اختلافهای اروپا _ تهران به گونه سنتی در محورهای زیر خلاصه میشود: برنامه هستهای و تعهدات برجامی تهران؛ توانمندی موشکی؛ رویکرد متمایل به شرق سیاست خارجی تهران، سطح روابط اروپائیان با دشمنان و رقیبان منطقهای ایران، تروریسم، امنیت کشتیرانی در خلیج فارس و تنگه هرمز و نیز حقوق بشر. این اختلافات همواره به تناسب زمان در بستری از "تقابل _ تعامل" ادامه داشته و هرگز سرنوشت معلومی نیافته ولی به هرحال روابط بر سرجای خود استوار بوده است. نکته مهم در این میان آن است که اکنون اروپا بهگونهای متفاوت دیپلماسی "اجبار _ تقابل" را جایگزین روشهای سنتی "تعامل _تقابل" گذشته کرده است. مهمتر اینکه اروپا تا پیش از این میکوشید چهره پلیس خوب را در ارائه نقش موازی با واشنگتن در قبال تهران نمایش دهد، حالا اما همان اندازه بر رویکرد "اجبار _ توافق" تأکید دارد که واشنگتن برای واداشتن تهران به خواستهایش اصرار میکند. بهاین ترتیب اگر تا پیش از این میشد وجوه افتراق را در دو سوی اقیانوس اطلس در قبال ایران سراغ گرفت، ایندو اکنون صدا و آهنگ مشترکی را نزد تهران دارند.
دیدار سهشنبه(26 آگوست 2025) معاونان وزیران امور خارجه ایران و تروئیکای اروپایی در ژنو، نمیتواند بیرون از قاعدهای باشد که در تعاملات تازه این دو شکل گرفته است. این قاعده همانی است که در آخرین دیدار نمایندگان دو طرف در اجلاس گذشته استانبول بازتاب یافت. مشکل اساسی در این نوع گفتوگو برخلاف گذشته که آمیخته با "ارعاب و تهدید" علیه تهران بود، حالا اروپا با نگاه به "تهدید اجرای سیستم ماشه" و ارجاع اختلافات هستهای به شورای امنیت سازمان ملل، تنها جنبه "ارعابی" را در گفتوگو برجسته کرده است. اهمیٌت ماهوی این رویکرد _که تهران به درستی آن را درک کرده_ کوششی است که اروپا در همسویی با واشنگتن میخواهد تهران را درباره سرنوشت اختلافاتش با غرب، دچار دستپاچگی در تصمیمسازی کند. در نگاه تهران و بیشتر ناظران، این رویکرد نمیتواند دو طرف را به "نقطه تعادل" در دستیابی به "توافق" و یا "تعامل سازنده" و راهگشا نزدیک کند. در باور تهران، کوشش اروپا در همپوشانی با سیاستهای واشنگتن و البته تلآویو، القای این تصور نزد جامعه جهانی است که مواضع تهران تابعی از تعصب و انعطافناپذیری است. در حالی که انتظار این است؛ اروپا با نگاه به تجربه اخیر در مذاکرات مربوط به جنگ اوکراین و شیوه نقش آفرینی دولت "دونالد ترامپ" روشی مستقل و مبتنی بر منافع امنیتی _ اقتصادی خود داشته باشد.
اگر به راستی اروپا در پی دستیابی به توافق با تهران است، الزام آن رویکرد "منفعت محور" در گفتوگوهاست. این رویکرد دو مشخصه دارد؛ محاسبه "هزینه _ فایده" و در اینحال "تشخیص سیاسی" هریک از طرفها در مصلحتها. در این صورت طرفها با محاسبه سود و زیان خود و چانهزنی بر سر آن، میتوانند به "نقطه تعادل" در اختلافات دست یابند. انتخاب رویکرد "قدرت محور" و ابراز تمایل به "قدرت سخت" به معنای ورود به چالشی است که همه طرفها از آن زیان خواهند دید. همراهی اروپا با واشنگتن در اقدام سه لایه علیه تهران؛ یعنی فشار حداکثری، تهدید به اجرای سیستم ماشه و تهدیدهای نظامی، تنها به تشدید بحران و بینتیجه بودن گفتوگوهایی مانند اجلاس استانبول ختم میشود. نمیتوان از تهران انتظار اتخاذ مواضع ملایمتر داشت؛ در حالی که هیچ امتیاز قابل ملاحظه و درخوری را به ازای آن پیشنهاد نداد.
ضرب المثلی است میان مفسران ورزش فوتبال که میگوید: بازی هنوز تمام نشده. نیمه دوم را توان بازیگران و اندیشه مربیان میسازد. اکنون اروپا و تهران در نیمه دوم بازی و در وقت اضافه باید تصمیم بگیرند. اگرچه نمیتوان به رغم کارنامه پر از تقابل و تعامل در روابط تهران _ اروپا به گفتوگوهایی مانند آنچه در نشست ژنو رخ خواهد داد، خوش بین بود، اما میتوان به دیپلماسی همچنان امید بست. کار ویژه دیپلماسی "ممکن" ساختن امر "ناممکن" است؛ مگر ارادهها دستور کار دیگری داشته باشند.
نظر شما