کشور دورهی برزخی جنگی تحمیلی، ژرفاشوب و بیسابقه را میگذراند و سیاست بر آستانهی انتظار ایستاده است. در چنین هنگامهای، هیاهوی نابههنگام بیانها و بیانیهها و انگها درون جریان اصلاحجویان توفانی در فنجان چای برانگیخته است و
«گفتوگوهاست در این راه که جان بگدازد
هر کسی عربدهای، این که مبین آن که مپرس.»
ابتذال مخاطرهآمیز آنچه در نزاع بیانها و بیانیهها میگذرد در قیاس با حدت و شدت بحرانهایی که کیان ایران را تهدید میکنند، یادآور فیلم شطرنجبازان (The Chess Players, ۱۹۷۷) است که روایتی کمیک-تراژیک از نزاع گرم شطرنجبازان ماهر و غافل هندی همزمان با شعلهور شدن بیقراریهای درونی شبهقاره و گسترش استعمار بریتانیا در سراسر هندوستان به دست داده است. در حالی که بند از بند وحدت و تار از پود یکپارچگی هندوستان میگسست، شطرنجبازانی که از امواج ناامنی میگریختند، در هر بازی مهرههای یکدیگر را با مهارت قلع و قمع میکردند و در صفحهی شطرنج حماسهها میآفریدند.
امروز عرصهی خطیر سیاسی ایران نیازمند نقشآفرینی سیاستورزانی میانهرو، آیندهنگر و بردبار با ارادههایی پولادین است که نهتنها زبان و بیان و کردارشان به کمند تنش و کنش ستیزهجویان گرفتار نیاید و ستیزهجویی دیگران ایشان را به ستیزهجویی وا ندارد، بلکه بتوانند از ستیزهجوییها فراز بگیرند و راهی برای بقای کیان ایران و ارتقای آن بجویند و بسازند و بگشایند و بپیمایند.
درست مثل هر شیوهی سیاسی دیگر، اصلاحجویی مانند روح و مادهای است که قالبها و صورتهای گوناگون به خود میگیرد و به زبانهای گوناگون سخن میگوید. تعین یافتن و تشخصیابی نیروهای اصلاحجو در قالب احزاب نوآیین گریزناپذیر است. ناگزیر، حامیان هریک از این قالبها و صورتها گهگاه خود را دربرابر یکدیگر مییابند، چنان که اکنون حامیان بیانیهی جبههی اصلاحات و منتقدان آن دربرابر یکدیگر صف آراستهاند.
حالت صحیح و مولد این رویاروییها پیروی از الگوی تقابل میان نیروهای رقیب (competing forces) است. حالت سقیم و عقیم این رویاروییها پیروی از الگوی تقابل میان نیروهای بدیل (alternative forces) است. نیروهای بدیل معرکهی دوئلهای حذفی بر پا میکنند که در آن هر یک از دو سو تنها به قیمت از پای در آوردن دیگری میتواند بماند و بپاید. ولی نیروهای رقیب در مسابقات آمادگی با یکدیگر دیدار میکنند تا کاستیها و کوتاهیهای یکدیگر را آشکار کنند و همگی از هر دور رقابت قویتر از پیش بیرون بیایند.
موافقان و مخالفان اصلاحجوی بیانها و بیانیههای اخیرِ اصلاحجویان دو گزینه دارند: یا این موافقتها و مخالفتها را دستمایهی تبدیل نیروهای رقیب به نیروهای بدیل و همفرسا کنند، یا رقابتی همافزا و همآفرین از این مخالفتها و موافقتها برآورند. موافقان و مخالفان اصلاحجوی این بیانها و بیانیههای اصلاحجویانه میتوانند با مفروض گرفتن حداقلی از خرد و تجربهی سیاسی و خیرخواهی و میهندوستی برای طرف مقابل، گفتوگویی انتقادی در عرصهی عمومی میان اصلاحجویان برای کشف و حذف خطاهای خود و دیگری دراندازند.
مفروض هر نقد همافزایی باید این باشد که این دلسوزان همگی در پی یافتن راهحلی درونزا در چارچوب همین نظام سیاسی و همین قانون اساسی با همین نیروهای موجود و با استفاده از همین امکانات و منابع ملی برای حل مسائل بغرنج کشور اند، مگر نیرویی خلاف این مفروضات را خود بهتصریح به خود نسبت دهد. در این میان، پیش از آن که رویارویی نیروهای اصلاحجو بیش از این به تقابل نیروهای بدیل و همفرسا شبیه شود، باید اصلاحجویان هوشمند و توانا سلیمانوار با در آمیختن حکمت دوراندیشی و میانهروی با حلم و حزمی شایستهی مادر واقعی کودک تنها، برای بقای ایران چارهیابی و بلکه چارهسازی کنند.
… ای سلیمان در میان زاغ و باز
حلم حق شو با همه مرغان بساز
ای دو صد بلقیس حلمت را زبون
که اهد قومی انهم لایعلمون
… چون به مرغانت فرستاده است حق
لحن هر مرغی بدادستت سبق
مرغ جبری را زبان جبر گو
مرغ پر اشکسته را از صبر گو
مرغ صابر را تو خوش دار و معاف
مرغ عنقا را بخوان اوصاف قاف
مر کبوتر را حذر فرما ز باز
باز را از حلم گو و احتراز
وان خفاشی را که ماند او بینوا
میکنش با نور جفت و آشنا
کبک جنگی را بیاموزان تو صلح
مر خروسان را نما اشراط صبح
منبع: کانال نویسنده
6۲۱۶۲۱
نظر شما