جوهر زندگی رویاروی مشکلات عدیده پدیدار میشود. مردم در زندگی معمولیشان دست به کار برون رفت از مشکلاتی میشوند که ابتدا ناممکن به نظر میرسند و به دشواری حل میشوند. اما با هر گام که به حل مشکلی نزدیک میشوند، احساس خرسندی میکنند و با دیگران و جهان همدل و آشنا میشوند. اما و صد اما اگر کار گره سختی پیدا کند ترجیح میدهند بخوابند و خوابهای شیرین ببینند. وای به آنکه یکباره در نیمه یک خواب شیرین از خواب بپرد. حال پس از این تعلیق، چگونه ممکن است بتواند دست به کار حل مشکلاتی شود که به نظرش سخت جانتر از گذشته شدهاند؟
ایدئولوژیها خوابهای جمعی میسازند. جماعتهای گرم و متعهدی که همه در یک خواب جمعی همدل شدهاند. وااای به روزی که ضربه سخت مشکلات از خواب شیرین جمعی بیدارشان کند. با هزار گره ناگشوده مواجه شوند که برای هیچکدام راه حل سادهای پیش چشم نیست.یاس و افسردگی ناشی از این بیداری لعنتی، آنچنان سخت و جانکاه است، که با خود و جهان و دیگران بیگانه میشوند. به سادگی تسلیم بیداری نمیشوند تا جایی که ممکن است خود را دوباره به خواب میزنند کاری که دیگر امکانپذیر نیست. خواب دروغینی بیش نیست. هر چه کنند مثل سابق خوابشان عمق پیدا نمیکند.
هنگامی که سنگ سخت مشکلات، دیوارههای یک خواب عمیق جمعی را شکسته، سخت باید نگران بود. آن ها به منطق جهان بیداری تن نمیدهند. سوگوار میشوند و عزم انتقام از جهان میکنند. تلختر حال کسانی است که سوگواری و افسردگی رقبای سیاسی خود را مقدمه فرورفتن در یک خواب عمیق تازه میکنند. خیال میکنند سنگ سخت دشواریهای عالم به جادوی کلام و بازوی آنها حل میشود. پس تدارک یک خواب جمعی تازه میکنند.زهر تلخ جهان ما، تبلیغات فشرده ایدئولوژیک است. دهههاست از خود، جهان و واقعیت عالم بیگانه شدهایم. خدا و ایمان و معنویت اصیل نیز مشروط به برون رفت از این بیگانگی بازخواهند گشت. به نام خدا در یک کفر جمعی اسیر ماندهایم.
منبع: کانال نویسنده
۲۱۶۲۱۶
نظر شما