به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، نشست نقد و بررسی کتاب «آهوی گمشده» دوشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۴ در سالن فرهنگی الماسهای درخشان با حضور محسن شاهرضایی، منتقد ادبی، فرزانه قلعهقوند، کارشناس، زهره علی عسکری، نویسنده و حمید احمدینیا، راوی کتاب برگزار شد. در ابتدای نشست فرزانه قلعهقوند، معاون پژوهشی موسسه پیام آزادگان، ضمن ابراز تاسف از شهادت مظلومانه شماری از هممیهنان در پی حملات اخیر رژیم صهیونیستی، بر اهمیت گسترش ادبیات مقاومت و بازخوانی روایتهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، تاکید کرد.
او با اشاره به ویژگیهای این کتاب گفت: آنچه این اثر را از سایر خاطرهنگاریها متمایز میکند، علاوه بر نثر روان نویسنده، شجاعت راوی در بازگو کردن جزئیات دوران اسارت است؛ روایتهایی که گاه تلخ و دشوار اما واقعیاند. شجاعت حمید احمدینیا در بیان صریح بخشهای حساس زندگی خود، شایسته توجه است. او با این روایت، دین خود را نسبت به نسلهای آینده ادا کرده است.
در ادامه این نشست، معاون پژوهشی موسسه پیام آزادگان به شرایط سخت اردوگاه تکریت ۱۱، یکی از خشنترین مراکز اسارت در عراق، اشاره کرد و با مقایسهای میان زندان و اردوگاه، گفت: زندانیان معمولا امکان نوشتن و به قلم و کاغذ دسترسی دارند، اما اسرا در اردوگاههایی نظیر تکریت ۱۱، حتی از ابتداییترین ابزارهای ارتباطی نیز محروم بودند. در این اردوگاهها، یک تکه کاغذ هم یافت نمیشد.
او در پایان با تاکید بر تفاوت شرایط اسارت آزادگان ایرانی با سایر زندانیان در جهان خاطرنشان کرد: در حالی که بسیاری از زندانیان جهان دغدغههایی چون فرار یا تامین خوراک داشتند، اولویت اسیران ایرانی حفظ کرامت و عزت انسانی بود؛ ارزشی که بهوضوح در کتاب «آهوی گمشده» بازتاب یافته است.
ادبیات اردوگاهی از جنس تعلیم و تربیت است، نه مرثیه
محسن شاهرضایی، منتقد کتاب «آهوی گمشده» در نشست نقد و بررسی این اثر با اشاره به پیوند تاریخی میان زندان و نوشتار گفت: اگرچه در ظاهر زندان و کتاب ارتباطی با یکدیگر ندارند، اما در طول تاریخ، پیوندی عمیق و انکارناپذیر میان این دو وجود داشته است. بخشی از این پیوند در قالب ادبیاتی ظاهر شده که در ایران تحت عنوان «حبسنویسی» یا «زنداننگاری» شناخته میشود؛ شاخهای که عمدتا در قالب نظم و شعر نمود یافته و کمتر به نثر پرداخته شده است.
وی افزود: از قرون پنج و شش هجری و با ظهور شاعرانی چون مسعود سعد سلمان که بیش از ده سال را در زندان گذراند تا دوره معاصر، حبسنویسی بخشی مهم از سنت ادبی ایران بوده است. نمونههایی همچون فرخی یزدی، اشعار میرزاده عشقی، کتاب «۵۳ نفر» از بزرگ علوی یا «ورقپارههای زندان»، همگی در دل خود نوعی شکواییه یا مرثیه هستند. درواقع، حبسنویسی ایرانی، بیان شکایت از ظلم، اندوه تنهایی، و مصائب زندان است.
شاهرضایی در ادامه گفت: ارتباط زندان و کتاب تنها محدود به نوشتن درباره زندان نیست. برخی آثار نیز در زندان خلق شدهاند. مثلا بخشی از سفرنامه مارکوپولو در زندان نوشته شده است. بنابراین، میتوان گفت که ادبیات زندان به دو شاخه تقسیم میشود: برخی درباره زندان مینویسند و برخی در زندان. هر دو گروه سهم قابل توجهی در گسترش ادبیات مقاومت دارند.
او سپس با طرح این دیدگاه که اردوگاههای اسرا نیز نوعی تجربه حبساند، اظهار کرد: اگرچه برخی ادبیات اردوگاهی را در ادامه حبسنویسی میدانند، اما به نظر من تفاوتی بنیادین میان این دو وجود دارد. ادبیات اردوگاهی، بهویژه آنچه پس از دفاع مقدس در کشور ما شکل گرفت، نوعی ادبیات تعلیم و تربیتی است. این ادبیات، برخلاف حبسنویسی که ماهیتی شکوهآمیز و مرثیهوار دارد، بر انتقال آموزههای اخلاقی، انسانی و معنوی تأکید دارد.
او در ادامه افزود: کتاب «آهوی گمشده» نیز در همین دسته از ادبیات قرار میگیرد. این اثر، نهتنها در جهت ثبت تاریخ شفاهی اسارت، بلکه در انتقال مفاهیم تربیتی نقش دارد. به باور من، اگر از هر یک از آزادگان تنها یک نکته تربیتی دریافت شود، ما با مجموعهای معادل ۳۰ هزار آموزه مواجه خواهیم بود. هیچ اندرزنامهای در تاریخ ادبیات ما چنین حجم و تنوعی از نکات اخلاقی و معنوی را در خود جای نداده است.
این منتقد عنوان کرد: من بیش از ۲۰ مورد نکته تربیتی در این کتاب را ثبت کردهام. نویسنده با نثری عفیف، صریح و بدون حاشیهپردازی، تجربیات زیسته راوی را بیان کرده است. این شیوه نگارش، سبب شده تا مخاطب درگیر روایت شود و در عین حال از آن نکته بگیرد. به طور مشخص، نویسنده از بیان جزئیاتی همچون پوشش در اردوگاه ابایی نداشته و این صداقت، به انتقال بهتر پیام کمک کرده است.
شاهرضایی با انتقاد از نبود جملات ماندگار در ادبیات خاطرهنویسی و زندگینامههای ایرانی، گفت: یکی از دغدغههای من همیشه این بوده که چرا جملات حکیمانه و ماندگار در آثار ما کم دیده میشود. نویسندگان بزرگ جهان، جملاتی خلق کردهاند که تا سالها نقلقول میشود. ما نیز باید به بلوغ فکری برسیم و جملاتی بنویسیم که قابلیت ثبت در حافظه ادبی ملت را داشته باشد.
او افزود: در همین کتاب، جملهای هست که برایم بسیار تاثیرگذار بود: «بیشتر اوقات، شغلها آدمها را انتخاب میکنند، نه آدمها شغلها را». این جمله بهتنهایی، ظرفیت تبدیل شدن به یک گزاره حکیمانه را دارد. از رسانهها میخواهم که در بازنشر چنین جملاتی تلاش کنند، چرا که این عبارات، بازتابی از فطرت انسانی و تجربه زیستهاند.
شاهرضایی در پایان خاطرنشان کرد: نقلقولی از راوی در این کتاب وجود دارد که بهخوبی نشان میدهد چرا این اثر در زمره ادبیات تعلیم و تربیتی قرار میگیرد. راوی میگوید: «اسارت داشت مرا بزرگ میکرد؛ نکتههایی را یاد میداد که تا آن زمان بلد نبودم.» چنین نگاهی، این کتاب را از یک خاطرهنگاری صرف، به اثری تاثیرگذار و آموزنده برای نسلهای آینده تبدیل میکند.
تاریخنویسی امروز به مردم سپرده شده است
زهره علیعسکری، نویسنده کتاب «آهوی گمشده» با اشاره به اهمیت نقد کتاب عنوان کرد: یکی از آرزوهایم این است که کتابی که مینویسم، موضوع نشست نقد و بررسی قرار گیرد. اگر قرار است کتابی منتشر شود و در حافظه تاریخی ایران باقی بماند، طبیعتا باید نقصهای آن شناسایی و برطرف شود.
او ادامه داد: به باور من، اتفاق مهمی که در سالهای اخیر رخ داده، این است که تاریخنویسی در کشور به دست مردم سپرده شده است. ما نه پروژهای از نهادهای رسمی گرفتهایم و نه وابسته به جریان خاصی هستیم. به طوری که حمید احمدینیا که راوی این کتاب هستند، یکی از مردماند و من هم یکی از مردم. این یعنی نگارش این کتاب حاصل تلاشی مردمی است؛ اتفاقی که شاید در گذشته کمتر رخ میداد. اکنون این فرصت در اختیار ماست که برای ثبت تاریخ تلاش کنیم، زیرا نمیدانیم فردای این کشور چه خواهد شد.
علیعسکری درباره ضرورت پرهیز از حذف مطالب به واسطه حجم یا محدودیت چاپ گفت: همواره تاکید داشتهام که ابتدا باید تمام حرفها در حوزه دفاع مقدس گفته شود. پس از آن اگر نیاز بود، برای سهولت در مطالعه، میتوان از میان مطالب، گزینش انجام داد. ما نمیدانیم مخاطب نهایی کتاب، نوجوان خواهد بود یا بزرگسال؛ یا اینکه اثر در چه سطحی از تاریخنگاری قرار خواهد گرفت. بنابراین باید اجازه داد محتوا کامل بیان و پس از آن، در صورت لزوم، کوتاهسازی انجام شود.
این نویسنده در بخش دیگری از سخنان خود، درباره انگیزه نگارش کتاب «آهوی گمشده» اظهار کرد: آنچه این اثر را برای من جالب و متفاوت کرد، سن پایین راوی آن بود. در این روایت، با نوجوانی مواجه بودم که در سنین پایین به جبهه اعزام شده، اسیر شده و دورهای نیز مفقود بوده است. در سابقه تالیف آثار تاریخ شفاهی، کمتر با چنین شرایطی روبهرو شده بودم. همین ویژگی، داستان را برای من شنیدنیتر کرد.
او با اشاره به خطراتی که نوجوانان در دوران جنگ با آن مواجه بودند، اظهار داشت: در طول مصاحبه با حمید احمدینیا، به داستانهایی اشاره شد که بسیار تکاندهنده بود. برای مثال، خاطراتی از اردوگاهها نقل شد که در آن، نوجوانان از شدت ترس شبها نمیخوابیدند. در یکی از روایتها، بچهها را در جایی جمع کرده بودند و راوی را به صورت خاص نزد آنان برده بودند. تاثیر روحی آن شرایط برای یک نوجوان واقعا سنگین و باورناپذیر بود.
نویسنده آهوی گمشده افزود: امروز ما فرزندانمان را تحت نظارت والدین، معلمان و خانوادهها تربیت میکنیم، اما در آن دوران، نوجوانانی بودند که در دستان دشمنی اسیر شدند که ممکن بود انواع سوءاستفادهها را از آنها بکند. همین تفاوت، عمق و تلخی تاریخ ما را نشان میدهد؛ تاریخی که فانتزی نیست، بلکه واقعیت تلخی است که نسلهایی از آن عبور کردهاند.
او تاکید کرد: اگر قرار است تاریخ بهدرستی به نسلهای آینده منتقل شود، باید واقعیتها با همان تلخی، سختی و صداقت بیان شود. کتاب «آهوی گمشده» تلاشی در این مسیر است تا مخاطب با بخشی از این واقعیت مواجه شود؛ واقعیتی که نوجوانان دیروز آن را با تمام وجود زیستهاند.
نسل ما تربیتیافته نفس معنوی امام بود
حمید احمدینیا در ادامه با اشاره به شخصیت حضرت امام خمینی (ره) بیان کرد: نفس قدسی امام و روح بلند ایشان، عامل تربیت و رشد نسلهای جوان بود. نسل ما با نوجوانان دهههای ۴۰، ۵۰ و ۶۰ تفاوت چندانی نداشت، اما آنچه ما را ساخت، تربیت و نَفَس معنوی امام بود. ایشان خود نیز بهدرستی اشاره داشتند که جنگ یک دانشگاه است. اگر تاریخنگاران و محققان با نگاهی عمیقتر به آن دوران بنگرند، به این نکته واقف خواهند شد.
او درباره روند شکلگیری خاطرات و انتشار آنها افزود: پس از آزادی، مسعود دهنمکی نقش قابل توجهی در جمعآوری خاطرات آزادگان ایفا کرد. او از سال ۱۳۷۰ شروع به ثبت خاطرات ما کردند و دایرةالمعارفی ارزشمند پدید آورد. در آن زمان که کمتر کسی به چنین موضوعاتی توجه داشت، دهنمکی اقدام به مصاحبه با آزادگان کرد. به عنوان نمونه، از بنده حدود ۶۰ تا ۷۰ ساعت مصاحبه ثبت شد که بخشی از آن خاطرات اسرا بعدها در فیلم «اخراجیها» مورد استفاده قرار گرفت.
این راوی همچنین از پیگیریهای دیگر برای ثبت خاطرات گفت و افزود: پس از آن، گروهی از آموزش و پرورش و صداوسیما نیز با من مصاحبههایی انجام دادند. هدف آنها تولید مجموعهای برای معرفی دانشآموزان ایثارگر بود. آنها نیز حدود ۴۰ تا ۵۰ ساعت مطلب از من ضبط کردند. این پروژهها بهمرور نیمهکاره رها شد تا زمانی که مقام معظم رهبری تاکید کردند که روایت جنگ باید توسط راویان واقعی آن گفته شود؛ در غیر این صورت، جای جلاد و شهید ممکن است تغییر کند. همین تاکید رهبری باعث شد تا تصمیم بگیرم این روایتها را به سرانجام برسانم.
احمدینیا گفت: پس از پیگیریهای متعدد، با کمک دهنمکی و دیگران، مطالب جمعآوریشده را تکمیل کردم. درنهایت، این مسیر به آشنایی با موسسهای منجر شد که انتشار کتاب را به عهده گرفت. امیدوارم توانسته باشم دین خود را به میهنم ادا کنم و این کتاب بهعنوان یادگاری برای آیندگان باقی بماند.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان کرد: زمانی که به جبهه اعزام شدم، تنها ۱۶ سال داشتم. برخی نوجوانان همرزمانم حتی ۱۴ ساله بودند. شرایطی که در آنجا تجربه کردیم، برای سن ما بسیار سنگین و غیرقابلباور بود. دوره آموزش عمومی من حدود ۴۵ روز در پادگان ۲۱ حمزه طول کشید و پس از آن، بهدلیل اعزام به عملیات برونمرزی، وارد پادگان امام حسین شدم و دوره آموزش تخصصی شامل راپل، صخرهنوردی، کمین و ضدکمین را نیز گذراندم. هر روز با آیهالکرسی، صلوات بر پیامبر و اهل بیت (ع) روز را آغاز میکردیم.
این راوی درباره شرایط اردوگاههای اسرا نیز توضیح داد: بیماریهایی مانند جرب و دیگر بیماریهای واگیردار در اردوگاه رایج بود که نحوه درمان آنها در کتاب شرح داده شده است. کمتر آزادهای به چنین جزئیاتی اشاره کرده و تلاش من این بود که این موارد نیز ثبت شود.
در بخش پایانی، احمدینیا به وضعیت هنر تئاتر اشاره کرد و گفت: عنوان کتاب «آهوی گمشده» نیز از یک نمایشنامه حماسی برگرفته شده است. حتی در همان سالها که فعالیت تئاتری داشتم، بسیاری از همبازیهایم نگاه مثبتی به افکار، رفتار و تربیت من نداشتند.
۲۵۹
نظر شما