به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، در تاریخ نشر ایران، نامهای بزرگی چون صنعتیزاده و موسسه فرانکلین به چشم میخورند، اما پیش از آنها مردی از شبستر آذربایجان در سکوت و بیادعا راهی تازه گشود؛ حسین بریانی شبستری. او در روزگار رضاخان، زمانی که تهران پر از نشانههای تجدد اجباری بود، دکهای کوچک در خیابان علاءالدوله [«فردوسی» کنونی] برپا کرد و با ابتکار «کتابهای سریالی» توانست مخاطبی تازه برای کتاب ایجاد کند؛ مخاطبی که تا آن روز کمتر دیده شده بود: جوانان. از زندگی خصوصی حسین بریانی شبستری جز تکههای پراکندهای چیزی در دست نیست؛ نه تاریخ دقیق تولد و مرگش روشن است و نه پیشینه خانوادگیاش. اما همین سکوت تاریخی، جای او را در حافظه فرهنگی ایران پررنگتر میکند. پرویز دوایی، نویسنده و منتقد، او را «مردی کوتاهقد با موهای سپید و چشمانی جوان» توصیف کرده است.
تولد و تحصیل
حسین بریانی شبستری در سالهای پایانی سلطنت ناصرالدینشاه در شبستر آذربایجان دیده به جهان گشود. او در همان شهر رشد کرد و به دوران سلطنت رضاخان راهی تهران شد.
زندگی حرفهای
شبستری دوران جوانی تا میانسالی را به مشاغل مختلف گذراند؛ اما به واسطه درک شرایط و پدیده مدرنسازی از بالای رضاخان در سالهایی که تهران به دلیل گسترش مراکز آموزشی و علمی، گسترش دیوانسالاری و پدیدآمدن وسایل تفریحات مدرن نظیر سینما، تئاتر و کافه رستورانها شاهد پیدایش طبقه متوسط جدیدی بود، حسین بریانی شبستری به راهاندازی مغازه کوچک خود در خیابان علاءالدوله دست زد و با ابتکاری نو به انتشار کتابهای سریالی پرداخت از اینکه چرا و چگونه حسین بریانی وارد کار نشر و فروش کتاب شد اطلاعی در دست نداریم؛ اما به نظر میرسد او دانستنیهای لازم را برای ورود به کار نشر کتاب داشته است. طبیعی است که شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه آن روز ایران نیز مددکار او بود و باعث شد که او در میان جوانان علاقهمندان خود را بیابد.
دوران رضاخان را بسیاری، پژوهشگران عصر «تجدد آمرانه» نامیدهاند. رضاخان سخت تحت تأثیر جنبش «ترکهای جوان» به رهبری کمال آتاتورک قرار داشت؛ از این روی میکوشید با تکیه بر قدرت نظامیان اصلاحات مورد نظر خود را بر جامعه دیکته کند. شاید مؤثرترین اصلاحات دوران او را باید اصلاحات آموزشی دانست. دیوانسالاری دولتی در حال گسترش بود و با رشد امکانات آموزشی به شمار روشنفکران جامعه افزوده میشد. پیش از دوران رضاشاه روشنفکران اندک بودند ولی در دوران وی این گروه حدود هفت درصد نیروی کار کشور را تشکیل میدادند و خود به طبقه متوسط جدیدی بدل میشدند که اعضای آن دیدگاههای مشترکی نسبت به نوسازی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشتند؛ ضمن اینکه پیشینه آموزشی شغلی و اقتصادی همسانی داشتند.
بدین ترتیب، روشنفکران بدل به طبقهای اجتماعی با نگرش خاص به شیوه تولید نهادهای حکومتی و اداری و فرایند نوسازی شدند که آثار وجودی آنان پس از کنار زده شدن رضاشاه در جامعه بروز پیدا کرد. در این دوره، برخی کتابفروشیها تبدیل به محل آمد و شد و پاتوق اهل فکر و ادب شده بودند. یکی از دلایل موفقیت حسین بریانی در کارش افزایش تعداد سالنهای سینما و حتی نمایش فیلمهای سریالی بود؛ از اواخر دوره قاجار سالنهای سینما در ایران راهاندازی شد.
در دوره رضاخان، در تهران میتوان از حداقل پانزده سالن فعال نمایش فیلم یاد کرد. در برخی از این سالنها نیز فیلمهای سریالی نمایش میدادند که معروفترین آنها عبارت بودند از معمای چهار کلید سوار، غیبی چهره، ببر آثار، مفقود گلوله مس، عالم اسرار سیاه، پنجه ببر و گنجینه دزد دریایی. این دوران با رشد طبقه متوسط و پدید آمدن ابزار وقتگذرانی فرهنگی، بستر مناسبی نیز برای جوانان ایجاد کرد؛ جوانانی که دلبستگیهای خود را در هنر یا کتابخوانی جستوجو میکردند. بیشتر ناشران کشور در آن زمان قشر میانسال و پیر را مخاطب کتابهای خود قرار داده بودند و هیچیک کتابهایی مناسب جوانان منتشر نمیکردند؛ علاوه بر این دیدن فیلم یا نمایش نمیتوانست تنها سرگرمی جوانان باشد؛ چراکه امکانات اقتصادی آنان کفاف تفریحاتی از این دست را نمیداد. در چنین حال و هوایی بود که انتشارات بریانی پا به عرصه نهاد و با هوشمندی توانست دل از جوانان برباید.
در مدارک و اسناد آن دوره درباره تاریخ آغاز به کار این بنگاه اطلاعی نمییابیم در احصائیههای، بلدیه که اسامی کتابفروشان تهران در آن آمده است نامی از بریانی دیده نمیشود. آنچه به طور قطع میتوان گفت اینکه در سال ۱۳۱۴ ش بریانی به نشر کتاب مشغول بوده است. کتاب «عفریته دوچرخهسوار» از مجموعه آثار کارآگاهی «نات پینکرتون» در سال ۱۳۱۴ ش منتشر شده است.
بریانی در این تاریخ چند ساله بوده، پیشینه او چه بوده، و چگونه وارد کار نشر و فروش کتاب شده است آشکار نیست؛ اما برحسب گفته پرویز دوایی، که در نوروز ۱۳۲۵ ش برای خرید کتاب «تارزان» به بنگاه بریانی سر زده، بریانی چنین توصیف شده است: «آقای قدکوتاهی که در آن سن به نظر ما پیر بود، موهای سفید کوتاه و چشمهای بسیار زنده و جوانش هنوز در ذهن من مانده…»
با توجه به اینکه بریانی بهاحتمال قبل از پایان دهه سی شمسی درگذشته است، باید به حدس و گمان بپذیریم که او بنگاه خود را در سنین میانسالی یعنی سیوپنج یا چهل سالگی به راه انداخته است. اوج فعالیت بریانی را باید حدود یک دوره ۱۵ ساله، یعنی از ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۹ ش دانست، زیرا به گفته پرویز دوایی که در دهه سی مجددا به فروشگاه بریانی سر کشیده او دیگر فعالیتی در نشر کتاب نداشته و فقط کتابفروشیاش دایر بوده است.
حسین بریانی شبستری از چند جهت در نشر کتاب در ایران تأثیر داشته است و به همین دلیل میتوان او را ناشری اثرگذار دانست. «ناشر اثرگذار» به باور نگارنده، ناشری است که چند ویژگی داشته باشد:
۱. عملکرد او بر دیگر ناشران اثر نهد؛ یعنی برخی بکوشند تا شیوه او را ادامه دهند یا حتی تقلید کنند.
۲. در دوران فعالیت مفید نشرش بر اذهان عدهای تأثیر نهد؛ اگر این تأثیر دیرپا باشد و توجه عدهای را به کتاب و کتابخوانی جلب کند بسیار مهمتر است.
۳. در دوران کاری خود ابتکارات بدیع و تازهای به کار گیرد.
۴. در فروش و عرضه کتابهای منتشرشده خود توفیق داشته باشد و به اصطلاح امروز تیراژ به دست آورد.
۵. بکوشد تا تولیدات جذاب و با بهای مناسب در دسترس مخاطبان خود نهد.
۶. در نشر کتاب دست به مجموعهسازی زند.
۷. موضوع جدیدی را در نشر کتاب عرضه نماید.
بریانی همه این ویژگیها را در بنگاه کوچک انتشاراتی خود گرد آورده بود. فروشگاه وی در خیابان علاءالدوله (فردوسی)، روبهروی خیابان ثبت اسناد روبهروی ساختمان نیمهکاره اپرای تهران قرار داشت. بعدها کلوپ حزب توده در همین خیابان، نزدیک فروشگاه وی دایر شد و همین موضوع باعث جلب توجه مشتریان جوان بیشتری به این ناشر کتابفروش شد.
پرویز دوایی، مغازه بریانی را چنین وصف کرده است: «... دکه کوچکی با عمق کم و قدری دراز و یک میز پیشخوان این جلو»؛ بریانی توانست در همین مکان کوچک بسیاری از جوانان آن روزگار را دلبسته کتاب کند. متاسفانه بریانی چنان در اسناد نشر ایران کم نام و نشان است که حتی در بررسی پروندههای مربوط متوفیات تهران نیز از او نشانی نیافتم. در ادامه به بررسی تأثیر انتشارات بریانی بر ناشران دیگر میپردازیم:
۱. همایون صنعتیزاده که در دهه سی شمسی موسسه «فرانکلین» را تأسیس کرد از مشتریان پر و پا قرص بریانی بود. او در مقایسه بین کتابفروشی تهران که در آنجا شاگردی میکرد و کتابفروشی بریانی میگوید: تفاوت کار این دو کتابفروشی در اندیشهها و کارهایم تأثیر عمیق گذاشت و در ادامه میگوید: بساط شرکت سهامی کتابهای جیبی که در واقع نوع نوین کار مرحوم حسین شبستری بود نیز برچیده شد همو در جای دیگری از تأثیر یکسان الن ،لین مدیر و بنیانگذار انتشارات پنگوئن و حسین بریانی شبستری در ایده راه اندازی سازمان کتابهای جیبی یاد میکند.
۲. بریانی حتی در زمینه اعلان و آگهی کتاب نیز از ناشران پیشتاز بود. او با توصیف صحنههای جاندار کتاب در اعلانهای خود، نوگرایی و ابتکار بروز میداد.
۳. به گفته دوایی بریانی توانست «قصههای شیرین پُرحادثه و باب طبع سن و سال و تشنگی روحی مابین صفحههای کاغذ زردشده و بدچاپ عرضه کند و دل از نسل جوان آن روز برباید. بسیاری از کتابخوانها و دست به قلمان سالهای بعد به لطف بریانی به کتابخوانی روی آوردند و او بدون ادعاهای روشنفکرانه توانست در فرهیختگی نسلی از ایرانیان اثرگذار باشد.
۴. حسین بریانی برای اولینبار در ایران روشی در چاپ کتاب پیش گرفت، که تا آن زمان بیسابقه بود، و آن انتشار کتاب به صورت جزوههای ۱۶ صفحهای به بهای ده شاهی (نیم ریال) بود که به کتابهای سریالی شهرت یافتند. وی هر بخش یا فصل کتاب را در یک فرم (۱۶) صفحه چاپ میکرد، که معمولا در جایی حساس از کتاب قطع میشد و معمولا پنجشنبهها آنها را عرضه میکرد.
مشتری که بخش اول را خوانده بود بسیاری گفتهاند - که معمولا همه ۱۶ صفحه را یکشبه خواندهاند - یک هفته را در شوق و انتظار دریافت دنباله ماجرا سر میکرد. این ابتکار هم مشتری را پای ثابت مغازه او میکرد، هم به تداوم کتابخوانی وی یاری میرساند. او بسیاری از آثار جوانپسند و راحتخوان آن دوره را به صورت جزوات سریالی منتشر کرد و به این ترتیب توانست با ابتکار خاص خود نسلی از جوانان را پایبند کتاب کند. محمود کاشیچی مدیر انتشارات گوتنبرگ و از دیگر ناشران تأثیرگذار ایران، از روش چاپ کتابهای سریالی و ارزان که بریانی مبتکر آن بود، در دهه چهل شمسی بهره گرفت.
آثار
اگرچه اطلاعات کاملی از احوال حسین بریانی شبستری در دست نیست، اما به نظر می رسد که او در کنار نشر آثار دیگران، خود به کار تألیف نپرداخته است.
کارنامه نشر
در فهرستی از آثار این بنگاه که من دیدهام، سیوچهار عنوان کتاب معرفی شدهاند. در بین آثار منتشرشده بریانی، برخی شهرت بسیار به دست آوردهاند. کتابهایی نظیر «اسرار جینگوز» کارآگاه ترک که بسیار نزد جوانان آن دوره محبوبیت داشته. از این مجموعه «جینگوز رجایی»، «جینگوز و حاجی» و «مجادله جینگوز با آرسن لوپن» نیز توسط بنگاه بریانی منتشر شدهاند. «سیاحت عجیب گولیور» نیز از کتابهای محبوب این بنگاه بوده است. «شیطان هاویه» از همدستان جینگوز و «عملیات شیطان هاویه» نیز از کتابهای محبوب و ماجرایی بریانی بودهاند. در ادامه به معرفی کتابهای جزیره گنج و اهمیت آن مجموعه «تارزان» و مجموعه پلیسی کارآگاهی «نات پینکرتون و گنجهای سلیمان میپردازیم.
«جزیره گنج» رمانی نوشته رابرت لوئیس استیونسن نویسنده، انگلیسی نخستینبار در سال ۱۸۸۱ م به شکل دنبالهدار در نشریات و سپس در سال ۱۸۸۳ م به شکل کتاب در انگلستان منتشر شد. ماجراهای آن در میانه سده هجدهم روی میدهد، کمتر از سبک رابینسون کروزوئه اثر دانیل دوفو، و بیشتر از داستانهای کینگرتون رابرت مایکل بلنتین و جیمز فنیمور کوپر که از نویسندگان برتر گونه ماجرایی کتابهای نوجوان هستند تأثیر گرفته است. داستان درباره گنج بزرگی است که در جزیره دورافتادهای پنهان است و گروهی از دزدان دریایی در تکاپوی یافتن آن هستند، جوانی به نام جیم هاوکینز به نقشه این گنج دست مییابد اما دزدان دریایی از این راز آگاه میشوند و برای به چنگ آوردن نقشه و گرفتن گنج در راهش دام میگسترند. از اینجا کشمکشی سخت میان او و دزدان درمیگیرد که تا پایان داستان ادامه مییابد. جزیره گنج داستان مبارزهها و دلاوریهای این جوان سختکوش و جسور است که از نیرنگ دشمنان بیمی به دل راه نمیدهد و همهجا با سرسختی تمام در برابر آنها پایداری میکند.
هدف نویسنده نوشتن داستان ماجرایی نبود. وی عادت داشت با پسرخواندهاش از روی یک نقشه خیالی به جستوجوی گنجی برود؛ همین عادت مایه الهام داستان جزیره گنج شد. نشان بسیاری از شخصیتها و ماجراهای کتاب را میتوان در زندگی واقعی استیونسن یافت. برای نمونه شخصیت دزد دریایی، جان سیلور را از یکی از دوستان خود که یک پایش را از دست داده بود الهام گرفته است. ماجرای شنیدن جای گنج به طور تصادفی از سوی جیمز نیز برای پدر استیونسن زمانی که نوجوان بود رخ داده بود.
استیونسن درباره جزیره گنج میگوید: «این کتاب برای پسربچهها نوشته شده است، نیازی به روانشناسی و نثر عالی ندارد، اما درحقیقت این کتاب از این دو جنبه بهتمامی برخوردار است. ابهام و ناهمسازیهای اخلاقی کتاب، داستان را از گونه ماجرایی صرف خارج کرده است.
قهرمان اصلی داستان سیلور، دزد دریایی است و شجاعت و خلاقیت او را هیچیک از شخصیتهای خوب داستان ندارند. خود جیم، گاهی تنها نقش تماشاگر سرشت بشری را بازی میکند. به همین سبب حتی بسیاری از منتقدان جزیره گنج را برای بزرگسالان مناسبتر دانستهاند. فیلمهای بسیاری از روی آن ساخته شده و پس از خود تأثیر فراوان برجا گذاشته است.
نخستین ترجمه این اثر را بریانی در سال ۱۳۱۶ ش منتشر کرد. جالب اینکه روی جلد کتاب آمده: هشتمین کتاب از نشریات بنگاه کتاب ابوالقاسم طاهری است، که متن را کوتاه کرده بریانی مترجم و زبان آن نیز متاثر از نثرنویسی دوره قاجاریه پُرتکلف است.
«گنجهای سلیمان» نخستینبار در ۱۸۸۵ م منتشر شد؛ اولین داستان ماجرایی رایدر هنری هاگارد نویسنده انگلیسی، که بیدرنگ از کتابهای پرفروش شد. در پی این موفقیت هاگارد در سال ۱۸۸۷ م برای این کتاب دنبالهای به نام آلان کواترمن نوشت که به همان اندازه مورد پسند مخاطبان قرار گرفت. راوی داستان آلان کواترمن که نهانگاه گنج حضرت سلیمان را گمانهزنی کرده است، همراه هنری کورتیس و کاپیتان جان گود به جستوجوی گنج میرود. آنها از بیابانها میگذرند و پس از رویارویی با خطرهای بسیار و گذشتن از کوههای سخت گذر گرفتار قبیلهای به نام کوکانا میشوند. رئیس قبیله عجوزهای را به عنوان راهنما همراه آنان به دنبال گنج حضرت سلیمان میفرستد. آنان به غاری که گنج در آن است وارد میشوند.
عجوزه یک درِ سنگی را که گنج پشت آن است باز میکند، اما سنگ روی خود او میافتد و میمیرد و دیگران نیز به درون غار کشیده میشوند. کواترمن کورتیس و گود موفق میشوند از یک تونل مخفی بگریزند. آنها با برادر کورتیس که در گذشته به دنبال یافتن گنج برآمده بود، دیدار و زادگاه کواترمن را شناسایی میکنند. اگرچه نمیتوانند گنج را صاحب شوند اما کواترمن چند قطعه جواهر در جیب خود پنهان کرده بود که همه آنها را ثروتمند میکند. هاگارد این داستان را برای رقابت با جزیره گنج استیونسن نوشت.
آنچه به گیرایی بیشتر گنجهای سلیمان کمک کرد، این بود که در زمان نخستین چاپ آن مردم هنوز درباره زندگی سیاهپوستان آفریقایی چیز زیادی نمیدانستند. میگویند که یک دلال جواهر انگلیسی، آنقدر از این کتاب تأثیر پذیرفته بود که با باور به واقعی بودن ماجراهای آن برنامه کاملی برای سفر به سرزمین آفریقا و یافتن گنجهای سلیمان ترتیب داد. کتاب برای مخاطبان نوجوان نوشته شده بود اما بزرگسالان نیز آن را میخواندند.
نویسنده درباره کتاب گفته است: «به همه پسرهای کوچک و پسرهای بزرگی که آن را بخوانند تعلق دارد.» پوسترهای تبلیغ آن بر تمام دیوارهای لندن آویخته شده بود. در نخستین سال انتشار در انگلیس، در ۳۱ هزار نسخه به فروش رفت و در آمریکا نیز در همان سال اول ۱۳ روایت گوناگون از آن به چاپ رسید. هر دو کتاب «گنجهای سلیمان» یا «غارهای الماس» و قسمت دوم گنجهای سلیمان آلان کواترمن را بنگاه بریانی در سالهای ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷ ش با ترجمه ابوالقاسم طاهری منتشر کرد.
زبان ترجمه کتاب پیچیده است و اگرچه تا حدی از ویژگیهای دوران گذار نوشتار فارسی برخوردار است، اما فاقد نرمش لازم برای نشان دادن حرکت شتابان داستانهای ماجرایی غربی است؛ اما در قیاس با بسیاری از ترجمههای آن دوران روانتر و شیرینتر است.
استاد نجفی که ابتدا جلد دوم این کتاب را به دست آورده [و] خوانده است میگوید: «هنوز هم که هنوز است فکر میکنم کارهای این نویسنده مخصوصا داستان دختر مونته زوما یکی از بهترین رمانهای حادثهای است که تاکنون نوشته شده است.»
ابوالقاسم طاهری مترجم این اثر، از چهرههای مهم در حوزه ترجمه در ایران بود؛ وی به گفته منوچهر بدیعی در سال ۱۳۲۰ ش در جریان جنگ با کشتی و با وضعیت بسیار دشواری به انگلستان رفت و بعدها یکی از بهترین آثار تحقیقی را درباره روابط ایران و انگلستان نوشت.
مجموعه «تارزان» اثر ادگار رایس باروز (۱۸۷۵. ۱۹۵۰ م) نویسنده انگلیسی است. نخستین اثر از این مجموعه به نام «تارزان میمونها» در سال ۱۹۱۴ م در انگلستان به چاپ رسید. تارزان ماجرای یک زن و شوهر انگلیسی است که کارگزار دولت انگلستان در آفریقا هستند. آنها در یک سفر دریایی با شورش کارکنان کشتی روبهرو میشوند و شورشیان آن دو را در جنگلهای آفریقا رها میکنند. چندی بعد پسر آنها به دنیا میآید. میمونها او را میربایند. تارزان در جنگل میان میمونها بزرگ میشود. در نوجوانی دختری را که در دست بومیها اسیر است نجات میدهد، و در پی آشنایی با او، جامعه انسانی را نیز میشناسد سپس به آمریکا، فرانسه و الجزایر سفر میکند ماجراهایی را پشت سر میگذارد و به آفریقا باز میگردد. در آنجا به عنوان رئیس یک قبیله برگزیده میشود و با دختری آمریکایی ازدواج میکند سپس به قبیله دیگری حمله میکند و طلای فراوانی به چنگ میآورد. تارزان و پسرش همواره در حال سفر و ماجراآفرینی در سرزمینهای اروپایی آمریکایی عربی و آفریقایی هستند.
باروز پس از نوشتن اولین اثر از مجموعه تارزان بیش از بیست داستان دیگر براساس شخصیت تارزان نوشت که تاکنون دستمایه ساخت فیلمهای بسیاری قرار گرفته است. او نویسنده داستانهایی در ژانر علمی تخیلی نیز بود؛ از آن جمله میتوان به خدایان مارس اشاره کرد داستانهای تارزان بسیار مورد توجه قرار گرفت و به بیش از ۵۶ زبان زنده دنیا ترجمه شد. باروز به نویسندگی ادامه داد و ۶۸ عنوان کتاب به چاپ رساند.
«تارزان» در ایران نیز یکی از دوست داشتنیترین و پُرآوازهترین کتابهای نوجوانان و تنها اثری است که پابه پای پیشرفتهای صنعت چاپ و افزایش خواندنیهای کودکان و نوجوانان، با آنها همراه بوده است. نخستین و شاید کاملترین ترجمه «تارزان» در سال ۱۳۱۵ ش از سوی انتشارات بریانی به شکل جزوههای هفتگی منتشر شد.
به گفته پرویز دوایی، پنج جلد «عملیات تارزان» عبارت بود از «تارزان میمونها» «بازگشت تارزان» «جانوران تارزان» «پسر تارزان» «تارزان و جواهرات شهر اوپار». بعدها هم یک جلد ششم به اسم «تارزان و شیر طلائی» درآمد که خلاصه شده بود و بیلطف و رمق.!). اینجا یک جلد از این تارزانها از خیل برباد رفته کتابهای عمر ما، به یاری دوستان به دست ما رسید، که الآن جلوی من است.
جلد دوم به اسم «بازگشت تارزان» آبان سال ۱۳۱۵ ش درآمد، چاپخانه آفتاب تهران ترجمه ابوتراب شایگان، تألیف نویسنده مشهور انگلیسی ادقار رایس که در مواردی ادقار رائیس هم یادم هست که باید همان ادگار رایس «باروز خودمان باشد و این اسم ادقار هم در سالهای بعدی شدیداً به دل ما نشسته بود که رفقا یکدیگر را ادقار صدا میزدند «دیروز زنگ زدم، نبودی ادقار!») بگذریم.
اینها را به قول کتاب حسین کرد داشته باش. چند سالی بعد بگو اواسط دهه ۱۳۳۰ که یک قدری زباندارتر شده بودیم و از رفتن به محلات غریبه کمتر میترسیدیم (این ترس هرگز کاملاً البته برطرف نشده، چون که در محلات غریبه و گاهی در محله خود آدم معمولاً یا میخواستند کتک بزنند، و یا برنامههای دیگری برای آدم داشتند یک نوبت دیگر هم پاشدیم و رفتیم سراغ دکان آقای حسین بریانی با یاد خاطره خوش تارزان و اعوان او و این بار با او چند کلمهای صحبت کردیم و یادم هست که از او پرسیدم آیا خیال چاپ کتابهای دیگر تارزان را ندارد ایشان در این موقع دیگر چاپ و نشر را کنار گذاشته بود و فقط کتابفروشی داشت به گمانم که در جواب من گفت که تارزانها در اصل زیاد هستند، و راست میگفت. الآن که به شروع یک جلد از ماجراهای تارزان که در اینجا به زبان اصلی دارم نگاه کردم ۲۴ جلد کتاب است.
استاد باروز جمعا ۹۱ جلد کتاب «عملیات تارزان» نوشته است، تعدادی هم مربوط به کرات و سیارات دیگر با قهرمانی به نام جان کارتر از مریخ» شهرت کتابها و قهرمانان او بهخصوص تارزان را هم البته فیلمهایی که از عملیات این شخصیتها در طول تاریخ سینما از دوران حیات تا عصر ما ساخته شده دامن زده و جاودانی کرده است.
«نات پینکرتون» یا پلیس خفیه آمریکایی، بر طبق نوشته پرویز دوایی این اسم از یک مؤسسه بسیار معروف پلیسی آمریکایی پلیس مخفی وام گرفته شده است، که موسس یا گردانندهاش «آلن پینکرتون» نامی بوده است. این مجموعه، که ده جلد آن در ادامه معرفی میشود در قطع کوچک ۱۳×۵/۲ سانتی متری در جزوههای ۱۶ صفحهای به شکل هفتگی در مطبعه سپهر چاپ میشد. مترجم همه آنها ابوتراب شایگان بود که از مترجمان شناخته شده آن روزگار است، اما با تأسف در هیچ منبعی از وی یاد نشده است.
درگذشت
حسین بریانی به عللی از دهه سی شمسی کار نشر را رها کرد پرویز دوایی که از دوستداران آثار این ناشر بوده درباره تعطیلی دکه حسین بریانی میگوید در دهه چهل هم که باز گذارم را به این دکان انداختم بساط کتاب و کتابفروشی جمع شده و آقای بریانی از پشت بساط ناپدید شده و دکان تبدیل شده بود به محل چاپ نقشه با اوزالید که آقای جوانی آن را میگرداند و پیدا بود که مطلقاً حوصله پرس و جوهای پرت بنده درباره آقای بریانی و وضع و حال او را ندارد و بنده هم مزاحم او نشده راه خود را گرفتم و رفتم پی کار و کاسبیام.
با توجه به رپرتاژی که کیهان انگلیسی از بریانی چاپ کرده آقای دوایی احتمال میدهد که این رپرتاژ در سالیان پایانی دههسی چاپ شده باشد؛ اما با توجّه به اینکه امیرطاهری، تهیهکننده رپرتاژ در آن زمان جوانی. هجده نوزده ساله بیش نبوده باید بپذیریم که به احتمال این رپرتاژ در سالهای نیمه اول دههچهل چاپ شده است باید پذیرفت که حسین بریانی در سالهای اولیه دههچهل درگذشته است؛ اگر چه هیچ رد و نشان دقیقی در این باره نداریم.
۲۵۹
نظر شما