«رفتگر یکمیلیارد تومانی» همه را شگفتزده کرده است. در روزگار قحطی خبرهای خوش، کاری که احمد ربانی- رفتگر 39ساله شهرداری منطقه یک بجنورد- انجام داد تحسین همگان را از مردم عادی تا نخبگان و از ثروتمندان تا آنهایی که با مشکلات مالی مواجه هستند برانگیخت. مرد نارنجیپوش هنگامی که در حال انجام وظیفه و جاروکردن خیابان بود کیف یک میلیاردتومانی را پیدا کرد و آن را با کمک حراست شهرداری به صاحبش بازگرداند و او را از دلشوره و تشویش نجات داد اما این اتفاق در زندگی خود احمد تاثیر چندانی نداشت. او هنوز همان رفتگر ساده است با همان رویاها و آرزوهای کوچک که میداند خیلی از آنها تا پایان عمرش برآورده نمیشود. از سوی دیگر شادترین فرد در این ماجرا قطعا صاحب کیف است؛ مردی ملاک و ساختمانساز به نام صادقصدیقزاده که میگوید پیداشدن کیفش اتفاقی بزرگ و غیرقابل وصف است. او بعد از گمشدن کیف ساعات سخت و پراضطرابی را گذراند تا اینکه یک تلفن او را از نگرانی درآورد. صدیقزاده میگوید نمیداند به چه زبانی از احمد تشکر کند.
فکر میکردید کیفتان پیدا شود؟
یکدرصد هم فکر نمیکردم اینطور پیدا شود. میخواستم در روزنامهها آگهی بدهم و پاداش تعیین کنم. فکر میکردم شاید با این کار کیف را برایم بیاورند اما اصلا فکر نمیکردم یک رفتگر آن را پیدا کند و بدون هیچ چشمداشتی برایم پسبیاورد.
قصد داشتید چه مبلغی را برای پیدا شدن کیفتان به عنوان پاداش تعیین کنید؟
یک یا دو میلیون تومان.
بعد از پیدا شدن کیف 200هزار تومان به احمد کمک کردید.
ناقابل بود، منتظر هستم فرصت پیش بیاید و کار بیشتری برایش انجام بدهم.
کیف را چهطور گم کردید؟
ساعت 11شب به خانه رفتم. آن موقع متوجه کیف نبودم. ساعت 4:30صبح بود که فهمیدم کیفم نیست اصلا یادم نمیآمد آن را چه کار کردهام. بعدا که به شهرداری رفتم فهمیدم کیف را روی ماشینم که در کوچه پارک کردم، گذاشته بودم، کیف با ماشین همرنگ بود برای همین هم تا قبل از احمد کسی آن را ندید.
چه زمانی و چهطور متوجه شدید کیف پیدا شده است؟
ساعت 7:30صبح بود که از حراست شهرداری زنگ زدند و گفتند یک رفتگر کیفم را پیدا کرده است.
وقتی خبر را شنیدید چه حسی داشتید؟
اصلا نمیشود بیان کرد. البته من قبلا هم سابقه این اتفاق را داشتم؛ سه سال پیش کیف و مدارکم را گم کردم و بعد از ششماه آگاهی مردی را گرفت و آن مرد اعتراف کرد مدارکم پیش او است.
پس خوششانس هستید؟
شاید خوششانس، شاید هم چون باطن خوبی دارم، نمیخواهم از خودم تعریف کنم اما من هر کاری که از دستم بربیاید برای مردم انجام میدهم.
میگویند کیف یک میلیارد تومان ارزش داشت.
با سندهایی که داخلش بود این رقم درست است. داخل کیف سند چند مغازه داشتم، حدود پنج تا ششمیلیون تومان طلا، پاسپورت و کارتشناسایی و دستهچکم هم بود. دستهچک مهر و امضا شده بود و هر کسی میتوانست داخل آن هر مبلغی بنویسد و نقد کند اما احمد این کار را نکرد و با رعایت امانتداری کیف را به من پس داد.
این همه مدارک و طلا را چرا در کیفتان گذاشته بودید؟
طلا از قدیم در کیفم بود، سند مغازهها هم برای این بود تا اجارهنامهها را تمدید کنم.
از اوضاع زندگی احمد خبر دارید؟
به خانهشان رفتم و دو، سه ساعتی آنجا بودم و وضع زندگیاش را از نزدیک دیدم. دوست دارم اوضاعش بهتر شود همسرش هم کسالت دارد که امیدوارم زودتر خوب شود.
فکر میکنید برای اینکه مردم تشویق شوند مثل احمد رفتار کنند چه باید کرد؟
مسوولان شهرداری قول دادهاند احمد را رسمی کنند چون او قراردادی کار میکند، قرار است برایش پاداش نقدی هم در نظر بگیرند و یک هفته هم به او مرخصیدادهاند.
45301
شرق نوشت:
کد خبر 209197
نظر شما