همه‌جا گفته‌اند بسیجی‌ها روی مین رفتند؛ اما هیچ‌کس از خلبانان نیروی هوایی حرفی نزده است!

آقای علی‌اکبر ولایتی در برخی مقالات منتشرشده در سایت رسمی خود، تلاش کرده‌اند نقش دیپلماسی را در ناکام گذاشتن اجلاس سران غیرمتعهد در بغداد، پررنگ‌تر از اقدام خلبانان نیروی هوایی نشان دهند... ایشان... نقش عملیات هوایی و جان‌فشانی شهید دوران را نادیده گرفته یا کم‌رنگ جلوه داده‌اند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، شهید عباس دوران، از خلبانان مشهور نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در سال ۱۳۲۹ در شیراز به دنیا آمد. با آغاز جنگ ایران و عراق، او به یکی از نیروهای کلیدی در اجرای عملیات‌های هوایی تبدیل شد و نقش فعالی در حملات عمقی به خاک عراق ایفا کرد.

در تیرماه ۱۳۶۱، در آستانه برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد، ایران برای اثبات ناامنی پایتخت عراق تصمیم گرفت تأسیسات حیاتی بغداد را هدف قرار دهد. در همین راستا، مأموریت بمباران پالایشگاه «الدوره» به عباس دوران و دو خلبان دیگر واگذار شد. این پالایشگاه یکی از مهم‌ترین مراکز اقتصادی عراق بود که در نزدیکی پایتخت قرار داشت.

عباس دوران با عبور از سامانه‌های پدافندی بغداد، موفق شد پالایشگاه را بمباران کند. اما در مسیر بازگشت، جنگنده‌اش مورد اصابت قرار گرفت. کمک‌خلبان نجات یافت، اما عباس دوران در کابین ماند و در همان منطقه به شهادت رسید. شهادت او پیام روشنی به جامعه جهانی بود: بغداد امن نیست. درنتیجه، اجلاس به دهلی‌نو منتقل شد و نام عباس دوران برای همیشه در تاریخ دفاع هوایی ایران ماندگار شد.

به مناسبت سالگرد شهادت خلبان عباس دوران، با مهدی بابامحمودی، از پژوهشگران و محققان نیروی هوایی در عرصه ادبیات دفاع مقدس، گفت‌وگویی انجام دادیم.

چرا شهید عباس دوران برای ما این‌قدر مهم است و چرا به شخص ایشان این همه پرداخته شده است؟

اهمیت شهید دوران را اگر مطالعه بفرمایید، جواب خیلی مفصل و مشهورش در کتاب «ناصر ایجکت نکن» آمده که چرا شهید دوران از این جهت که در عملیات انهدام پالایشگاه الدوره بغداد برای برهم زدن اجلاس سران غیرمتعهد هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت، مهم است. او در آن شرایط می‌توانست اسیر شود، اما اسارت را نپذیرفت و شهید شد. این انتخاب باعث شد که او نسبت به دیگران متمایز باشد. البته اسارت ننگ نیست، چون خیلی از خلبانان ما اسیر شدند و ما به آن‌ها افتخار می‌کنیم؛ آن‌ها هم شجاع بودند و در خاک دشمن اسیر شدند.

یکی از ویژگی‌های ویژه شهید دوران نسبت به دیگران همین تصمیم او در آن لحظه بحرانی بود. دومین ویژگی مهم، اقدام شجاعانه محمود اسکندری بود که در همان عملیات با موفقیت اجلاس سران را برهم زدند؛ کاری که وزارت امور خارجه با تمام تلاش‌ها و رایزنی‌ها نتوانست انجام دهد.

یکی از بحث‌هایی که درباره عملیات شهید عباس دوران مطرح شده، روایت شهادت او در برخی فیلم‌هاست. نظر شما در این‌باره چیست؟

یکی از موضوعاتی که به ذهنم می‌رسد، مسئله نحوه شهادت شهید عباس دوران است؛ به‌ویژه روایتی که در فیلمی با عنوانی شبیه «خلبان» مطرح شده. متأسفانه در آن فیلم، صحنه‌هایی وجود دارد که به‌ طور غیرواقعی نشان می‌دهند هواپیمای شهید دوران پس از هدف قرار گرفتن، به یک مکان غیرنظامی اصابت کرده یا به آن حمله کرده است. این برداشت نه‌تنها نادرست، بلکه خلاف ماهیت حرفه‌ای خلبانان ایرانی در دوران دفاع مقدس است.

منظورتان از حرفه‌ای بودن خلبانان ایرانی چیست؟ آیا احتمال حمله به مراکز غیرنظامی در دستورکار آن‌ها بوده است؟

به هیچ‌وجه. خلبان ایرانی، خلبانی حرفه‌ای است؛ یعنی حتی اگر زمانی مأموریتی به او محول می‌شد که در ظاهر هدف آن منطقه‌ای مسکونی بود، حتما همراه آن مأموریت توضیح داده می‌شد که در آن منطقه مسکونی، هدفی نظامی وجود دارد. به عبارت دیگر، هیچ‌گاه مأموریت مستقیمی برای زدن یک هدف غیرنظامی صادر نمی‌شد و اگر هدفی نظامی در نقطه‌ای قرار داشت که اطرافش افراد غیرنظامی حضور داشتند، این مسئله با توجیهات عملیاتی خاصی همراه بود. بنابراین، حمله به مناطق غیرنظامی، از نظر خلبانان ما کاملا غیراخلاقی، غیرانسانی و غیرحرفه‌ای تلقی می‌شد و شهید عباس دوران و دیگر خلبانان کشورمان هرگز دست به چنین کاری نمی‌زدند.

مسئله دیگری که اشاره کردید، پیدا کردن هتلی برای نشست سران غیرمتعهد بود. در این مورد چه نظری دارید؟

بله، نکته دومی که نباید نادیده گرفت، همین موضوع است. در فیلم یا روایت‌هایی که ساخته شده، پیدا کردن هتل به‌ عنوان هدف حمله، بسیار ساده و سطحی جلوه داده شده؛ انگار در شهری مثل بغداد، تنها یک هتل وجود دارد یا همه مهمانان فقط یک مکان را برای نشست سران در نظر می‌گیرند. در حالی‌ که پیدا کردن محل دقیق برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد در آن شرایط اطلاعاتی و امنیتی، مسئله‌ای بسیار پیچیده و حساس بوده و نمی‌توان آن را این‌طور ساده‌سازی کرد.

در مجموع، روایتی که آن فیلم ارائه کرده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آن روایت بیشتر جنبه خیال‌پردازانه و سینمایی دارد تا مستند و واقعی. نوعی بزرگ‌نمایی و تبلیغ و شانتاژ است که بیشتر برای اثرگذاری دراماتیک ساخته شده تا ارائه واقعیت. همان‌طور که گفتم، کوبیدن هواپیما به یک مکان غیرنظامی یا چنین برداشت‌هایی، نه با منطق عملیات مطابقت دارد، نه با شخصیت عباس دوران و نه با شیوه رفتار خلبانان ایرانی. چنین فضاسازی‌هایی بیشتر یادآور فضای جنگ روانی است تا بازنمایی واقعیت جنگ.

ادعای برخی فیلم‌ها و مستندات مبنی بر این‌که شهید دوران هواپیما را به عمد به ساختمان هتل زد، چقدر با واقعیت مطابقت دارد؟

این ادعا اصلا قابل پذیرش نیست. اگر بخواهید با هواپیمای جنگی حمله‌ای نقطه‌ای انجام دهید مثلا یک ساختمان یا هتل را هدف بگیرید هواپیما باید در وضعیت کاملا سالم و قابل کنترل باشد. در حالی‌ که طبق خاطرات خلبان ناصر باقری که در کابین عقب پرواز حضور داشته و همچنین طبق روایت‌های آقای اسکندری، هواپیمای شهید دوران هنگام بازگشت به اندازه چند برابر خودش شعله داشته و موتور آن در آتش می‌سوخته است. این آتش‌سوزی نه‌تنها باعث آسیب شدید به بدنه شده، بلکه کنترل سطوح پروازی را هم دچار اختلال کرده است. درواقع، هواپیما به‌ دلیل همین صدمات، در حومه بغداد سقوط کرده و دوران در همان لحظه به شهادت رسیده است.

در کنار روایت‌های نادرست، برخی افراد تلاش کرده‌اند نقش دیپلماسی را در آن رویداد پررنگ‌تر از اقدام نظامی جلوه دهند. در این‌ باره چه نظری دارید؟

این هم موضوع دیگری است که نیاز به شفاف‌سازی دارد. آقای علی‌اکبر ولایتی در برخی مقالات منتشرشده در سایت رسمی خود، تلاش کرده‌اند نقش دیپلماسی را در ناکام گذاشتن اجلاس سران غیرمتعهد در بغداد، پررنگ‌تر از اقدام خلبانان نیروی هوایی نشان دهند. اما همین‌جا باید اشاره کرد که در همان سایت رسمی، نامه‌ای از ایشان موجود است که در آن صراحتا می‌نویسد حرکت‌های دیپلماتیک به نتیجه نرسیده و تنها یک اقدام نظامی می‌توانسته وضعیت را تغییر دهد. با این حال، ایشان در روایت‌های بعدی خود، نقش عملیات هوایی و جان‌فشانی شهید دوران را نادیده گرفته یا کم‌رنگ جلوه داده‌اند. این در حالی است که واقعیت، همان چیزی‌ است که عموم مردم و نهادهای نظامی در خاطره دارند: این پرواز شهید دوران و سقوط هواپیمای او در نزدیکی بغداد بود که زمینه‌ساز لغو اجلاس شد.

در روایت‌هایی که از عملیات حمله به بغداد وجود دارد، نام شهید دوران بیشتر شنیده می‌شود. آیا نقش دیگر خلبانان در این عملیات نادیده گرفته شده است؟

بله، یکی از مسائل مهم در رابطه با این عملیات همین موضوع است. شهید عباس دوران چهره‌ای شناخته‌شده و بزرگ در تاریخ نیروی هوایی است و طبیعی‌ است که نام ایشان برجسته باشد؛ اما در سایه این شهرت، نقش جناب اسکندری کمتر دیده شده، در حالی که کار اصلی و تعیین‌کننده در همان عملیات را ایشان انجام دادند.

واقعیت این است که صدام به‌صراحت گفته بود نیروی هوایی ایران توان بر هم زدن امنیت بغداد را ندارد و اگر هم خلبانی بخواهد ماجراجویی کند و وارد آسمان بغداد شود، بازگشتی در کار نخواهد بود. اما جناب اسکندری این معادله را بر هم زدند. ایشان نه‌تنها وارد حریم هوایی بغداد شدند، بلکه با موفقیت از عملیات بازگشتند و امنیت بغداد را عملا نقض کردند. بنابراین، اثبات این توانمندی به‌ دست جناب اسکندری انجام شد، نه شهید دوران.

این مسئله به بزرگی و شهرت نام شهید دوران بازمی‌گردد. البته طبیعی‌ است که یاد و نام ایشان گرامی باشد، اما در تمام این سال‌ها نقش اساسی جناب اسکندری کمتر گفته شده است. با این‌که ما فعالیت‌های زیادی برای معرفی این ابعاد انجام دادیم، اما هنوز هم در روایت‌های رسمی، نام اسکندری در سایه نام دوران قرار گرفته است.

در رابطه با قدرت نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس، چه نکته‌ای به ذهن شما می‌رسد که شاید کمتر به آن توجه شده باشد؟

یکی از نکات مهم این است که وزارت امور خارجه با همه رایزنی‌ها، دیدارها، جلسات، سمینارها و دعوت از سفرای مختلف، نتوانست تغییری در محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها ایجاد کند؛ اما نیروی هوایی با یک عملیات نظامی، توانست این کار را انجام دهد و محل برگزاری اجلاس را تغییر دهد. این نشان‌دهنده قدرت و تأثیرگذاری استراتژیک نیروی هوایی است.

می‌توان گفت این استراتژیک‌ترین کاری بود که نیروی هوایی در طول هشت سال دفاع مقدس انجام داد، حتی از عملیات زدن پل اروند که آن هم توسط جناب اسکندری انجام شد، مهم‌تر بود. جالب است بدانید جناب اسکندری روز اول یا دوم خرداد پل را زدند و کمتر از دو ماه بعد همین داستان اجلاس سران پیش آمد که با محوریت ایشان انجام شد. این نشان‌دهنده قدرت و استراتژیک بودن عملیات نیروی هوایی است.

با توجه به وضعیت فعلی نیروی هوایی در منطقه، نظر شما چیست؟

قدرت نیروی هوایی می‌تواند بلاهایی سر دشمن بیاورد که قابل تصور نیست. تمام عملیات‌های مهم از جنگ عراق و کویت، سقوط صدام در ۲۰۰۳، جنگ‌های لیبی و سوریه و حتی جنگ جهانی دوم در شرایطی اتفاق افتاده که آسمان کشور مورد نظر در اختیار دشمن بوده است. وقتی آسمان در اختیار دشمن باشد، او می‌تواند آزادانه عملیات انجام دهد.

برتری هوایی یعنی کنترل آسمان خودی و در عین حال تحت کنترل داشتن آسمان دشمن. این به ما امکان می‌دهد محل برگزاری اجلاس سران که یک امر سیاسی و دیپلماتیک است را به یک حرکت نظامی تبدیل کنیم و هیچ‌کس نتواند در مقابلش مقاومت کند.

درباره نقش خلبانان نیروی هوایی در عملیات تغییر محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها، چه نکاتی وجود دارد که معمولا کمتر به آن پرداخته شده است؟

همه‌جا گفته‌اند که بسیجی‌ها روی مین رفتند و معبر را باز کردند، آگاهانه پا به میدان مین گذاشتند و جان خود را فدا کردند تا مأموریتی انجام شود؛ اما هیچ‌کس از خلبانان نیروی هوایی حرفی نزده است. در این عملیاتی که موضوع بحث ماست، تمام ارکان پدافند و نیروی هوایی ارتش عراق منتظر ورود جنگنده‌های ما بودند، چراکه عراق به هر قیمتی قصد داشت اجلاس را برگزار کند و ایران مخالف بود و اعلام کرد که اگر لازم باشد آسمان عراق ناامن خواهد شد.

شرایط دفاع هوایی دشمن چگونه بود؟

ارتش عراق در سه لایه پدافندی، از لب مرز تا بغداد، استقرار داشت. در خاطرات جناب اسکندری آمده که از مرز تا بغداد شاهد شلیک پدافند و موشک‌های دوش‌پرتاب بودیم. این شلیک‌ها آسمان را به جهنمی تبدیل کرده بود که تصور دقیق آن برای ما دشوار است. هواپیماها زمانی که برگشتند، مثل آبکش بودند.

خلبانان ما با علم و دانش کامل و آگاهی از خطر، وارد این میدان شدند. دشمن با وجود شکست ایران در عملیات رمضان و پیروزی خود، روحیه جنگاوری بالایی داشت و آماده مقابله بود. عملیات بغداد کاملا لو رفته بود و هیچ غافلگیری برای خلبانان وجود نداشت، دشمن در تمام مسیر از مهران تا بغداد منتظر آن‌ها بود.

طبق برآورد دفتر طرح‌های ویژه عملیاتی نیروی هوایی، ۷۵ درصد احتمال کشته شدن خلبانان در این ماموریت وجود داشت؛ یعنی از دو هواپیما، یکی قطعا منهدم می‌شد و دیگری مورد اصابت قرار می‌گرفت. خلبانان با اطلاع از این خطرات، به این عملیات رفتند و این موضوع تا کنون کمتر گفته شده و حتی نادیده گرفته شده است.

چرا اهمیت این عملیات کمتر دیده شده است؟

چون این عملیات، استراتژیک‌ترین اقدام رزمی نیروی هوایی در طول هشت سال دفاع مقدس بود و با جان‌فشانی و قبول ریسک خلبانان انجام شد. آن‌ها می‌دانستند که این ماموریت می‌تواند پایان راهشان باشد، اما با ایمان و شجاعت این کار را انجام دادند. این افتخار ابدی برای کشور است که نباید فراموش شود.

۲۵۹

کد خبر 2092974

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =