بنای شهر کوچصفهان و کوچان به اردشیر ساسانی منسوب شده

از روزگاران دیرین تا به امروز کار کسانی که پرتوهای دیگری از ایران‌شناسی را دنبال می‌کنند زدودن گرد و غبار تاریخ از کهن‌فرش عظیمی است به نام ایران فرهنگی، ایران اساطیری، ایران جغرافیایی و تاریخی، ایرانی در هم پیچیده در مدنیتی کهن که بنا به اظهار بسیاری از پژوهشگران و شرق‌شناسان تأثیر بسزایی در کنار سایر تمدن‌های آسیای غربی در رشد و تکاپوی این نقطه از جهان و بالطبع بر بشریت داشته است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، کتاب «عیاران کوچان: یاران رستم از دیلمان تا جیرفت» نوشته رضا ترنیان به تبارشناسی مردمان کوفچ یا کوچ از ایران باستان تا امروز می‌پردازد. این کتاب در آغاز به برخی واژگان پیشنهادی به‌کاررفته در متن کتاب و دیباچه می‌پردازد و پنج فصل جستاری درباره کوچان، جست‌وجو در جغرافیای تاریخی کوچان، کوچان در سنن ادبی شاهنامه‌نگاری (اساطیری، حماسی)، کوچان پس از اسلام و تحولات زبانی در جغرافیای تاریخی کوچ و کوچان تنظیم شده است...

نویسنده در این کتاب بیشتر به جنبه‌های پهلوانی عیاری کوچان نگریسته و گاه به نمودهای دین‌یاری آنان نیز پرداخته است؛ چراکه پس از جست‌وجوی بسیار، شهریاری آنان در هاله‌ای از ابهام بوده است، در جای‌جای این دوره اساطیری تاریخی گاه سایه‌روشن‌هایی از شهریاری مستقل آنان و گاه یاری‌گری آنان به پهلوانان و شهریاران دیده می‌شود. نویسنده باورمند است اگرچه کوچانیان شهریاران باورمند اساطیری و تاریخی نداشته‌اند، اما در دوره‌ای از تاریخ حماسی خود پهلوانی به نام «اشکش» را داشتند که یاری‌گر سیاووش و کی‌خسرو در نبرد با افراسیاب بوده‌اند و در جایی دیگر همیار پهلوانی‌های رستم سیستانی در نجات بیژن از چاه افراسیاب می‌شود.

رویکرد کتاب در امتزاج مؤلفه‌های سه‌گانه تمدنی ایرانیان یعنی «شهریاری، دین‌یاری و پهلوانی» است؛ تاآن‌جاکه برای بودن در جهان پیش از اسلام و پس از اسلام در پرتو حکمت و سیاست ایرانی و سیاست‌نامه‌نگاری و صد البته سنت شاهنامه‌نگاری به نقطه آرمانی و والایی خود را رسانیده است؛ پژوهش درباره کوچان و کوچیان نمونه‌ای از بازگفت‌های به‌محاق‌رفته این سرزمین بوده که همچون تاروپودهای نایابِ فرشی فراموش‌شده در هزاره‌ها و لابرینت‌های تمدنی این سرزمین برجسته شده است. نویسنده در این اثر به دور از هرگونه شوونیسم و تعصب قومی و میهنی تلاش داشته است بتواند تمامیِ گستره این تابلوی عظیم را نشان بدهد و امیدوار است این تصویر کهن تا به امروز، جایگاهی فرادیده‌تر برای خوانندگان ایجاد نموده باشد، تا پس آن‌گاه چرخش جادویی اندیشه و قلم را در دست پُرتوان جست‌وجوگری دیگر ببیند و بیاموزد.

فصل نخست کتاب درباره تبارشناسی کوچان است. در فصل دوم جغرافیای تاریخی کوچان بررسی و جست‌وجو شده است. نویسنده در فصل سوم کوچان را در سنن ادبی شاهنامه‌نگاری بررسی کرده است. فصل چهارم اختصاص به بررسی کوچان پس از اسلام دارد و در فصل پایانی تحولات زبانی در جغرافیای تاریخی کوچ و کوچان مورد بررسی قرار گرفته است.

بنای شهر کوچسفهان و کوچان به اردشیر ساسانی منسوب شده

شاهنامه فردوسی و داستان‌های برآمده از خدای‌نامک‌ها، تاج‌نامک‌ها و متون مبتنی بر حماسه‌های ملی ایرانیان به عنوان سنن ادبی در روزگار امروزمان از اهمیت ویژه‌ای در ساخت و تولید و تبیین اندیشه و گفتمان برخوردارند. این متون می‌توانند تولید اندیشه کنند منطق کلام کهن را به روزگار حال پیوند دهند و از آن معنا بسازند. معنایی که منطبق با جست‌وجوهای امروزمان باشد. این‌که از واژه‌ای و یا نام‌جایی در شاهنامه و متون مشابه به کمک جغرافیای تاریخی به بستر اندیشگانی نزدیک شویم خود نمودی از به روزآوری در زمانی‌ها و هم‌زمانی‌هاست؛ این نکته در تکامل پرسش‌های آفریده‌شده کمک به ایجاد گفتمانی در جهان امروز می‌کند، کمکی به شناخت دوباره و نوینی از شهرها و تمدنه‌ای کهن دارد. نام‌جای‌هایی که با داشتن الگوهای ذهنی و اندیشگانی در زیست اجتماعی کهن خود تأثیری عمیق در زیرساخت اندیشگانی تمدن امروز داشته‌اند انگاره و اندیشه جست‌وجو درباره «کوچ‌ها» یا «کوچان» به عنوان نمونه‌ای از این الگوی یادشده از بستر چنین نگاه و پرسشی شکل گرفته شده است.

در بخش حماسی شاهنامه فردوسی در داستان سیاووش و کین‌خواهی او کوچ و بلوچ در کنار هم و سپس در مصرعی دیگر گیلان نیز افزوده شده است. این بیت شاید این معنا را متبادر می‌کند که از همه ایران برای یاری کمک خواسته شده تا افراسیاب تورانی را در نبردی شکست دهند. فردوسی می‌گوید:

گزین کرد از نامداران سوار / ‏دلیران جنگی ده و دو هزار

هم از پهلو و پارس و کوچ و بلوچ / ‏ زگیلان جنگی و دشت سروچ

اما در جای دیگر شاهنامه در بخش تاریخی در داستان گوشمالی دادن نوشیروان آلانان و بلوچان و گیلانیان را باز به صورتی دیگر این سه نام‌جای در کنار یکدیگر و در راستای هم آمده‌اند. همین رویکرد تقریبی در پادشاهی اردشیر نیز به فراخور دیده می شود. پس از نبرد اردشیر با کچاران در هفتواد در شاهنامه در متنی دیگر دیده می‌شود که در نزهت‌القلوب حمدالله مستوفی که اثری در راستای جغرافیای تاریخی است بنای شهر کوچسفهان و کوچان در دو سوی سپیدرود گیلان به اردشیر ساسانی منسوب شده است جدای از این مباحث مندرج در سنن ادبی در کتیبه‌های هخامنشی در دوره خشایارشاه به کوچ یا کوفچ به صورت «آکوفچیا اکوفچیه» اشاره شده است.

به جز شاهنامه فردوسی به صورت تقریبی در برخی دیگر از متونی که بر پایه شاهنامه‌نگاری سروده شده و یا برخی آثار سنن ادبی در آثار به جای مانده از پیشاهنگان شعر پارسی در سده چهارم و پنجم هجری مهشیدی نام‌جای‌های کوچ و بلوچ و دیلم به فراخور موضوع شعر و نثر به کار رفته است. افزون بر آن در فرهنگ نامه‌ها و کتاب‌های جغرافیای تاریخی اهمیت آن‌ها و ارتباط زیرپوستی میان آنان به‌ویژه در بین کوچ و بلوچ جای تأمل دارد در این‌جا پرسش اساسی آغاز می‌شود که اهمیت این سه نام‌جای در سنن ادبی و جغرافیای تاریخی از کجا نشات گرفته است؟

آیا می‌توان ریشه‌های این رویکرد را در زبان و نام‌جای پتشخوارگر نام تاریخی سرزمین‌های جنوبی دریای کاسپین جست‌وجو کرد؟ جدای از بحث بلوچ یا گدروزیا که زمینه‌های و رویکردی دیگری را در بر خواهد داشت در این پژوهش بحث اصلی مباحث دامنه‌داری است درباره کوچان و کوفچ‌ها در شمال و جنوب جغرافیای کنونی ایران یعنی کوچان در گیلان و کوچها در جنوب کرمان در این راستا برای رسیدن به پاسخ‌هایی که انگاره‌های درخوری را با خود به همراه داشته باشد به کمک سنن ادبی و جغرافیای تاریخی و با بهره‌گیری از نکات زبان‌شناسی و یافته‌های باستان‌شناسی به جست‌وجو درباره کوچ یا کوچان پرداخته خواهد شد تا از لابه‌لای متون و دیگر لوازم پیش رو بتوان به شناختی قابل اعتنا دست یافت.

بسیاری از دانسته‌های ما درباره کوچ‌ها یا کفچ‌ها و معرب آن یعنی ققص‌ها و تعابیری بسیار از این نوع بیشتر از راه منابع پس از اسلام سامان یافته شده است. در این منابع و مقالات کوچ‌ها یا کوچان را ساکن در بامواره‌های جیرفت دانسته و آنان را قومی ثروتمند یاغی و طغیانگر در برابر حاکمان زمان راهزن و گاه عیار معرفی کرده‌اند؛ اما این تعاریف کوتاه و فرهنگ‌نامه‌ای با آن‌چه در ذهن پژوهشگر شکل گرفته همراه و هماهنگ و کافی و کامل نبوده است؛ زیرا بسیاری از منابع پس از اسلام بدون تتبع و کوشش در شناخت دقیق این مردمان رونویسی نعل به نعل از دست پیشینیان بوده که از شنیده‌های عاملان حکومت‌های زمان و مردمان کوی و برزن سامان یافته شده است.

جست‌وجوی بیشتر و فراگیر درباره این نام‌جای با توجه به شناخت نگارنده از نام‌جای کهنی به نام کوچان در دو سوی سپیدرود در گیلان بر آن مایه و پایه استوار شد تا چند سالی برای نگارش و تدوین نگره‌ها نقدها و نظرها در منابع و مآخذ بسیاری جست‌وجو کرده و دلایل و یافته‌هایی افزون بر نوشته‌های پس از اسلام به دست آورده شود. نگارنده در همان ابتدای جست‌وجو دریافته که نام‌جای کوچ و کوچان تنها به ایران کنونی بسنده نبوده بلکه باشندگی این واژه از ایالت سین کیانگ چین (سرزمین اویغورها و ورارود) در آسیای میانه از سند تا میان رودان گسترانیده شده است.

به عبارتی گستره این نام در بسیاری از نواحی تمدن‌های آسیای غربی دیده می شود افزون بر آن در سنن ادب پارسی چندین بار نام کوچ در کنار بلوچ و پیرو آن گیلان در شاهنامه فردوسی و دیگر آثار مشابه آمده است؛ از سویی ارتباط و یا عدم ارتباط کوچان جنوب کرمان با دو سوی با مواره البرز در جنوب دریای کاسپین به‌ویژه در دو سوی سپیدرود کوهستان‌های الموت قزوین و دیگر مناطق جغرافیایی در شرق و غرب ایران دیده نشده بود؛ از این رو کوچان و اهمیت آن در زیرساخت بخش اندیشگانی و تحول و تطور زبانی و جغرافیای تاریخی این نام‌جای در ایران و خارج جغرافیای ایران انگیزه‌ای شد برای این جست‌وجوی چندساله نگارنده پس از کندوکاو منابع و برای تدوین اندیشه‌های پدیدارشده درباره این نام‌جای چندین پرسش را در همان ابتدای کار طرح کرد تا بتواند اندیشه و سیر تحول این نام‌جای را در سایه پرتو مطالعه در سنن ادبی و سنت شاهنامه‌نگاری دنبال کرده و این مؤلفه‌ها را بر پایه نگرش‌های نظری در زمینه شهریاری پهلوانی و دین‌یاری در کوچان پیوند بدهد. بی‌گمان با در نظر گرفتن راه‌های پیشنهادی می‌توان الگویی مانا و پایدار برای جست‌وجوی تمدنی سرزمین ایران در طی هزاره‌ها و سده‌های گذشته تا امروز را پیگیری، جست‌وجو ،تتبع و پژوهش کرد.

در کنار این کلان‌روایت‌ها این پرسش طرح شد که چگونه می‌توان با تحول واکی و آوایی با مطالعه و کنکاش در جغرافیای تاریخی نام‌جای‌ها به نقش اساطیری حماسی و تاریخی در فرهنگ و تمدن ایران پی برد؟ و یا به عبارتی چگونه باید با این همه تحولات زبانی در یک نام‌جای به انگاره‌ای مطمئن یا نسبی درباره آنان در ایران رسید؟ این پرسش‌های ابتدایی و سایر پرسش‌های جاری در متن پژوهشگر را با توجه به فقر منابع در ابتدا با کلاف پیچیده اما دلچسبی روبه‌رو کرد که با جست‌وجو و کشف منابع نوین در حوزه‌های مختلف علمی، روشنایی پرتلالویی از ایده‌ها و نظریه‌ها بر نگارنده گشوده شد که سنگ بنای این پژوهش شده است.

بنای شهر کوچسفهان و کوچان به اردشیر ساسانی منسوب شده

فراوانی نام‌جای کوچ، کوش کاش کوس و کاس با تحولات زبانی در واژه و ترکیبات بسیار از خراسان گرفته تا ورارود و ماوراء‌النهر از جنوب دریای کاسپین تا بلوچستان و جنوب کرمان و دیگر نقاط تمدن آسیای غربی تا میان رودان این نگاه را تقویت می‌کند تا ارتباط زبانی و باستانی این واژگان با میراث زبانی و واژگان به جای مانده پیشا آریایی بومی این سرزمین بررسی شود و با زیرساخت‌های به جای مانده پارسی باستان پارتی پهلوی کوشانی و تازی بررسی و تحلیل شود و لایه‌های به یادگار مانده تا امروز را تبیین و تفسیر کند.

در جست‌وجوی انگاره‌ای در گذشته‌های دور بودن و پرداختن به آن و به روزگار اکنون دعوت کردن بسی سخت و طاقت‌فرسا است؛ به عبارتی کشف نکته‌های تازه کشف پرسش‌های پاسخ نیافته و در نهایت پیوند گذشته به حال نمودی از گفتمان‌سازی است تا در پرتو آن اندیشیدن و زیستن انسان امروز هماهنگ‌تر شود. حکمت جاری در کلام کهن و به روزآوری و تطبیق با جریان زندگی همواره از این رفتن‌ها و آمدن‌های گذشته به حال است؛ اما مگر نه اینکه هنر و ادبیات در همین رجعت‌ها و رفتن و آمدن‌ها از گذشته به حال رهنمون می‌شود؟

این رویکرد را می‌بایست به واسطه خلاقیت در ادبیت و غور در تاریخ و اندیشه اسطوره‌ای به هنر نویسایی تجلی بخشید همان گونه که گفته شد بدون شک رمزگشایی دقیق از کوچ‌ها بسیار دشوار است مگر آنکه بتوان به یاری علوم امروزین به این رمزها دست یازید و آن را به دانش بشری افزود نویسنده و پژوهشگر در این بین نقش واسطی است که میان گذشته و حال برقرار کرده و خواننده موتور متحرک و نقاد این رفتن‌ها و آمدن‌ها و پذیرا شدن‌ها و یا رد کردن نظرهاست تا آنکه به یاری نور یزدان پرتوی بر جان راقم این سطور افکنده شود تا واژگان جانی تازه بیابند و پژوهشگر بتواند با خیالی آسوده‌تر به پرتوی دیگر در گستره این علوم و دیگر ساحت‌های آن بنگرد و بپوید.

از روزگاران دیرین تا به امروز کار کسانی که پرتوهای دیگری از ایران‌شناسی را دنبال می‌کنند زدودن گرد و غبار تاریخ از کهن‌فرش عظیمی است به نام ایران فرهنگی، ایران اساطیری، ایران جغرافیایی و تاریخی، ایرانی در هم پیچیده در مدنیتی کهن که بنا به اظهار بسیاری از پژوهشگران و شرق‌شناسان تأثیر بسزایی در کنار سایر تمدن‌های آسیای غربی در رشد و تکاپوی این نقطه از جهان و بالطبع بر بشریت داشته است. بی‌آن‌که با انگیزه‌ای خاص به سوی شوونیسم و یا ناسیونالیسم افراطی گرایش یا بیم تمامی تلاش و کار ما نشان دادن تار و پودهای رنگین و نقش‌های چشم‌نواز این فرهنگ چند هزار ساله مفروش شده در جهان است و به گفته آن عزیز زاولی: «کار ما این نیست که تنها به دنبال بافنده یا بافندگان اصلی و اولیه بشتابیم…!»

کتاب «عیاران کوچان: یاران رستم از دیلمان تا جیرفت» نوشته رضا ترنیان در ۳۰۹ صفحه و قیمت ۴۲۰ هزار تومان توسط نشر لوگوس منتشر شده است.

۲۵۹

کد خبر 2093660

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ایمان چراغی IR ۲۳:۰۴ - ۱۴۰۴/۰۵/۰۲
    0 0
    خیلی عالی

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین