گروه اندیشه: پیام فروتن در یادداشت زیر تأکید میکند که هویت ایرانی، ریشهها و عناصر اسلامی-شیعی را در خود آمیخته و جداییناپذیر است. نویسنده با اشاره به تاریخ، هنر و فرهنگ ایران، نشان میدهد که چگونه ملیت و مذهب (شیعه) در طول قرون با یکدیگر درآمیختهاند و تلاش برای جدایی این دو یا تقابل با عناصر فرهنگی عربی، نه تنها نادرست بلکه آسیبزا است. در نهایت، متن به ضرورت پذیرش این تکثر و ارائه تعاریف بهروز از هویت ملی برای نسل جدید تأکید میکند. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد:
****
در سال ۱۳۱۱ استاد حسین قوللرآغاسی، پدر نقاشی قهوه خانه ای ایران، سفارشی را دریافت کرد: تابلوی نبرد رستم و اشکبوس. او در این اثر بینظیر در تاریخ هنر ایران، پرچم ایران را با عبارت «نصر من الله و فتح قریب» همراه کرد و همین رویکرد معضلاتی را نیز برای او بهوجود آورد. آیا حسین آقای نقاش نمی دانست که اسلام مدتها بعد از حیات رستم وارد ایران شده بود؟
این روزها جامعه امروز ما با پدیده متناقض و عجیبی روبرو شده است. از یکسو، تاریخ و فرهنگ این سرزمین گواهی میدهد که تشیع و ایرانیت چنان درهم تنیدهاند که تفکیک آنها غیرممکن جلوه میکند و از سوی دیگر، برخی بر طبل جدایی این دو از یکدیگر میکوبند و شرایط پیچیدهای را رقم زده اند که نیازمند تأمل عمیق و بیطرفانه است. این در حالی است که «عرب ستیزی» بی خردانه و تقابل با جلوه های فرهنگی و زبانی آن، قدمتی به درازای تمام قرن گذشته داشته است؛ تا جاییکه حتی مرحوم دهخدا نیز بارها و بارها در برابر سفیهانی که خواهان حذف واژه های عربی از زبان فارسی بودند، ایستادگی کرد. او در چرند و پرند خود می نویسد: «فلانی می گوید باید «قلم» را هم از فارسی انداخت چون عربی است! بعد با چه بنویسیم؟ با دستمال چرکین خود؟»
برخی بر این باورند که بسیاری از مولفه ها و منصه های آیین شیعه، هیچ ارتباطی با «ایران» و «ایرانی» نداشته و برای نجات مملکت باید از بستر فرهنگی این مرز و بوم حذف شوند. آنها غافل از این نکته حیاتی و مهمند که تاریخ، سیری مستمر و به هم پیوسته داشته که نمی توان مقطعی از آن را حذف یا به جعل آن پرداخت. در همین راستا است که که مقاطع و برهه های تاریخی، در یکدیگر نفوذ کرده و هریک بر دیگری تاثیر می گذارد. در همین راستا، اشتباه بزرگی است که ایران را فارغ از دوران باستان دانسته یا تاریخ آن را تنها متعلق به عصر اسلامی دانست.
در حالیکه امروزه و از پس هزاران سال به هیچوجه نمی توان این دو را از یکدیگر تفکیک کرد. شاید بتوان زیباترین و درست ترین تعبیر و بیانیه فرهنگی تاریخ ایران را در این گفته شاه اسماعیل صفوی جستجو کرد. احسان نراقی در جامعه شناسی خودکامگی ایران نوشته است: «ایران تنها کشوری است که ملیتش را با مذهبش گره زد؛ آنجا که شاه اسماعیل صفوی فریاد زد «منم شاه ایران زمین، پاسدار تشیع و خون سیاوش!»
بی تردید در طول قرنها، مناسک شیعی نظیر عزاداری محرم و اعیاد مذهبی چنان با آیینهای ملی مانند نوروز و یلدا درهم آمیخته اند و فرهنگ منحصربهفردی را پدید آورده اند که دیگر نمی توان گفت کدامیک ملی و کدامیک مذهبی هستند. درست به همان ترتیب که میترائیسم، آئینهای دیونیزوسی و مسیحیت چنان با یکدیگر ترکیب شدند که نمودهای آن را حتی در آداب و شمایل نگاری مسیحی به روشنی می توان شاهد بود.
بدین ترتیب، چگونه می توان روایت امام حسین (ع) را فارغ از داستان سیاوش، پهلوانی رستم دستان را جدای از فتوت و دلاوری مولا علی (ع) و... مورد ارزیابی قرار داد. این، معجزه پویایی فرهنگ است که هر مولفه مشابهی را در یک قالب در می آورد تا همچون مادری مهربان، تمام فرزندان خود، با هر ایده و مسلکی را به وحدت و یگانگی برساند.
دکتر عباس امانت در ایران: یک تاریخ مدرن نیز به این موضوع اشاره کرده و می نویسد: «نقش امام حسین(ع) بهعنوان نماد مبارزه با ظلم، هم در مذهب شیعه و هم در گفتمانهای ملیگرایانه ایران معاصر تکرار میشود. این نمادها نشان میدهد که چگونه مرز بین «ملی» و «مذهبی» در ایران محو شده است.» و حالا و در این مقطع زمانی، گروهی تلاش دارند تا به این وحدت و یگانگی جوهری خدشه وارد سازند.
راه برونرفت از این وضعیت، نه در انکار تنشها، که در پذیرش تکثر و پیچیدگی هویت ایرانی است. تاریخ نشان داده است که جامعه ایران ظرفیت بالایی برای تلفیق عناصر به ظاهر متعارض داشته است. شاید امروز نیز نیازمند بازتعریفی از هویت ملی باشیم که هم ظرفیتهای مدرن را بپذیرد و هم به انکار ریشههای تاریخی و مذهبی خود نپردازد.
در نهایت، باید پرسید: آیا واقعاً ضرورتی دارد که میان ایرانیت و شیعهگرایی یکی را انتخاب کنیم؟ حال آنکه هیچ تعارضی – حتی ظاهری - میان آنها وجود نداشته و ملیت و شیعه گرایی، دو بال زیبای فرهنگ ایرانی به شمار می آیند که در فقدان هریک، پرنده ایرانیت توان پرواز را از دست خواهد داد. تعارض ظاهری در اندیشه کسانی است که تلاش دارند با تمسک صرف به هریک از این حوزه ها میان ملت بزرگ ایران تفرقه و جدایی بیندازند.
بدین ترتیب، ضروری است تا روشنفکران و صاحبان خرد و اندیشه، وارد میدان شده و ضمن روشنگری در این عرصه، تعاریف به روزی از ملی گرایی، آیین تشیع و ریشه های آن ها ارائه دهند. آن هم به زبان نسلی که صبح خود را با پرسش از هوش مصنوعی آغاز می کند!
بیشتر بخوانید:
خطر مشترک اسراییل و ناتو علیه ایران؛ رمزگشایی از همبستگی ملی در بزنگاه / دولت پزشکیان و حاکمیت برای ماندگاری قدرت همبستگی مردم چه می توانند بکنند؟
معیدفر: اسراییل برنامه براندازی را در دوره پساجنگ دنبال میکند / بهترین موقعیت برای ترمیم شکاف دولت - ملت است / همبستگی ملی، سپر دفاعی ایران
«امکان و امتناع صلح در ایران امروز» / شاید بهراحتی نتوانیم صلح را در جامعه محقق کنیم
اهمیت برهمزدن مراسم تجلیل از خانیکی در گناباد
216216
نظر شما