفاده اقتصادی، آن هم در زمانی که جامعه ایران با قحطی مواجه بود، فراهم آید.
متأثر از چنین شرایطی بود که جنبش جنگل با رهبری میرزا کوچکخان در ایالتی مانند گیلان که سابقه حضور فعال در تحولات سیاسی ازجمله در تحولات مشروطهخواهی و فتح تهران برای استقرار مجدد نظام مشروطه را داشت، شکل گرفت و در دوره نخست فعالیت خود در سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۸ ه.ق ماهیت خود را کاملاً در تقابل با اقدامات استعماری روسیه و انگلیس معرفی میکرد. این تقابل بهگونهای بود که حتی با وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه که زمینههای تجدیدنظر درخصوص عملکرد روسیه کمونیستی در نسبت با روسیه تزاری در مواجهه با اهداف استعماری را در سالهای ابتدایی این انقلاب در پی داشت، موجبات سلب محتوای نگرش انتقادی جنبش جنگل که متوجه عدم تغییر در سیاستهای روسیه کمونیستی در نسبت با روسیه تزاری شده بود را فراهم نیاورد. همچنین عملکرد انگلیس همواره مورد انتقاد شدید جنبش جنگل قرار میگرفت و این کشور به سلب استقلال و انسجام ملی ایران محکوم میشد.
بر این اساس، نوشتار حاضر در صدد است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی و بهرهمندی از روزنامه جنگل، به طرح و پاسخ به این پرسش بپردازد که ماهیت نگرش و واکنش جنبش جنگل در دوره نخست خود نسبت به روسیه و انگلیس چه بود؟
۱- ادوار جنبش جنگل
جنبش جنگل به رهبری میرزایوسف، معروف به میرزاکوچک که سابقه حضور در نیروهای مشروطهخواه در اردوکشی شمالیها به پایتخت علیه استبداد محمدعلیشاه به فرماندهی سپهدار تنکابنی را داشت (رائین، ۱۳۵۷: ۵۶)، شکل گرفت. میرزاکوچک در تهران در جمعیتی به نام هیئت اتحاد اسلام که به منظور اتحاد مسلمانان در برابر استعمار خارجی توسط سیدجمالالدین اسدآبادی، محمد عبده و عبدالرحمان کواکبی تشکیل شد و مرکز آن در استانبول بود، عضو شد (گروگان، ۱۳۶۷: ۳۶) و در صدد برآمد تا شعبهای از این هیئت را به منظور مبارزه با استعمار خارجی در گیلان ایجاد کند (افشار، ۱۳۸۰: ۱۸). بر این اساس، میرزا کوچکخان مصمم به بازگشت به گیلان شد. ورود وی به گیلان به دلیل دشمنی روسهای تزاری مخفیانه صورت گرفت. میرزا پس از ورود به گیلان ابتدا به دیدار دکتر حشمت که در لاهیجان مشغول طبابت بود رفت و پس از جلب موافقت وی، برای ایجاد سازوکارهای مبارزه شبانه از لاهیجان به سمت رشت روانه شدند و در منزل یکی از دوستان خود سکونت کرد (گیلک، ۱۳۷۱: ۱۷).
از این زمان میرزا درصدد جستوجوی افراد مورد اعتماد برآمد. در تحقق این مهم آنچه که بیش از همه به وی کمک کرد، شاخصههای ملیگرا و مسلمان شیعه میرزا کوچکخان بود (دنسترویل، بیتا: ۱۶۷) که سبب شد تا افرادی مانند دکتر حشمت، احمد و حسین کسمایی که از لحاظ اندیشههای ملیگرایانه و اسلامی با او اشتراک داشتند به وی بپیوندند (گیلک، ۱۳۷۱: ۲۱-۲۳). کمکهای مالی این افراد نقش مهمی در پیشبرد اهداف جنبش در دوره نخست فعالیتهای جنبش جنگل داشت (میرفخرایی، ۱۳۶۲: ۷۰).
دوره دوم این نهضت اما چه از لحاظ اعضایی که رهبری این جنبش برعهده داشتند و چه از لحاظ ایدئولوژی با دوره نخست کاملا متفاوت بود. این تفاوت به اندازهای است که برخی پژوهشگران مانند زاهد زاهدانی و مسعودی از آن به «پارادوکس در ایدئولوژی» تعبیر میکنند (زاهد زاهدانی، مسعودی، ۱۳۹۴: ۱۸۳). متأثر از این تغییر ایدئولوژی بود که تعدادی از یاران میرزا کوچکخان مانند دکتر حشمت و حاج احمد کسمایی (کشاورز، ۱۳۷۱: ۱۲۰) که در دوره نخست با همکاری وی رهبری نهضت را برعهده داشتند، از جنبش کنارهگیری کردند. بدین ترتیب جنبش جنگل طی سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۰ وارد فاز دیگری گردید.

متأثر از اختلاف و جدایی میرزا با یاران پیشین خود در هیئت اتحاد اسلام، فشار انگلیسیها بر میرزا درنتیجه لغو پیمان متارکهای که قبلا بین آنها منعقد شده بود، شدت گرفت. رئیس اداره سیاسی انگلیس در ایران مهلت پنج روزهای را برای میرزا جهت تسلیم یا خروج از ایران تعیین کرد (مدنی، ۱۳۷۷: ۶۳). در چنین شرایطی نزدیکی میرزا به روسیه کمونیستی بیشتر شد و حزب کمونیست این کشور نیز با ارسال نامهای در سال ۱۳۳۸ ه.ق آمادگی خود را برای حمایت از میرزا کوچکخان اعلام کرد و میرزا به همراه آنان عازم لنکران شد (گیلک، ۱۳۷۱: ۲۴۵). پیش از رسیدن میرزا به لنکران اما ارتش سرخ به بهانه تعقیب روسهای سفید وارد انزلی شده بود (همانجا). پس از این واقعه، میرزا و یاران او مشی روسها را پذیرفتند و خود را اجتماعیون نامیدند. این مشی جدید به منزله عدم توجه به استقلال و انسجام ملی و نهاد سلطنت مشروطه بود و با معیارهای ایدئولوژیک دوره اول کاملا تفاوت داشت. تغییر در مشی ایدئولوژی جنبش جنگل در این حد متوقف نماند و در نهایت این تغییر در مشی ایدئولوژی با حکومت موقت جمهوری که در آن اصول سلطنت مشروطه به طور کامل کنار گذاشته شده بود، به عدول از آن ایدئولوژی منجر شد (میرزا صالح، ۱۳۶۹: ۷-۴).
با توجه به شناخت دورههای متفاوت جنبش جنگل و فهم تفاوت برخورد این جنبش در هر دوره با قوای خارجی ازجمله روسیه، مسأله زمینههای مؤثر در شکلگیری نگرش انتقادی جنبش جنگل در دوره نخست خود درخصوص روسیه و انگلیس حائز اهمیت میشود که به این مسأله در گفتار بعد پرداخته خواهد شد.
۲- زمینههای سیاسی و اقتصادی ایجاد نگرش انتقادی
ورود نیروهای روس و انگلیس به ایران درنتیجه جنگ جهانی اول و اشغال مناطق شمالی ایران به دست روسها عاملی مهم در برانگیخته شدن قیام جنگلیها در این مناطق محسوب میشود. بیرون راندن نیروهای روس و انگلیس از ایران و کسب استقلال ملی، از همان ابتدا جزو مهمترین اهداف نهضت جنگل بود و بهمنزله نقطه عزیمت این جنبش بهشمار میرفت (گیلک، ۱۳۷۱: ۳۳-۳۱).
اهمیت بیرون راندن نیروهای اشغالگر به عنوان یک رکن مهم در ایدئولوژی نهضت جنگل مورد تأکید بسیار قرار گرفته است که در گفتارهای بعد به آن پرداخته خواهد شد؛ اما به طور مختصر و با هدف شناخت وضعیت سیاسی جامعه ایران در طول دوران جنگ جهانی اول و اشغالگری قوای روس و انگلیس میتوان به توضیحات میروشنیکف مراجعه کرد که معتقد است با ورود نیروهای اشغالگر به ایران احمدشاه فاقد هرگونه توان لازم برای مقابله با آنها و چارهاندیشی درخصوص اوضاع بهوجود آمده بود و درنتیجه این شرایط، قوای اشغالگر موفق به قدرت رساندن نیروهای سیاسی طرفدار خود چون فرمانفرما، عینالدوله و وثوقالدوله شدند که این مسأله موجبات ایجاد ژاندارمری و حکومت ملی برای مبارزه با اشغالگران را فراهم آورد (میروشنیکف، ۱۳۴۴: ۵۷).
همچنین جنگ جهانی، بر شدت فضای چنددستگی نیروهای سیاسی افزود و بنابر گزارش بلوشر مسبب ایجاد دو منبع قدرت سیاسی در کشور که یکی نیروهای حکومتی و دیگری نیروهای ملی بودند، شد (بلوشر، ۱۳۶۳: ۳۷). همچنین این چنددستگی و آشوب را که منجر به ایجاد هرجومرج در نقاط مختلف ایران شده بود، میتوان در گزارش اوکانر، کنسول بریتانیا در ایالت فارس در زمان جنگ جهانی اول هم مشاهده کرد (اوکانر، ۱۳۷۶: ۹۸). همین مسأله به اعتقاد بلوشر موجب ایجاد دو جریان و نیروی سیاسی در کشور که یکی آنها نیروهای حکومتی و دیگری نیروهای ملی بود، شد (بلوشر، ۱۳۶۳: ۳۷).
درخصوص زمینه اقتصادی، اشغال مناطق مختلف ایران در شرایطی که جامعه با بحران عظیم قحطی و به تعبیر کاتوزیان وضعیت آشفته اقتصادی (کاتوزیان، ۱۳۶۸: ۱۱۰) مواجه بود، بر شدت هرجومرج و نابسامانی موجود در جامعه افزود و نیروهای جنگل را ناچار به ایفای نقش در چنین شرایطی نمود. این وضعیت نابسامان اقتصادی و تأثیر آن بر شکلگیری و اقدامات جنبش جنگل در روزنامه جنگل مورد اشاره قرار گرفته است. برای مثال، سیزدهمین شماره این روزنامه ذیل عنوان «برای فقرا چه کردهاید» به وضعیت نابسامان اقتصادی و فقر گسترده در جامعه ایران و شهر رشت اشاره میکند و از اصلاح وضعیت اقتصادی موجود البته با تمرکز بر اقدامات سیاسی و مبارزاتی به عنوان یک هدف اصلی برای افراد این نهضت یاد میکند (روزنامه جنگل، ۲۴ ذیالحجه ۱۳۳۵، ش۱۳، ص۷). همچنین در شماره دیگر از روزنامه جنگل به نقش نیروهای اشغالگر در بروز قحطی و فقر و فلاکت مردم اشاره شده و بر ضرورت بیرون راندن این نیروهای اشغالگر به منظور برونرفت از این مشکل اقتصادی تأکید شده است (روزنامه جنگل، ۲۳ محرم ۱۳۳۶، ش۱۵، ص۷).
علاوه بر روزنامه جنگل، این مسأله در اسناد برجای مانده از نهضت جنگل هم قابل مشاهده است. در نامهای که در ۱۶ جمادیالثانی ۱۳۳۴ از جانب فردی به نام آقا محمدجعفر درخصوص اوضاع رشت موجود است اینگونه بیان شده است: «به قدری در هذهالسنه کار دهات مشکل گردیده که در این هفت سال ندیده بودم. نبود نوغان در ظرف سه سال رعایا را بیبضاعت و بیزندگانی و بیقوت نموده بعضی به واسطه عدم تأدیه مالالاجاره و بعضی به واسطه کثرت بدهکاری به ارباب و نداشتن قوت لایموت فراری گردیدهاند» (افشار، ۱۳۸۰: ۸).
ظهور جنبش جنگل به عنوان جریان مخالف با حضور نیروهای اشغالگر در ایران در چنین فضایی قابل تحلیل و پذیرش است. در میان اعضای جنبش جنگل در دوره اول آن، این اعتقاد راسخ وجود داشت که دستیابی به استقلال ملی و برونرفت از وضعیت عدم انسجام و هرجومرج، جز با خروج حضور نیروهای روس و انگلیس در کشور محقق نخواهد شد و همین مسأله موجبات نگرش انتقادی دوره نخست جنبش جنگل را به روسیه و انگلیس فراهم آورد که مصادیق این مسأله در گفتارهای بعد مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

۳- نگرش انتقادی جنبش جنگل نسبت به روسیه
در شمارههای نخستین روزنامه جنگل، هنگامی که سخن از روسیه تزاری به میان میآید، شدیدترین انتقادات متوجه تاریخ حضور و استعمار روسیه تزاری در شمال ایران میشود. محرومیت ایران از داشتن راههای شوسه، عدم برخورداری از امنیت و ثبات نظامی، اخراج معلمان اتریشی که برای بهبود امور و اصلاح گرانی در ایران استخدام شده بودند، سلب حق کشتیرانی در دریای خزر، سلب حق تغییر تعرفه گمرکی به نفع خود، ممانعت از داشتن قشون و انحلال مجلس شورای ملی، ازجمله انتقاداتی است که در روزنامه بر عملکرد روسیه تزاری در ایران وارد میشود (روزنامه جنگل، ۲۶ شعبان ۱۳۳۵، ش۲، ص۲). همچنین اقدام روسیه تزاری در اشغال ایران طی جنگ جهانی اول محکوم و با لحنی حماسی خطاب به «اولاد ایران» گفته میشد که ضرورت اسلامیت و ایرانیت ایجاب میکند که در مقابل تعدیات روس قیام کنیم (روزنامه جنگل، ۶ رمضان ۱۳۳۵، ش۳، ص۲).
با وقوع انقلاب بلشویکی و تغییر رژیم سیاسی روسیه تزاری اما در نگرش روزنامه نسبت به روسیه تفاوتهایی ایجاد شد. اعتقاد روزنامه بر این بود که با تغییر رژیم در روسیه دیگر سیاستهای استعماری تزاری به پایان خواهد رسید و دیگر دخالتی از جانب رژیم جدید متوجه ایران نخواهد بود. بازتاب این عقیده را میتوان برای نخستین بار در شماره چهار این روزنامه مشاهده کرد. در این شماره بیان میشود که روسیه جنگ جهانی و پیش از آن از بین رفته است و تغییراتی به وجود آمده که ایرانیت و اسلامیت را با خطر تهدید مواجه نمیکند (روزنامه جنگل، ۱۲ رمضان ۱۳۳۵، ش۴، ص۳).
این تغییر نگرش روزنامه جنگل متأثر از دو عامل تغییر مشی صدور انقلاب حکومت انقلابی روسیه به ایران پس از برگزاری کنگره خلق مشرقزمین باکو در پائیز سال ۱۹۲۰ م/ ۱۲۹۹ ش (کدی، ۱۳۷۵: ۱۵۴) و مواعید حکومت شوروی به ایران ازجمله خروج نیروهای خود از ایران به شرط خروج نیروهای انگلیس (کاتوزیان، ۱۳۶۸: ۱۲۰) بود.
درنتیجه این تغییر نگرش بود که روزنامه جنگل در یکی از شمارههای خود ذیل عنوان «اخبار خارجه» گزارش میکند که نیروهای روس مدعی شدهاند که میخواهند درنتیجه تغییر رژیم سیاسی و تحصیل آزادی، آزادی سایر ملل را نیز به رسمیت بشناسند و از رویه قبل دست بکشند و برای رتق و فتق امور ناشی از انقلاب، روابط نیکویی با ایران برقرار کند و استقلال ملی ایران را به رسمیت بشناسد (روزنامه جنگل، ۱۲ رمضان ۱۳۳۵، ش۴، ص۶-۴).
با توجه به این نگرش و سیاست حکومت انقلابی روسیه نسبت به ایران، تغییر لحن روزنامه جنگل نسبت به این کشور را نه گرایشی سیاسی برپایه تمایلات چپگرایانه، بلکه رویکردی سیاسی با نگرش و انگیزههای وطنپرستانه باید تلقی کرد. در این خصوص، اگرچه روزنامه، نظام جدید روسیه را «آزادخواه ملل صادق» مینامد اما در ادامه، منظورش از این تعبیر را کمک روسیه به کسب استقلال و انسجام ملی و به آزادیهای وطنپرستانه معرفی میکند (روزنامه جنگل، ۲۰ شوال ۱۳۳۵، ش۷، ص۷).
برپایه چنین نگرش و اهدافی بود که با درخواست برخی از اعضای هیئت اتحاد اسلام جنبش جنگل از روسیه کمونیستی، مقرر شد تا دیداری میان برخی از اعضای این هیئت مانند میرزا کوچکخان، دکتر حشمت، آقا سید آقایی و آقا جود کالوزانی با یکی از صاحبمنصبان روس به نام «فدر نیکالویچ» صورت گیرد. مقرر شده بود تا در این دیدار خواستههایی مانند حفظ استقلال ملی ایران، عدم تکرار مداخلات پیشین در نظم داخلی ایران، دوستی با ایران و دشمنی با دشمنان ایران (انگلیس)، برقراری دارالشوری با نمایندگان کبری و عدم مخالفت با مقدمات برگزاری انتخابات و بازگشایی مجلس مطرح گردد (روزنامه جنگل، ۱۶ ذیالقعده ۱۳۳۵، ش۹، ص۴-۱) که چنین درخواستهایی خود نشاندهنده تمایلات ناسیونالیستی اعضای جنبش است.
محقق نشدن این خواستهها از یک سو و استمرار حضور نیروهای روس در ایالات شمالی کشور از سوی دیگر اما موجب شد تا هیئت اتحاد بار دیگر برپایه مشی ناسیونالیستی ایدئولوژی خود، روسیه را به خاطر عدم پایبندی به وعدههای خود و فقدان رویهای جدید مورد انتقاد قرار دهد. در این خصوص، روزنامه جنگل ذیل مقالهای با عنوان «قول را فعل لازم است» با اعتراض به این مسأله که علیرغم صحبتهایی که با نیکالویچ شده هنوز نیروهای روس به ایران وارد میشوند؛ هجوم نیروهای روس به مردم قزوین و همدان را به شدت محکوم میکند و خواهان عمل کردن روسیه به وعدههای خود است (روزنامه جنگل، ۱۰ ذیالحجه ۱۳۳۵، ش۱۱، ص۲).
علاوه بر این روزنامه جنگل به برخی اقدامات حکومت روسیه که با بهانه خودمختاری برخی از نیروها صورت میگرفت اشاره میکند و معتقد است این گونه اقدامات باید اصلاح شود (روزنامه جنگل، ۱۰ ذیالحجه ۱۳۳۵، ش۱۱، ص۱) و اعلام میکند که «منتظریم دموکراسی ما از طرف شمال آسوده گذاشته شود» و روسیه به «الغای امتیازات قدیم» مبادرت ورزد و در راه برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس مانعتراشی نکند (روزنامه جنگل، ۱۰ ذیالحجه ۱۳۳۵، ش۱۱، ص۳).
همچنین روزنامه جنگل در ابراز تمایلات و ایدئولوژی ناسیونالیستی اعضای جنبش اعلام میکند که «جنگلیها میگویند ایران مال ایرانی است. دست اغیار باید از استیلا به این مملکت قطع شود» (روزنامه جنگل، ۲۴ ذیالحجه ۱۳۳۵، ش۱۳، ص۲). برای تحقق این ایدئولوژی ناسیونالیستی روزنامه جنگل بر ضرورت مبارزه تأکید میکند و عنوان میکند «مسلح شدن جنگلیها، فداکاری جنگلیها، فقط برای تقویت دولت و حفظ مملکت است. جنگلی اسلحه را وقتی از خود دور میکند که مطمئن باشد افراد ایرانی از تطاول متعدیان خارجه و ستمکاران داخله حائز امنیت گردند» (روزنامه جنگل، ۲۴ ذیالحجه ۱۳۳۵، ش۱۳، ص۳).
با توجه به چنین هدفی بود که روزنامه جنگل عنوان میکند که اشغال ایران توسط قوای روس در شرایطی که حکومت مرکزی توان لازم جهت مقابله با روسها را نداشت، موجبات ایجاد نهضت جنگل با هدف ایستادگی در مقابل تجاوزات قوای اشغالگر روس را فراهم آورد و امید است اکنون با وقوع انقلاب در روسیه در رویه استعماری آن دولت تغییراتی مشاهده شود (روزنامه جنگل، ۲ محرم ۱۳۳۶، ش۱۴، ص۳). با عدم مشاهده تغییر رویه از جانب روسها، روزنامه جنگل آنها را موجب استمرار قحطی و مرگ اطفال ایرانی میداند و معتقد است آنها کماکان مالیات نمیدهند و در همدان و قزوین مرتکب اعمال خشونتباری بر علیه ایرانیان میشوند که گویا در استمرار سیاستهای روسیه تزاری است (روزنامه جنگل، ۲۳ محرم ۱۳۳۶، ش۱۵، ص۴-۲).
پس از این به مدت دو ماه مطلب انتقادی در روزنامه علیه روسیه مشاهده نمیشود تا اینکه در ۲۰ ربیعالثانی، ذیل عنوان «قشون روس رجعت میکنند» این سخن به میان آمد که بنابر اخبار واصله خروج نیروهای روس از ایران قریبالوقوع است و بر اساس پروتوکلی که میان قوای روس و هیئت اتحاد اسلام بسته شده و به نظر حکومت مرکزی هم رسیده است، روس خواستار تعامل با ایران خواهد بود (روزنامه جنگل، ۱۰ ربیعالثانی ۱۳۳۶، ش۲۳، ص۵-۴). گویا هیئت اتحاد اسلام به این باور رسیده که روسیه قرار است به خواستههای ناسیونالیستی این هیئت عمل نماید و این مسأله مسبب خوشبینی مجدد به روسها شده است. در چنین شرایطی دشمنی و انتقاد اصلی جنبش جنگل، متوجه دیگر کشور اشغالگر، یعنی انگلیس میشود.
۴- نگرش انتقادی جنبش جنگل به انگلیس
بررسی دیدگاههای انتقادی هیئت اتحاد اسلام نسبت به حضور و اقدامات انگلیس در ایران، شکل دیگری از مصادیق ایدئولوژی ناسیونالیسم این دوره از نهضت جنگل را آشکار میسازد. اگرچه دیدگاه هیئت اتحاد اسلام نسبت به روسیه با وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تعدیل شد و امید به اصلاح در ماهیت برخورد این کشور با ایران بهوجود آمد، اما درخصوص انگلیس و اقدامات آن هیچگونه تغییری در نگرش اعضای جنبش جنگل مشاهده نمیشود. بازتاب این مسأله اما در روزنامه جنگل بهخوبی دیده میشود. جایی که روزنامه جنگل دشمنی انگلستان با ایران را جزء لایتجزای سیاست این کشور و «ذات انگلیوساکسون» عنوان میکند (روزنامه جنگل، ۱۰ ربیعالثانی ۱۳۳۶، ش۲۳، ص۱) و اعلام میدارد که سیاست خارجی کلان انگلیس مبتنی بر اصل استعمار بوده و در هرجایی که وارد میشود اثری جز سلب استقلال ملی و خرابی بهجای نمیگذارد (روزنامه جنگل، ۷ صفر ۱۳۳۶، ش۱۸، ص۱).
به اعتقاد روزنامه جنگل این سیاست کلان استعماری انگلستان در مورد ایران نیز صادق است. زیرا دستاندرکاران روزنامه جنگل معتقد بودند که انگلستان با هدف استمرار تسلط خود بر هند درصدد استیلا بر ایران است و در این راه اصول ملیگرایانه و مذهبی ایرانیان را زیر پا میگذارد (روزنامه جنگل، ۱۹ جمادیالثانی ۱۳۳۶، ش۲۶، ص۴-۲). مصادیق تلاشهای انگلستان برای استیلا بر ایران و تعرض به استقلال کشور در شمارههای متعدد روزنامه جنگل در مواردی چون تلاش برای چپاول و چندپارگی ایران از طریق قرارداد ۱۹۰۷ م (روزنامه جنگل، ۷ صفر ۱۳۳۶، ش۱۸، ص۱)، تشکیل پلیس جنوب با هدف تجزیه ایران و تعدی به مردم کرمان مورد انتقاد شدید قرار میگیرد (روزنامه جنگل، ۱ صفر ۱۳۳۶، ش۱۶، ص۳-۲؛ ۲۶ ربیعالاول ۱۳۳۶، ش۲۲، ص۱؛ ۲۸ ذیالقعده ۱۳۳۵، ش۱۰، ص۱؛ ۲۴ ذیالحجه ۱۳۳۵، ش۱۳، ص۱).
با توجه به چنین عملکردی، روزنامه جنگل مقابله با اقدامات انگلیس را بهعنوان فریضههای دینی و اصولی وطنپرستانه مورد تأکید قرار میدهد (روزنامه جنگل، ۱ صفر ۱۳۳۶، ش۱۶، ص۴). در سه شماره آخر این روزنامه نیز اقدامات انگلیس مانند سلب حاکمیت و استقلال ملی ایران توسط آن کشور مورد انتقاد قرار میگیرد و بر ضرورت مقابله با آن بهعنوان یکی از مؤلفههای ایدئولوژی ناسیونالیستی تأکید میشود (روزنامه جنگل، ۱۰ رجب ۱۳۳۶، ش۲۹، ص۵-۴؛ ۲۵ رجب ۱۳۳۶، ش۳۰، ص۳-۲؛ ۱۷ شعبان ۱۳۳۶، ش۳۱، ص۳-۱). در شمارههای دیگر، روزنامه ذیل عنوان «فداکاری الزم است» حمایت از میراث مشروطه و حفظ منافع ملی را بر اساس ملیت و پاسداری از آن بسی مهم میداند و رابطه و مقابله با دخالت نیروهای خارجی را مورد تأکید قرار میدهد (روزنامه جنگل، ۱۸ ربیعالاول ۱۳۳۶، ش۲۱، ص۲-۱).
نتیجهگیری
با توجه به روند و زمینههای مؤثر در شکلگیری دوره نخست فعالیت جنبش جنگل میتوان پی برد که مؤلفههایی مانند استقلال و انسجام ملی که با تحقق آنها امکان خروج جامعه ایرانی از وضعیت نامساعد اقتصادی و همچنین هرجومرج سیاسی فراهم میشد، از اهمیت زیادی برای جنبش جنگل برخوردار بود. وقوع جنگ جهانی اول و ورود نیروهای اشغالگر روسیه و انگلیس و مبادرت این دو کشور به انجام اقدامات مداخلهجویانه و استعماری در خاک ایران اما اصلیترین عاملی بود که اهمیت استقلال و انسجام ملی مدنظر جنبش جنگل را با چالش اساسی مواجه میکرد.
بر این اساس، جنبش جنگل در این دوره از حیات خود، ماهیت کنشورزی خود را در تقابل با اقدامات روس و انگلیس تفسیر میکرد و سعی در مقابله با آنها داشت. اقدامات روسیه تزاری چه در سالهای جنگ جهانی اول تا وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و چه پس از آن و در دوره حیات رژیم جدید، همواره موجبات پدیدآمدن نگرش انتقادی جنبش جنگل را نسبت به خود فراهم میآورد و این جنبش روسیه تزاری را به دلیل سلب استقلال و انسجام ملی ایران و روسیه کمونیستی تا قبل از ورود به دوره دوم حیات فعالیت خود، بهدلیل عمل نکردن به وعدههای خود مبتنی بر تغییر رویه در برخورد با ایران به نسبت روسیه تزاری و خروج نیروهایش از ایران مورد محکومیت قرار میداد. در این میان اما انگلیس نیز همواره بهدلیل اقدامات مداخلهجویانه و منافی استقلال ملی در نواحی مختلف ایران از جمله جنوب کشور و تشکیل پلیس جنوب و همچنین به خدمت درآوردن چهرههای سیاسی برای پیشبرد اهداف استعماری خود مورد انتقاد شدید جنبش جنگل قرار میگرفت.
منابع و مآخذ
- افشار، ایرج (۱۳۸۰). برگهای جنگل (نامههای رشت و اسناد نهضت جنگل) ، تهران: انتشارات فرزان.
- اوکانر، فریدریک (۱۳۷۶). از مشروطه تا جنگ جهانی اول (خاطرات فریدریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس) ، تهران: نشر شیرازه.
- بلوشر، ویپرت فون (۱۳۶۳). سفرنامه بلوشر، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: انتشارات خوارزمی.
- دنسترویل، ماژور (بیتا). خاطرات ژنرال دنسترویل سرکوبگر جنگل، ترجمه حسین انصاری، تهران: انتشارات فرزان.
- رائین، اسماعیل (۱۳۵۷). قیام جنگل، تهران: انتشارات جاویدان.
- کاتوزیان، محمدعلی همایون (۱۳۶۸). اقتصاد سیاسی ایران، ترجمۀ محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، چ۸، تهران: نشر مرکز.
- کشاورز، فتحالله (۱۳۷۱). نهضت جنگل و اتحاد اسلام: اسناد محرمانه و گزارشها، تهران: سازمان اسناد ملی ایران.
- گروگان، حمید (۱۳۶۷). حماسه کوچکخان، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- متولی، عبدالله (۱۳۹۰). «رویکردها و نگرشهای اساسی در روزنامه جنگل»، جستارهای تاریخی، سال دوم، شماره دوم، صص ۱۱۵-۹۵.
- مدنی، احمد (۱۳۷۷). جنبش جنگل و میرزا کوچکخان، تهران: انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- میرفخرایی، ابراهیم (۱۳۶۲). سردار جنگل، تهران: انتشارات جاویدان.
- میروشنیکف، ل.ی (۱۳۴۴). ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه ع. دخانیاتی، تهران: انتشارات امیرکبیر.
- میرزا صالح، غلامحسین (۱۳۶۹). جنبش میرزا کوچکخان بر اساس گزارشهای سفارت انگلیس در تهران، تهران: نشر تاریخ ایران.
روزنامهها
- جنگل، شماره ۲ (۲۶ شعبان ۱۳۳۵).
- جنگل، شماره ۷ (۲۰ شوال ۱۳۳۵).
- جنگل، شماره ۹ (۱۶ ذیالقعده ۱۳۳۵).
- جنگل، شماره ۱۳ (۲۴ ذیالحجه ۱۳۳۵).
- جنگل، شماره ۱۴ (۲ محرم ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۱۵ (۲۳ محرم ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۱۸ (۱۶ صفر ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۲۱ (۱۸ ربیعالاول ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۲۲ (۲۶ ربیعالاول ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۲۳ (۱۰ ربیعالثانی ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۲۸ (۱۶ جمادیالثانی ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۲۹ (۱۰ رجب ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۳۰ (۱۵ رجب ۱۳۳۶).
- جنگل، شماره ۳۱ (۱۷ شعبان ۱۳۳۶).
۲۵۹






نظر شما