به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در مسیر خودآگاهی، موانعی وجود دارد که باید شناخت و بر آنها غلبه کرد. از غرور تا کمالگرایی، با این چالشها آشنا شوید و به خودِ درونیتان نزدیکتر شوید.
غرور
گاهی اوقات برخی ویژگی ها باعث می شوند فرد نتواند به خوبی در راه رسیدن به خودآگاهی و شناخت صحیح خود گام بردارد.
بنابر روایت حوزه، یکی از این ویژگی ها که برخی نیز به غلط آن را یک ویژگی مثبت می دانند، "غرور " است. غروز و خودبزرگ بینی با "اعتماد به نفس" متفاوت است. منشأ اعتماد به نفس رشد "خود واقعی"است و بر مبنای صفاتف فضایل، شایستگی ها واستعدادهای واقعی که در انشان وجود دارند، شکل می گیرد. در حالیکه غرور بر اساس "خود ایده آل" و بی اساس است یعنی بر مبنای صفات و ویژگی های تخیلی و تصوری شکل گرفته است و یا اگر واقعاً این صفات و ویژگیها در فرد وجود داشته باشند، احساس غرور فرد نسبت به انها مبالغه آمیز و بی تناسب با آن صفات و ویژگی ها است.
غرورها انواع مختلفی دارند از جمله:
غرور عقل و دانایی، غرور اراده و همه کار توانی، غرور خود بزرگ بینی و مهم بودن، غرور دوست داشتنی یا محبوب بودن، غرور آزادی مطلق، غرور شجاعت، غرور درستی و عدالت و ... که همه آنها صفاتی غیر واقعی یا اغراق شده اند که بر پایه افکار نامعقول نسبت به خود بنا نهاده می شوند و فرد را از رسیدن به خودآگاهی باز می دارند.
کمال گرائی
توقعات و انتظارت بیش از حد فرد را از رسیدن به خودآگاهی منحرف می سازد. در واقع این توقعات از "خود ایده آل" فرد ناشی می شوند و متناسب با ویژگی های واقعی افراد نیستند. "کمال گرایی" و خواستن همه چیز در نهایت مطلوبیت، یکی دیگر از موانع رشد خودآگاهی است. انسان کامل گرا، چون همواره سعی در کامل بودن دارد، هیچگاه رضایت کافی از خودش نخواهد داشت و این افکار موجب اخلال در موفقیت وی می گردند. برخی از احساسات، افکار و باورهای این افراد عبارتند از:
- ترس از بازنده بودن و اشتباه کردن؛ این افراد از شکست و اشتباه به شدت رویگردان هستند و آنها را به خودشان نسبت می دهند نه شرایط بیرونی؛ و این امر باعث می شود احساس نارضایتی بیشتری از خودداشته باشند.
- ترس از نارضایتی و عدم پذیرش از سوی دیگران؛ افراد کمال گرا همواره بدنبال راضی نگه داشتن همه اطرافیانشان هستند و کمتر خودشان را در نظر می گیرند.
- داشتن تفکر همه یا هیچ؛ افراد کمال گرا باور دارند که کاری با ارزش است که در حد کمال به انجام رسیده باشد و از دستیابی به موفقیت های متوسط احساس رضایت نمی کنند.
- تأکید بیش از حد روی "بایدها"؛ این افراد غالباً قوانین خشکی از "بایدها" و "نبایدها" دارند و به دلیل تأکید بسیار روی آنهابه ندرت خواسته ها و مطالبات خود را در نظر می گیرند.
درنهایت این افراد در نتیجه محقق نشدن اهداف غیرواقع بینانه شان، به انتقاد و سرزنش خود روی می آورند که نتیجه آن اعتماد به نفس پایین و دور شدن از مسیر شناخت خویشتن است.
عدم آگاهی از تفاوت خود درونی و شخصیت
عامل منحرف کننده دیگر در مسیر رسیدن به خودآگاهی، عدم آگاهی افراد از تفاوت میان "خود درونی" و "شخصیت" است. خود درونی هر فرد ممکن است متفاوت از شخصیت او باشد؛ و منظور از خودآگاهی نیز شناخت و عمل براساس "خود درونی" است نه "شخصیت". شخصیت در طول زندگی و از دوران کودکی طی روابط بین فردی، آموزش و بازخوردهایی که فرد از محیط یا اطرافیانتان دریافت می کند، شکل می گیرد. در واقع این خود شما هستید که بر اساس الگوی موفقیت در ارتباط با دنیای بیرون، شخصیت تان را شکل می دهید. اما خود درونی شما بخشی از وجودتان است که در فعالیت ها و الگوهای شخصیتی شما شرکت ندارد. هنگامی که این بخش را در درون خودتان احساس می کنید، بسیار آشنا به نظر می رسد و برایتان آرامش بخش است. اما این "خود درونی" معمولاً به واسطه جاذبه های شخصیت، پاداش محیط و تمرکز بر فعالیت های جاری زندگی فراموش و برای فرد غریبه می شود.
زمانی که به تفاوت میان خود درونی و شخصیت تان فکر می کنید، طبیعی است که تصور کنید هر آنچه را که در درونتان تجربه می کنید، همان خود درونی تان است. اما آگاه باشید که ممکن است آنها صفات شخصیتی تان باشند نه برخاسته از خوددرونی تان. مثلاً ممکن است طی آموزش والدین این گونه یاد گرفته باشید که نباید جواب بزرگترها را بدهید حتی اگر آنها اشتباه کنند. حتی ممکن است این ویژگی (عدم جرأت ورزی) به عنوان یک صفت شخصیتی برایتان در امده باشد و خودتان نیز به آن معتقد باشید؛ اما همواره در این گونه مواقع نوعی احساس ناراحتی و تردید دارید که برخاسته از خود درونی تان می باشد. خود درونی شما با واژه هایی از قبیل احساس آزادی، ابراز وجود، دانستن و آرامش درونی توصیف می شود و زمانی که بر اساس آن عمل کنید می دانید که حتماً آن کار درست است و نیازی به بحث، تحلیل، قضاوت و کنترل ندارید. شادی را در نظر بگیرید؛ لزومی ندارد شما برای تجربه آن مهارت خاصی را بیاموزید چون آن در درون شما است و بی واسطه تجربه می گردد.
بنابر آنچه که راجع به تفاوت خود درونی و شخصیت گفته شد، می توان گفت در واقع خودآگاهی فرایندی است که انسان طی آن می کوشد تا با شناخت خود درونی اش، شخصیت خود را هر چه بیشتر به آن نزدیک کند. انسانهایی که این فرایند را به خوبی و به طور کامل طی کرده اند، "افراد خودشکوفا" نام دارند. این افراد با آگاهی از خود درونی شان کاملاً منطبق با درونیات خود عمل کرده و خود را به دست شرایط و مقتضیات نمی سپارند و لذا همواره احساس آزادی و آرامش خواهند داشت.
* با تلاش برای رسیدن به خودآگاهی، سعی کنید کلیه استعدادهای بالقوه تان را کشف کرده و در جهت شکوفایی آنها گام بردارید. ترس، شک و عدم امنیت شما را از انتخاب آزاد منحرف کرده و از خود درونی تان دور می سازد.
منبع: مهارت خودآگاهی، ص ۳۹
نظر شما