فروزان آصف نخعی: گفتوگو با دکتر سمیه توحیدلو، هدف فهم چگونگی «افزایش ناگهانی همبستگی اجتماعی ایرانیان در جریان حمله ۱۲ روزه اسرائیل، ناتو و آمریکا به ایران» را دنبال می کند. سمیه توحیدلو دانش آموخته ی دکتری جامعه شناسی گرایش توسعه، دانشگاه تهران و در حال حاضر استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است.توحیدلو معتقد است جنگ ۱۲ روزه، برخلاف تصور برخی، نشاندهنده بلوغ و قدرتمند شدن جامعه ایران است. او توضیح میدهد که این انسجام بیشتر از نوع "همبستگی افقی" (بین مردم با یکدیگر) بوده که بر پایه حس خطر مشترک، خشم از دشمن خارجی و هویت ملی ایرانی شکل گرفته است. او تأکید میکند که برای پایداری این همبستگی و تبدیل آن به "سرمایه اجتماعی نهادی" (اعتماد بین مردم و دولت)، لازم است دولت به صداهای مختلف مردم گوش دهد، مشارکت مدنی را تقویت کند و به مطالبات اجتماعی و اقتصادی بپردازد. به معنای دیگر همبستگی عمودی معرف شکاف میان دولت ملت ترمیم شده، و حاکمیت سیاسی به سوی جامعه مدنی و خواست های آن گرایش اساسی از خود نشان بدهد. این گفت و گو در زیر از نظرتان می گذرد:
****
هر شکستی بازگشت به عقب نیست بلکه روبه جلو است
تلاش های جامعه ایران، برای قدرتمند شدن، به دلیل کمبود تجربیاتش، به شکست انجامیده و به نظر برخی کارشناسان، به عقب نشینی منتهی شده است. علیرغم این تفسیر اما در جنگ ۱۲ روزه اسراییل و ناتو علیه ایران شاهدیم ناگهان مردم با انسجام جدیدی علیه غرب صف آرایی کردند. برخی کارشناسان آن را انسجام مدنی نام می نهند. این انسجام خلاف آن تصوری بود که برخی کارشناسان مطرح می کردند مردم منتظر ورود نیروی بیگانه در کشور هستند. از نظر شما این رویداد چگونه قابل تفسیر است؟
در ارتباط با سوالتان ابتدا مایلم نکته ای را مطرح بکنم. من باور ندارم که با هر شکستی، به عقب برمی گردیم، بلکه شاید به نتایجی که از قبل، پیش بینی شده، نمی رسیم، و در این وضعیت حرکت به سمت عقب داریم یا به ظاهر درجا می زنیم، دلیل اش هم نرسیدن به یک سری نظم ها و تثبیت نشدن شرایط بعد از وقوع جنبش ها، انقلاب ها و رخدادها است. از این رو به معنای عقب برگشتن نیست، زیرا ما همیشه به طور متوسط حرکت روبه جلو را از جنبش مشروطه گرفته تا ۷۶، ۸۸، ۹۶ و ... داشته ایم، اما این حرکت ممکن است در حد پیش بینی اولیه نبوده باشد.
دو نگاه به مفهوم سرمایه اجتماعی
اما در مورد بخش دوم سوالتان، باید بگویم آنچه در این ۱۲ روزه رخ داد، با توجه به نظر بسیاری کارشناسان که می گفتند سرمایه اجتماعی پایینی دارا هستیم بسیار محیرالعقول بود. منظور از سرمایه اجتماعی پایین چیست؟ سرمایه اجتماعی دو گونه است، سرمایه اجتماعی در چارچوب همبستگی افقی، و سرمایه اجتماعی در چارچوب همبستگی عمودی. در همبستگی افقی شاهد همبستگی گروه های همسان یا گروه های رقیب کنار یکدیگر در فضاهای اجتماعی هستیم. اما توجه کنیم همبستگی افقی، همبستگی اجتماعی و جامعوی است. مدل دیگر همبستگی عمودی است، که از المان های بارز آن، کاهش یا افزایش فاصله میان دولت و ملت است. بحث اعتماد میان دولت و ملت و میزان شکاف ها، همگی خود را در همبستگی عمودی نمایان می کنند. دربسیاری از شاخص ها در فضای اجتماعی، مانند انتخابات ها و به ویژه از ۱۴۰۱ به بعد، ضعف همبستگی عمودی را مشاهده کرده ایم.
عوامل شکل گیری سرمایه اجتماعی در جنگ ۱۲ روزه
اما در جنگ ۱۲ روزه چه اتفاقی رخ داد و چرا سرمایه اجتماعی پیوند دهنده در ایران شکل گرفت و به انسجامی رسیدیم که بسیاری از ناظران هم تایید آن را تایید می کنند. این انسجام چیست و حفظ آن چه الزاماتی دارد؟ به نظر می رسد که در وهله نخست، مردم باور کردند که در خطر هستند، آن زمان که دریافتند تهران قرار است تخلیه بشود. و یا در عمل شهروندان، همشهریانشان را در بمباران های اسراییل از دست دادند. علاو بر این خشمی که در فضاهای عمومی با مواضع شخص ترامپ و نتانیاهو، یعنی اسراییل و آمریکا شکل گرفت بسیار حائز اهمیت است. آنان شخصا این جنگ را روایتگری می کردند به گونه ای که مشخص بود گویا تهران، ایران، میهن ما و مردم آن را درست نمی شناسند.
در عکس العمل به این شرایط، به کار گیری تصاویر تمدنی و مبتنی بر یک هویت هزار و اندی ساله ایران به میان آمد. به این معنا که بالاخره ما دارای هموطنانی هستیم که گویی به ایرانی امروزی، فرهنگی، و مدرن تمدنی خود افتخار می کنند، جدا از این که نقدهای زیادی هم به شرایط موجود دارند.
این خشم ناشی از شرایط حمله و تجاوز خارجی، همبستگی مبتنی بر رابطه افقی را بسیار ترمیم کرد. در فضاهای اجتماعی، گروه های مختلف به یاری یکدیگر شتافتند، خانواده ها حرکت های درون گروهی و درونجوش مراقبت از یکدیگر را تقویت کردند. در شکل بیرون گروهی نیز با همه تفاوت هایی که با یکدیگر داشتند، اما خانه خود را در اختیار هموطنان خود قرار می دادند، برای مثال نانوا تلاش شبانه روزی می کرد تا نان به دست مسافران برسد و مردم بدون نان نمانند. به عبارت دیگر، هر نوع خدمتی که برای هموطن در شرایط سخت قرارداشت، به صورت افقی انجام شد. این همبستگی افقی حول محور ایران، صورت می گرفت. در این همبستگی افقی، مردم، جدای از ساختار همبستگی عمودی، یعنی جدای از ساختار حاکمیتی و دولت، به جایی رسیدند که توانستند بین موقعیت گروهی، پل بزنند.
آغاز پرسش ها بعد از عبور از مرحله خشم علیه دشمن
اما بعد از عبور از بحران، به تدریج پرسش ها آغاز می شود. به این معنا که حاکمیت با این جنگ چه مواجهه ای دارد، و در حوزه دیپلماسی چه می گوید؟ روایت های غالب بر فضاهای رسانه ای چیست؟ چون روی همبستگی افقی سوار نیست و با آن دارای شکاف معنی دار است. مردم در شرایط مختلف جنبشی در جامعه ایران برای مثال در سال های ۹۶، ۹۸، و ۴۰۱، همبستگی افقی را در برابر یک دیگری بزرگ نمایان کردند. اما سوال این است که در همان زمان ها، و بعد از عبور از تهاجم دشمن در مرحله کنونی، همبستگی عمودی هم رخ داد؟ آیا اعتماد به کسانی که مدیریت کننده شهر و کشور و جنگ و دیپلماسی هستند، اعتماد وجود دارد؟ نقدها چه هستند؟
نباید فراموش کنیم که به طور طبیعی بخشی از افزایش همبستگی افقی همواره بر روی همبستگی عمودی و افزایش اعتمادو سرمایه اجتماعی سرریز می کند. با این همه برخی به واسطه ضرورت هایی که در شرایط فعلی وجود دارد، تصمیم گرفتند سکوت کنند و این همبستگی اعتماد ساز افقی را به همبستگی عمودی هم تسری و اعتماد را به عنوان سرمایه افزایش بدهند. و سویه های گفت و گوی خود را به سمت حاکمیت برگردانند و از آن ها هم بخواهند به آن چه که در فضای اجتماعی می گذرد بپیوندند. بخشی هم دست دوستی دراز کردند و همین کار را نیز دولت به سمت مردم داشت انجام می داد.
در این مرحله قدرت ایستادگی در برابر تهاجم جنگی چگونه تقویت می شود؟
اما در شرایط فعلی و پس حمله ۱۲ روزه، ضرورت شکل گیری اعتماد عمودی، و یا از بین رفتن شکاف دولت و ملت از یک طرف، و ضرورت شکل گیری همبستگی های ارگانیک که مبتنی بر شنیده شدن صداها و پذیرفته شدن تکثر آدم ها و صداهای مختلف و مخالف است ضرورت تام دارد. تحقق این موضوع می تواند جامعه ایران را تثبیت کرده ، قدرت مضاعف ببخشد به نحوی که در مقابل تهاجم جنگی با افزایش تاب آوری، بهتر ایستادگی کند.
به ویژه بعد از جنگ ۱۲ روزه همان طور که گفتم برای افزایش مقاومت جامعه و تاب آوری آن، و این که نمی دانیم این آتش بس، چقدر ادامه خواهد داشت، باید برنامه ریزی دقیقی برای بهبود شاخص های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صورت بگیرد و مردم تلاش های متولیان را به عینه لمس کنند. ما نیاز به همبستگی های ارگانیکی داریم زیرا از جامعه مکانیکی عبور کرده ایم و همبستگی مردم چنین موضوعی را نشان می دهد. به شکلی که همه گروه ها حضورشان معنادار باشد، همبستگی ارتباطی در حوزه های عمومی شکل بگیرد، آدم ها شنیده بشوند، و از طریق شنیده شدن، آن شکاف میان ملت و حاکمیت در همبستگی عمودی کمرنگ شود. در غیر این صورت به تدریج صداهای اعتراض و غیر همنوا برخواهد خاست.
صداهای شنیده شده از صدا و سیما عامل ایجاد ضعف در همبستگی افقی و عمودی
اما متاسفانه در عوض به تدریج صداهای گروه هایی با روایت های قالبی از رسانه های ملی شنیده می شود که مخل هم همبستگی افقی و هم عمودی خواهد بود. آنان مایلند همبستگی نظیر کمک مردم به یکدیگر در شرایط بحران را به عنون همبستگی عمودی تفسیر کنند، این در حالی است که این همبستگی افقی سرجایش هست، و نباید به خاطر اشتراک لفظ و واژگان این ها را با یکدیگر خلط بکنیم. زیرا هریک کارکردهای خودش را دارد و مبتنی بر زمان و شرایطی است که در آن زیست می کنیم. از این رو باید به دقت انتخابشان کرده، تلاش کنیم همه وجوه آن ها در فضای اجتماعی شکل بگیرد و جلو برود.
بلوغ مردم؛ جامعه قوی می شود
برخی کارشناسان شیوه رفتار مردم را در جنگ ۱۲ روزه بلوغ اجتماعی می نامند. زیرا پروژه آنان برای ورود مردم علیه حاکمیت سیاسی به خیابان شکست خورد. ابتدا بفرمایید این بلوغ از نظر شما چه تفسیری دارد و فکر می کنید که با توجه به این بلوغ، آینده ایران چگونه رقم خواهد خورد؟
این بلوغ را در شیوه برخورد، تنها در ارتباط با جنگ نیست که از سوی مردم مشاهده می کنیم. منهای آن چیزی که درباره نفوذ و مداخله بیگانگان گفته می شود، من فکر می کنم که جامعه ما در حال قدرتمند شدن است و درصدد پس گرفتن مسالمت آمیز و بدون خشونت میدان سیاست از دولت است. به این معنا در فضای جنبشی، مردم در حال قدرتمند شدن هستند. این درست است که ان جی اوها و نهادهای مدنی قدرتمند به تعداد لازم نداریم، ولی شبکه های مختلف حقیقی و مجازی و گعده های جدی ای وجود دارد که آدم ها را در کنار هم می نشاند و آنان را در شبکه های روابطی متکثر و متعددی بازتعریف کرده اند. در این شبکه ها جامعه دارد رشد می یابد. به همین دلیل ممکن است بسیاری پیامدهای سیاسی تحولات ۱۴۰۱ را نقد بکنند، ولی اثرات اجتماعی آن را کسی نمی تواند نادیده بگیرد. اثرات اجتماعی برآمده از فضای اجتماعی در حال شکل گیری در جامعه است.
بنابراین دوباره تاکید می کنم جامعه ما در حال قوی شدن است. جامعه ای هم که در حال قوی تر شدن باشد، به طور خودبه خودی مطالباتش، بر اساس نگاه افقی، متفاوت و تقویت می شود. از این رو وقتی فضا به سوی شرایطی ایستادگی و مقاومت مردم در کنار یکدیگر می رود، خشمگین در نسبت به آن نیرویی که به کشورش حمله کرده است، ظاهر شده به تدریج این همبستگی افقی به همبستگی عمودی نیز سرریز می شود. البته باید بگویم مدل زمانی پیوستن مردم و این که چه کسانی پیشگام بودند، چه کسانی بعدا آمدند و چه کسانی سکوت کردند، همگی مهم هستند. ولی به قول شما همه این ها نشاندهنده بلوغ اجتماعی مردمی است که دارند خود را پیدا می کنند. و از اتفاق برای ماندگاری جامعه ایران باید دید فضای اجتماعی و مدل های مختلف همبستگی رسمی و غیر رسمی ، نهادینه شده و غیرنهادینه شده، عمودی و افقی تا چه اندازه فعال و پربار شده اند.
ریشه های بلوغ جامعه در فعالیت های مدنی و خیریه ای
سال های زیادی است که مشکلات اقتصادی مان از دل فضاهای خیریه ای غیر رسمی و از طریق شرایط خانوادگی دارد حل و فصل می شود. افراد زیادی به دلیل فضای سیاسی، بخش زیادی از مطالبه گری هایشان تنها در فضاهای غیر رسمی و شبکه های مجازی و امثالهم بروز پیدا می کند. بنابراین در کنار اینفلوئنسرها و نخبگان اجتماعی، و آکادمیسین ها، به عنوان پیشران های اجتماعی، باور نمی کردیم افرادی به میدان بیایند، ولی زمانی که پای میهن، مردم و ملت به میان آمد، قدم به میدان گذاشتند. ولو این که ممکن است خودشان در شکاف میان دولت ملت تعریف شوند.
مراقبت کنیم تا همبستگی های افقی و عمودی به موازت هم شکل بگیرند
ولی تاکید من این است که برای تشکیل سرمایه اجتماعی همبستگی افقی با همبستگی عمودی باید توامان شکل بگیرند. به نظر می رسد برای شکل گیری دو همبستگی مذکور به موازات هم، با بکار گیری المان هایی از شاهنامه فردوسی حتی از سوی کسانی که دارای نگاه های ایدئولوژیک مفتاوت بودند مواجه ایم. به همین دلیل در بنرهای سطح شهر از آرش کمانگیر و امثالهم به وفور استفاده می کنند.
دلیل اش هم این است که مردم خشم خود را نسبت به آن هایی که خواسته اند علیه وطن اعمال بکنند نشان می دهند. این موضوع خود موید تقویت همبستگی افقی ساز در جامعه است که در آن هر یک از بخش ها از جمله نخبگان نیز با سرعت متفاوتی به کمپین دفاع از میهن پیوسته اند. من فکر می کنم در هر شرایطی، بازهم مردم کنار یکدیگر باقی می مانند و از یکدیگر مراقبت می کنند . به این باور دارم که اگر "آن ها" و "دیگری" بسیار مهمی وجود داشته باشد، مردم کنار یکدیگر باقی می مانند. شرطش این است که همبستگی عمودی و فاصله با حاکمیت نیز کم بشود.
برای کاهش فاصله دولت ملت چه می توان کرد؟
برای کاهش فاصله، باید سمن های مردم نهاد افزایش پیدا کنند، قوای عمومی واسط فعالتر شوند، حاکمیت فاصله اش را با مردم کم بکند. نمی توان انتظار داشت، مردمی که دارند قدرت می گیرند، خلع سلاح بکنیم، تا حکمرانی میسر شود. مهم آن است که صداهای مختلف میان مردم و تکثرات آنان را بپذیریم، و تلاش بکنیم با پذیرش آن چه اکثریت می گویند، به سمت همبستگی عمودی و افزایش سرمایه اجتماعی برویم. این تضمین گر آن چیزی است که در سوال نخست شما بود.
برای ماندگاری نتایج مثبت هر اتفاق، مانند جنبش، جنگ، انقلاب و یا هرچیز دیگر، می تواند تبعات مثبتی برای هر جامعه داشته باشد. برای این که بتوانیم تبعات مثبت را برای جامعه درونی و نهادینه کنیم، و در زمان های مختلف نیز بتوانیم از آن استفاده بکنیم. به نظر می آید نیازمند این هستیم حواسمان باشد کجا هستیم و کجا می توانیم بایستیم و تفسیرهای اشتباهی نکنیم. با تکیه بر مراقبت آدم ها وهمبستگی افقی رخ داده ، به رجزخوانی و ادعاهایی بدون پشتوانه حرکت نکنیم. در غیر این صورت نارضایتی ها خود را بروز می دهد و باید گفت احتمال شکستن همبستگی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
معیدفر: اسراییل برنامه براندازی را در دوره پساجنگ دنبال میکند / بهترین موقعیت برای ترمیم شکاف دولت - ملت است / همبستگی ملی، سپر دفاعی ایران
«امکان و امتناع صلح در ایران امروز» / شاید بهراحتی نتوانیم صلح را در جامعه محقق کنیم
اهمیت برهمزدن مراسم تجلیل از خانیکی در گناباد
مطهری علیه مقدس نماها و ادامه رنسانس ایرانی / انقلاب تفکر در ملاصدرا و مطهری
بدون رفع تحریم بازهم کاسبان تحریم برنده میشوند/ رهایی از دولت استثنایی و بازگشت به دولت قانونی
216216
نظر شما