مطهری علیه مقدس نماها و ادامه رنسانس ایرانی / انقلاب تفکر در ملاصدرا و مطهری

مطهری: درباره مسئله زن. دیدم خود ایشان (امام خمینی) بیش از این که من توجه داشته باشم، به این مسئله توجه دارند. در کمال صراحت در مصاحبه هایشان که در روزنامه ها هم چاپ شد، همان وقت اظهار کردند که زن ها حق رای دادن و رای گرفتن دارند. در یک مصاحبه که خبرنگاران اطلاعات و کیهان هر دو رفته بودند پاریس و با ایشان مصاحبه کرده بودند، این قسمت افتاده بود. بعد از آن جا به خود من تلفن شد که این قسمت را حتما در آن جا بگنجانند.

گروه اندیشه: مقاله زیر، با تقسیم زندگی شهید آیت الله مرتضی مطهری به دو مرحله زندگی فکری (مطهری ۱ و ۲)، و با تاکید بر مطهری دو ، به جایگاه محوری اندیشه ملاصدرا در تفکر مطهری و پیامدهای فلسفی و اجتماعی آن می‌پردازد. او معتقد است که مهم‌ترین نقطه اندیشه‌ورزانه مطهری، برداشتن مرز میان عالم طبیعت و ماوراءالطبیعه منبعث از ایده ملاصدرا است که "روح خود عالی‌ترین محصول ماده است." این دیدگاه، "زنگ های رنسانس ایرانی" را به صدا درآورده است. از نظر مقاله نظریه ملاصدرا، از منظر تکاملی، ایده نفی تبعیض را در رابطه همه انسان با خدا و تأکید بر انتخاب آگاهانه و خلق نوین منجر می‌شود. مقاله به اصل دوم اندیشه مطهری یعنی عدالت می‌پردازد که خود منبعث از اصل اول یعنی روح به مثابه عالی ترین محصول ماده است و بیان می‌کند که از نظر مطهری، "آنچه عدل است دین می‌گوید، نه اینکه آنچه دین گفت، عدل است." این دیدگاه، که ادامه اندیشه معتزله است، در تضاد با تفکر اشاعره و همچنین اخباریگری برخی جریان‌های فکری معاصر قرار می‌گیرد. در نهایت، مقاله به پیامدهای اجتماعی این سه اصل (روح به مثابه عالی‌ترین محصول ماده، عدالت به عنوان مقیاس دین، و فلسفه اجتماعی) می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چگونه این سه اصل می‌توانند به آزادی فردی، حقوق زنان، برابری جنسیتی و دیگر حقوق انسانی منجر شوند. تأکید بر اصالت آگاهی و تجربه فردی، احترام به تفاوت‌ها، و مبارزه با ساختارهای اجتماعی نابرابر از جمله این پیامدها هستند. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:

****

دو مرحله زندگی فکری و عملی مطهری 

زندگی فکری و عملی آیت الله مرتضی مطهری را می توان به دو مرحله تقسیم و تحلیل کرد. مطهری یک که در حوزه علمیه قم روزگار می گذراند، و آثارش مانند ۷ جلد جهانی بینی مربوط به این دوره است. مطهری دو، شامل خروج از حوزه و ورود به جامعه، دانشگاه، حسینیه ارشاد و ارتباط با جوانان و توجه جدی به مارکسیسم و سرمایه داری و جنبش های دینی و اسلامی می شود. در این دوره برای مقابله با مارکسیسم به عنوان یک قطب از جهان دو قطبی، آثاری چون «اصول فلسفه و روش رئالیسم»  و «کتاب بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» را منتشر می کند.

 هایدگر قول معروفی دارد که می گوید نیروی منجی از همان‌جا که خطر است رشد می کند. شاید باید گفت مطهری نیز از همین نقطه بالیدن را آغاز کرد. او میراث دار تفکر فلسفی ملاصدرا است، متفکری که از سوی فقهای عصر تکفیر شده است. و شاید مهمترین نقطه اندیشه ورزانه او برداشتن مرزهای ناسوت و لاهوت، زمین و آسمان، و مادی و روحانی باشد. برداشتن مرز میان عالم طبیعت و ماوراء الطبیعه، شاید بزرگترین شالوده شکنی است که از سوی ملاصدرا در ارتباط با اندیشه های فقهای عصر صورت گرفت و دارای صورتبندی نظری فلسفی و عملی شد. برخی همچون دکتر میرحسین ساکت معتقدند که فلسفه اسلامی ارتباط وثیق خود را با جامعه از دست داده و مرده است. ولی باید گفت از قضای روزگار این بخش از بحث چه در فلسفه سینایی و چه در فلسفه صدرایی در جامعه ایرانی زنده است، و با توجه به نظریه بوردیو در باره میدان، میدان نظری و عملی است که بدون توجه به آن تحقق امر توسعه نیز با دشواری مواجه می شود. اما چگونه؟

روح به مثابه عالی ترین محصول ماده در نظریه ملاصدرا

مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم ج ۲ صفحه ۶۰ می نویسد: «مطابق آخرین تحقیقی که از طرف فیلسوف بزرگ اسلامی صدرالمتالهین به عمل آمده و مورد قبول فلاسفه بعد از وی واقع شده، روح خود عالی ترین محصول ماده است یعنی مولود یک سلسله ترقی و تکامل ذاتی طبیعت است و طبق نظریه این دانشمند هیچ گونه دیواری بین عالم طبیعت و ماوراءالطبیعه وجود ندارد، یعنی ممکن است که یک موجود مادی در مراحل ترقی و تکامل خود تبدیل به یک موجود غیر مادی شود.»

شاید بتوان گفت، اصل اول اندیشه مطهری مبتنی بر فکت فوق است. با برداشتن دیوار میان عالم طبیعت و ماوراءالطبیعه، و این گزاره که «روح خود عالی ترین محصول ماده است»، می توان گفت تولید دستگاه و منظومه فکری رنسانس از این زاویه نیز در ایران کلید خورده است. ممکن است گفته شود ملاصدرا در باره بسیاری از مسایل مانند حقوق عامه و ... مسائلی را مطرح کرده که از نظریه او چنین برداشتی نمی توان به عمل آورد. این موضوع وابسته به شکاف میان افق تحقق نظریه و وضعیت موجود طرح نظریه است. در نظریه کانت نیز موضوع عقل خودبنیاد و تعریف انسان به معنای غایت فی نفسه با دیدگاه او در باره کودکان و زنان شکاف عمیقی وجود دارد که وابسته به شکاف میان افق تحقق نظریه با وضع موجود نظریه یعنی مکان و زمان زیست نظریه پرداز است. از این منظر باید به پیامدهای نیندیشیده اندیشه اندیشیده شده توجه شود.

مطهری ادامه رنسانس ایرانی / انقلاب در تفکر در ملاصدار و مطهری
تصویری از مرحوم آیت الله مطهری در میان جوانان تحصیلکرده

نظریه ملاصدرا و آن چه منجر به تکفیر او شد تبدیل نظم نظام عمودی به نظم نظام افقی است. پیامد عمیق وهمه جانبه این تفکر نبود تبعیض میان رابطه انسان با خدا است. رابطه افقی، ضمن تضعیف تبعیض بر مبنای احساس استحقاق، در نظام عمودی، بالیدن بر اساس انتخاب آگاهانه نزد آحاد انسانی و ساختن و خلق نوین را یادآوری می کند. از این رو هر پدیده ای، دارای جوهری سیال و هدفمند بوده، و به طور مستقل آیه خداوند و هویت او را در هستی نمایندگی می کند به نحوی که قابل شناخت است. این هویت اساسا از دیگر هویت ها تبعیت نمی کند هر چند در هماهنگی در مسیری هدفمند است.  

اصل دوم عدالت به مثابه مقیاس دین، برآمده از نظریه روح به مثابه محصول عالی ماده

اصل اولیه روح به مثابه عالی ترین محصول ماده، مطهری را به اصل دوم یعنی عدالت رهنمون می کند. در اصل دوم هر انگیزه عدالت طلبانه و آزادی خواهانه ای، بدون تاکید در زبان و نوع بیان، در دالان گذر به عبودیت خداوند معنا و اصالت می یابد. این اصل در اندیشه مطهری را می توان انقلاب بزرگ در اندیشه او ذکر کرد. انقلابی که پیامد اندیشه ملاصدرا است. از نظر مطهری آن چه دین می گوید لزوما عدل نیست، بلکه آن چه عدل است دین می گوید. مقیاس عدل و عدالت و تعریف روشن از آن یکی از انگیزه هایی بود که انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به وقوع پیوست. مطهری در صفحه‌های ۱۴ و ۱۵ از کتاب «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی»  تاکید می کند:« نه این است که آن‌چه دین گفت، عدل است، بلکه آن‌چه عدل است دین می‌گوید، این یعنی مقیاس بودن عدالت برای دین؛ پس باید بحث کرد آیا دین مقیاس عدالت است یا عدالت مقیاس دین؟ مقدسی اقتضا می‌کند که بگوییم دین مقیاس عدالت است، اما حقیقت این‌طور نیست. این نظیر آن‌ چیزی است که در باب حسن و قبح عقلی، میان متکلمین رایج شد و شیعه و معتزله عدلیه شدند، یعنی عدل را مقیاس دین شمردند. به همین دلیل عقل یکی از ادله شرعیه قرار گرفت. تا آن‌جا که گفتند "العدل و التوحید علویان و الجبر و التشبیه امویان"»

این اندیشه به عنوان ادامه اندیشه معتزله، در تضاد با نظریه مدرسه حقانی، و نمایندگان امروز آن مرحوم آیت الله مصباح یزدی و جبهه پایداری و تفکر اشاعره و در نهایت اخباریگری است. در نگاه نخست یعنی نگاه مطهری مبنی بر روح به مثابه عالی ترین محصول ماده، و مقیاس بودن عدالت برای دین، ایدئولوژی منبعث نیز به عنوان مجموعه ای از مطالب و ایده ها در رویکرد و تعامل با اندیشه های دیگر، دائم بالنده و اصلاح می شود. در نگاه دوم، ایدئولوژی به مثابه مجموعه جزمی عقاید، امور را به طور از پیش تعیین شده، تعیین کننده مسیر آینده می دانند و به عنوان نماینده تام الاختیار حق، مسئولیت دارند دیگر اندیشه ها را به عنوان نماد خصم، از میدان بیرون کند. (خالص سازی) تفکر اول، با رویش میدان های فکری و عملی شکوفا می شود و تفکر دوم با حذف میدان ها، هویت می یابد. 

تفاوت ایدئولوژی به مثابه رویکرد و ایدئولوژی به مثابه مجموعه عقاید

 آن گونه که دکتر حسین مصباحیان می گوید ایدئولوژی به مثابه رویکرد، از طریق تلفیق ساخت گشایی (Deconstruction) با تحلیل گفتمان انتقادی، پدیدارشناسی انتقادی و دیگر رویکردهای مرتبط با زیست جهان، امکان بررسی عمیق و چندلایه مفاهیم را فراهم می آورد. برای نمونه، عدالت اگر بخواهد در این رویکرد مورد مطالعه قرار بگیرد، از چارچوب حقوقی-انتزاعی آن فراتر خواهد رفت و شبکه ای از روابط اکولوژیک، اقتصاد سیاسی، اکوفمینیسم و... را مورد توجهات بنیادی قرار خواهد داد. انعطاف اپیستمولوژیک، یکی دیگر از امکانات ایدئولوژی به مثابه رویکرد است.

مصباحیان تاکید می کند که پذیرش ریسک معرفت شناختی، این رویکرد را از دام قطعیت گرایی می رهاند و سبب می شود که به جای جست وجوی حقیقت مطلق، بر فرایند مداوم تولید معنا تاکید ورزد.در میان رویکردهای فلسفی موجود، ایدئولوژی به مثابه یک رویکرد، نه تنها راهی برای تحلیل و نقد ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ارائه می دهد، بلکه به دلیل ویژگی های ذاتی خود، از خطر تبدیل شدن به یک چارچوب متصلب و ایستا می گریزد. ایدئولوژی به مثابه رویکرد در آخرین کلام، تدقیق و تحدید فلسفه ای است که کانت آن را «فلسفه جهان روا» (Cosmopolitan Philosophy) می نامید. این رویکرد دغدغه ای جز اندیشیدن به مسائل اکنون هر زمانه ندارد و هدف آن مواجهه با ایده های پروبلماتیک دوران و ارائه راه حل هایی نسبی و زمینه مند است.

انقلاب زنان ایران
زنان در راهپیمایی های قبل از انقلاب 1357

رویکرد مصباحیان می رساند اگر مطهری به معنای واقعی نظریه روح به مثابه محصول عالی ماده، و عدالت، باید به حوزه و اصل سوم یعنی جامعه منتهی شده و آن جا ظهور و بروز یابد. بنابراین اگر عدالت مقیاس همه ادیان و تفکرهای گوناگون نباشد، امکان رفتن به تحقق فلسفه اجتماعی که ریشه در واقعیت اجتماعی و زیست مردم دارد، شکل نخواهد گرفت. در کتاب "بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی" (صفحه‌های ۲۶-۲۷) مطهری می گوید: «این‌که بحث عدل را پیش آوردیم، برای این بود که تأثیر بحث عدل را در تفسیر اصل عدالت اجتماعی بیان کرده باشیم و دیگر این‌که انکار اصل عدل و تأثیرش، کم و بیش در افکار مانع شد که فلسفه اجتماعی اسلام رشد کند و بر مبنای عقلی و علمی قرار گیرد.»

مطهری در ادامه متذکر می شود: «اگر آزادی فکر باقی بود و موضوع تفوق اهل سنت بر اهل عدل پیش نمی‌آمد و بر شیعه هم مصیبت اخباری‌گری نرسیده بود، ما حالا فلسفه اجتماعی مدونی داشتیم و فقه ما بر این اصل بنا شده بود.»

اندیشه فلسفی مطهری و پیامد اجتماعی آن

علم جامعه شناسی از علومی است که بعد از پرداختن به محتوای بیان شده، به پیامدهای بیان نشده می اندیشد و آن را می کاود. از این منظر علم جامعه شناسی، علم پیچیدگی نیز می توان نام نهاد. در حوزه اجتماعی، تفسیر «روح به مثابه محصول عالی ماده»، پذیرش برابری حقوق زن ومرد معنا می دهد. زیرا هر جسمی اعم از زن یا مرد قادر است محصول عادی ماده یعنی روح را پرورش بدهد. این موضوع در خاطره مطهری در باره ملاقاتش با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در پاریس، در سخنرانی اش در مسجد فرشته تهران در اسفند ۱۳۵۷ یعنی بعد از پیروزی انقلاب، تبلور یافته است. سخنان مطهری در کتابش «آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه های ۲۲۰ و ۲۲۱» این گونه آمده است: «من در پاریس وقتی در جلسه خلوتی خدمت امام بودم داشتم مسائلی را که امروز مطرح است یک یک بیان می کردم. تا یکی دوتایش را گفتم، فرمودند: مسئله زن. دیدم خود ایشان بیش از این که من توجه داشته باشم، به این مسئله توجه دارند. در کمال صراحت در مصاحبه هایشان که در روزنامه ها هم چاپ شد، همان وقت اظهار کردند که زن ها حق رای دادن و رای گرفتن دارند. در یک مصاحبه که خبرنگاران اطلاعات و کیهان هر دو رفته بودند پاریس و با ایشان مصاحبه کرده بودند، این قسمت افتاده بود. بعد از آن جا به خود من تلفن شد که این قسمت را حتما در آن جا بگنجانند.» این در حالی است که در ایران هنوز بسیاری از روحانیون با بیرون آمدن زنان بدون اجازه همسر موافق بودند.

بیشتر بخوانید:

روایت خانیکی از برآمدن میدان های جدید امید / آثار مثبت مذاکرات در ترمیم اعتماد اجتماعی
بقای ایران و پویایی طبقات اجتماعی در تحلیل فراستخواه از شاهنامه/ شناخت ایرانیان از طریق اسطوره هایش / با شاهنامه و خودیابی حاصل از آن به توسعه می رسیم
حیدری: تا اهداف مشروطه تحقق نیابد جامعه متوقف نمی شود/ حیات اجتماعی جریان اصلی است نه تضاد توییتری ها و خشک مقدس ها

216216

کد خبر 2070471

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار