هادی معیری نژاد:زشت و زیبا از مفاهیمی هستند که اکثر ما در زندگی روزمره با آن مواجهیم اما هیچگاه نتوانسته ایم برای آن تعریف و معیار مشخصی داشته باشیم.زیبایی شناسی از جمله مقولاتیست که فلاسفه و روانشناسان تعریف آن را به یکدیگر پاس داده اند اما از افلاطون و ارسطو گرفته تا فروید تعاریف بر این نکته تاکید دارد که زیبایی امری نسبی است.
جدا از بحثهای فلسفی درباره زیبایی یکی از مقولات مورد توجه نسل جوان و شاید به عبارت بهتر یکی از مناقشات امروز جامعه جوان ما زشتی و زیباییست.
زیبایی اگر نخواهیم خیلی آسمانی به آن نگاه کنیم و نگاهمان را به همان چیزی که مدنظر یک جوان است معطوف کنیم، عاملیست که موجب می شود یک فرد از لحاظ جنسیتی محبوب تر باشد.
این معیارها از جامعه به جامعه دیگر فرق می کند به عنوان مثال در بعضی از فبایل آفریقایی ملاک زیبایی یک زن گردن دراز و یا لب بشقابی است و برای رسیدن به آن حلقه های فراوان در گردن و یا بشقابک هایی در لب می کنند.
در نزد قبایلی چاقی بیش از اندازه ملاک زیباییست و دربرخی دیگر داشتن خالکوبی... همه اینها بر این نکته متمرکز است که آن جامعه زیبایی را در چه می داند و انتخاب جنسی هم بر همین مبنا شکل میگیرد.
اما تحول در جامعه بشری و افزایش نقشها در جامعه سمت مقام و طبقه فرد را از دیگر همگنان خود تفکیک کرده است و به همان نسبت معنای زیبایی و زشتی هم دستخوش تکثر و پیچیدگی شده است.
این روزها با گسترش رسانه های عمومی و سینما در جوامع مختلف اتفاق جالبی در عرصه زیبایی شناختی رخ داده است که بخشی از این اتفاقات جنبه آسیب شناسی دارند.
در زمان قدیم معیار زیبایی را شاعران تعیین می کردن و رامشگران آنرا در ترانه ها می خواندند اما حاصل کار چندان برای ما به عنوان افراد جامعه امروزجالب از کار در نمی آید این همان موضوعیست که ما را وادار می کند مثلا به عکسهای زنان ناصرالدین شاه و علی الخصوص سوگلی هایش بخندیم و آنها را با معیارهایمان زشت تصور کنیم.
اما امروزه معیارهای زیبایی با رسانه های جمعی تعیین می شوند و این موضوع باعث شده است معیارهای زیبایی شناسی با یک مناقشه جدی مواجه شود و آن تداخل معیارهای جوامع مختلف با یکدیگر است.
به عنوان مثال هنرپیشه گان وزنان و مردان اروپایی معیارهای خاصی در چهره دارند که گرچه به عنوان معیار زیبایی شناخته می شود اما برای برخی دیگر از نژادها قابل دسترسی نیست ؛ مثلا بینی قلمی و سربالا یکی از معیارهاست که تبعیت از آن موجب افزایش جراحی های زیبایی شده است.چرا که ما عربها هندی ها ذاتا بینی های متفاوتی داریم. در مورد اندام هم وضع به همین منوال است. در جامعه ای مثل هلند که میانگین قد زنان بین 170 تا 180 متغیر است اگر بلندی و باریکی معیار زیبایی باشد چندان عجیب نیست اما مشکل وقتیست که یک جوان هندی مثلا بخواهد شبیه نیکول کیدمن باشد.
در این میان کسی اگر از زیبایی منحصر به فرد زنان و مردان ایرانی صحبت کند حرفهایش واپس گرایی تلقی می شود.چرا که رسانه ها در سکوت معیارها را عوض کرده اند.
گاه کار به جایی می رسد که فرصت طلبان کالاهای مسخره ای چون کفش افزایش قد و کپسول افزاینده طول استخوان را ارایه می کنند و مردم هم آنها را می خرند!
از طرف دیگر فشار بخش رسمی جامعه در سالیان اخیر برای یکسان سازی مقوله پوشش به عنوان یکی از مقولات زیبایی ،مقاومت در برابر آن را وارد حالت مرضی و عقده گشایانه کرده است.
از خلال این تقابل در جامعه ما انواع تند روی ها در مقوله زیبا سازی خود پیش آمده است که در قالب مصرف بالای مواد آرایشی و حجم فزاینده اعمال جراحی زیبایی و بالا خره بد پوششی رخ نموده است.
در واقع نوع برخورد ما در چند سال اخیر با مقوله جنسیت و زیبایی کار را به جایی رسانده است که زشتی و زیبایی اهمیتی بیشتر از آن چیزی که باید داشته باشد پیدا کرده است و موضوعی که در جوامع دیگر باعث گرایش جوانان به ورزش ،زندگی سالم وگرایش به هنر شده است در جامعه ما به موضوعی برای ایجاد افسردگی ها ،عقده ها وبالا رفتن سن ازدواج و رواج طلاق مبدل شده است.
وقتی دختری برای رسیدن به اندام ایده آل مواد مخدر مصرف کند باید نه به آن فرد بلکه به جامعه خرده گرفت که چرا کار به اینجا رسیده است و چرا ما نتوانسته ایم میل به زیبایی را که گرایشی کمال گرایانه در انسان است را به سمتی کانالیزه کنیم که سر از مقوله آسیب های اجتماعی و انحرافات اخلاقی در نیاورد.
45301
در زمان قدیم معیار زیبایی را شاعران تعیین می کردن و رامشگران آنرا در ترانه ها می خواندند اما حاصل کار چندان برای ما به عنوان افراد جامعه امروزجالب از کار در نمی آید!
کد خبر 211431
نظر شما