فوتبال علیه دیکتاتورها/ برنده‌هایی که اعدام شدند

آن‌چه باشگاهی مانند بارسلونا و رئیسش جوزپ سانیول را اسطوره‌ کرد همان شعار بارسلونا یعنی «فراتر از یک باشگاه» بود. این باشگاه‌ها نماد مقاومت و مبارزه تمام مردم رنج‌کشیده زیر تیغ فاشیسم بودند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، امیرمهدی نادری: قرن‌ها از آغاز بازی‌های المپیک در یونان باستان می‌گذرد، اما هنوز کمتر فعالیتی مانند فوتبال توانسته مردم را دور هم جمع کند و بر روان جمعی آن‌ها اثر بگذارد. فوتبال درست همان‌قدر که غیرسیاسی به نظر می‌رسد، در عمق خود مستعد کنش‌های سیاسی است. فوتبال گاهی صدای مبارزه، آزادی‌خواهی و مقاومت در برابر استبداد بوده و گاهی هم ابزار پوپولیسم، ظلم و سرکوب. امروز شاید برای ما وجه غیرسیاسی فوتبال پررنگ‌تر باشد اما حتما تجربه خواندن کتاب «مبارز: تاریخچه‌ی فوتبال علیه فاشیسم» نوشته‌ کریس لی نگاه همه ما را به این پدیده عوض می‌کند. کتاب روایتی جذاب و مستند از نقش تعیین‌کننده‌ ورزش محبوب میلیاردها نفر در نبرد با بزرگترین ایدئولوژی قرن بیستم ارائه می‌دهد. از کوچه پس‌کوچه‌های کی‌یف و بارسلون تا شهرهای ایتالیا، برزیل، مجارستان و استادیوم‌های برزیل و آرژانتین که عرصه عمومی نبرد با استبداد بودند. کتاب ستایش قهرمانانی است که در برابر سلطه و ظلم فرانکو، موسولینی، سالازار [دیکتاتور پرتغال] و نازی‌ها ایستادند آن هم در زمانه‌ای که دیکتاتورها ورزش را ابرازی سودمند برای نمایش قدرت و تبلیغات ایدولوژیک خود یافته، و در تلاش برای مصادره آن بودند.

پله و بابی مور در برابر موسولینی و هیتلر؛ مسابقه با تاریک‌ترین ایدئولوژی قرن بیستم

در سال ۱۹۸۱ پله (فوتبالیست برزیلی) و سر بابی مور (فوتبالیست انگلیسی) را دوباره بعد از سال‌ها دیدیم، اما نه در زمین فوتبال و در کنار گارینشا (فوبتالیست برزیلی) و بابی چارلتون (فوتبالیست انگلیسی) بلکه بر پرده‌های سینما و همراه سیلوستر استالونه و مایکل کین. داستان هم داستانی متفاوت بود این بار خبری از قهرمانی جام جهانی و دوربین‌ها و خبرنگارها و فریادهای شادمانی طرفداران نبود. همان فیلم «فرار به سوی پیروزی» معروف؛ داستان قهرمانان گمنامی بود که مدت‌ها اسارت و شکنجه و اشغال را تحمل کرده بودند اما باز هم زیر بار باخت نمایشی نرفتند و تیم پر زرق و برق و نور چشمی آلمانی‌ها را شکست دادند. در اوت ۱۹۴۲ تیم فوتبال اسیران متفقین «اف.سی. استارت»، تیم آلمانی «فلاک‌الف» را ۵ بر ۳ شکست داد و بازیکنانش کمی بعد اعدام و یا راهی اردوگاه‌های کار اجباری شدند. بازیکنان اف.سی.استارت می‌توانستند طبق برنامه از پیش‌تعیین‌شده ببازند، جان‌شان را حفظ کنند و بخشی از ابزار رژیم رژیم نازی‌ها برای پروپاگاندای حکومتی و تبلیق اندیشه نژاد برتر باشند؛ اما لحظاتی در تاریخ هست که هرکس مسیرش را در زندگی تعیین می‌کند. میکولا تروسوویچ، آلکسی کلیمنکو، میکولا کروتکیخ و بقیه بازیکنان اف.سی.استارت تصمیم گرفتند در برابر استبداد بایستند نه در کنارش. بله فوتبال می‌تواند فراتر از سرگرمی صرف، زبان اعتراضی در برابر استبداد و ظلم باشد و شاهکار کریس لی دقیقا در همین‌جاست. نشان دادن نبرد پنهان فوتبال در مبارزه با تاریک‌ترین ایدئولوژی تاریخ آن هم نه در ۹۰ دقیقه بلکه به مدت یک قرن.

پشت پرده استادیوم‌ها؛ پیوند خونین فوتبال و سیاست

زمانی که موسولینی، جام جهانی ۱۹۳۴ ایتالیا را به رژه اقتدار فاشیست‌ها تبدیل کرد و یا هنگامی که نازی‌ها مسابقات فرمایشی برگزار می‌کردند یا زمانی که فرانکو قهرمان رقابت‌ها را تعیین، و سالازار شخصا در مسابقات و نقل و انتقالات دخالت می‌کرد همه‌جا و همه‌چیز پژواک صدای قدرت و جنایات فاشیست‌ها در سراسر دنیا از آمریکای لاتین تا قلب اروپا بود. اما در همین میان مبارزانی پیدا شدند که در برابر این استبداد قد علم کردند از ماتیاس سیندلار (فوتبالیست اتریشی) گرفته که نمادهای فاشیستی را به چالش می‌کشید و زیر بار دستورات نمی‌رفت تا بازیکنانی که روزها در زمین فوتبال می‌دویدند و شب‌ها در گروه‌های پارتیزانی برای آزادی می‌جنگیدند. مبارزانی که شاید در ابتدای مسیر تنها بودند اما کم‌کم جای خود را به باشگاه‌هایی مانند بارسلونا و سنت پائولی دادند که سنگرهای آزادی بودند. آن‌چه باشگاهی مانند بارسلونا و رئیسش جوزپ سانیول را اسطوره‌ کرد همان شعار بارسلونا یعنی «فراتر از یک باشگاه» بود. این باشگاه‌ها نماد مقاومت و مبارزه تمام مردم رنج‌کشیده زیر تیغ فاشیسم بودند. کریس لی از مسابقه‌ای حرف می‌زند که طولانی‌ترین دیکتاتوری غرب اروپا را سرنگون کرد، از محله‌های فقیر برزیل و آرژانتین می‌گوید که صدای‌شان فقط در استادیوم‌ها شنیده می‌شد، کتاب «مبارز» تنها یک کتاب ورزشی نیست؛ یک کتاب تاریخی، اجتماعی و سیاسی عمیق و مهم است که به‌وضوح نشان می‌دهد فوتبال، با آن قدرت کم‌نظیر در جذب توده‌ها، همواره عرصه نبرد ایدئولوژی‌ها بوده است و سکوهای ورزشگاه‌ها تنها برای تشویق نیستند، بلکه می‌توانند تریبون‌های قدرتمند برای عدالت و آزادی‌خواهی باشند.

فوتبال علیه دیکتاتورها/ برنده‌هایی که اعدام شدند

چگونه ترانه‌های ورزشگاهی به سرودهای اعتراضی ضد نازی تبدیل شد؟

هنوز چند سال بیشتر از سقوط فاشیسم نگذشته بود که نشان‌های آن دوباره در استادیوم ها آشکار شد. اقتدارگرایی و راست افراطی در جهان مدرن در اشکال تازه‌ای دوباره پدیدار شد. این بار اما فاشیسم را کانون‌های هواداری خودجوش در همان نقطه شکست دادند. کتاب مبارز به سراغ جنبش‌های هواداری معاصر که در برابر فاشیست‌ها شکل گرفتند می‌رود، آن هم در کشورهایی که زمانی نام آن‌ها با فاشیسم گره خورده بود. هوادارانی که ترانه‌های سنتی فوتبال را تغییر دادند و نمادهای جدید ساختند تا مانع بازگشتن روزهای تاریک گذشته شوند. اما علی‌رغم تمام تلاش‌ها و دستاوردها تهدید فاشیسم همیشه وجود دارد. اما راه مقابله با آن مشخص است؛ سکوت نکردن در برابر ظلم و جدا ندانستن فوتبال از سیاست، همان کاری که سیندلار و بقیه مسیر آن را آغاز کردند. شاید جمله پایانی کریس لی مسیر کتاب مبارز و مسیر مبارزه را کاملا مشخص کند: «استادیوم متعلق به ماست؛ و ما هرگز آن را به نفرت واگذار نخواهیم کرد.»

۲۵۹

کد خبر 2112808

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =